vajiheh.kh
عضو جدید
دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت
یک موی ندانست ولی موی شکافت
وندر دل من هزار خورشید بتافت
آخر به کمال ذره ای راه نیافت
تو نباشیٰٰٰ من و این پنجره ها هم زردیم
شاید آخر سر پاییــــــــــــز توافق کردیــم
دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت
یک موی ندانست ولی موی شکافت
وندر دل من هزار خورشید بتافت
آخر به کمال ذره ای راه نیافت
ما خاک راه را به نظر کیمیا کنیم
صد درد را به گو شه ی چشمی دوا کنیم
(شاه نعمت ا.. ولی)
منم!
بدون تو تنها.. نجه دوزوم گجه لر؟
ولی چه فایده مرگ آذری نمی داند!
دل زود باورم را به کرشمه ای ربودی
چو نیاز ما فزون شد تو به ناز خود فزودی
ای بسا ابلیس آدمرو که هست
پس به هر دستی نباید داد دست...
دست در دست هم دهیم به مهر میهن خویش را کنیم ابادتقدیر ببین به ما چه ها کرد سوزانده و کشده و فنا کرد
دست در دست هم دهیم به مهر میهن خویش را کنیم اباد
در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمیشوی که ببینی چه میکشم
.........!!!
ما بي هم و هم
هميشه با هم بوديم
مثل دل و غم
هميشه با هم بوديم
مجبور شديم
با هم از هم ببريم
افسوس
چه كم هميشه با هم بوديم..
مـــــانده بــــــودی اگـــر نـــازنینم زنــــدگی رنگ و بــوی دگر داشت
تا شدم حلقه بگوش در میخانه ی عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم
موی سپیدم را فلک به آسانی نداد این رشته را به نقد جوانی داده ام
هرکس عیب دیگران روپیش توآوردوشمرد
بی گمان عیب توراپیش دیگران خواهدبرد
در کار تو ز دست زمانه غمی شدم
ای چون زمانه بد، نظری کن به کار ما
دل آسوده چه داندکه دل خسته چه باشد
آشنایی نه غریب است که دلسوز من است
چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت
دل آسوده چه داندکه دل خسته چه باشد
من گرفتار کمندم تو چه دانی که سواری
یک تن در این دیار وفای تو را نداشتدر دست دشمن آمدی و یاورم شدی
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل آشیانی داشتم
من بی تو ز جان خویش سیرم می شد که به پای تو بمیرم
[FONT=times new roman,times,serif]من کعبه ی گل نمی شناسم جز کعبه ی دل نمی شناسم[/FONT]
مستیم و ساز بی خبری ساز کرده ایم
غم را به حیله از سر خود باز کرده ایم
من کعبه ی گل نمی شناسم جز کعبه ی دل نمی شناسم
مرا ز چشم قبول آسمان نمی افگند
اگر چو اشک ز روشندلان نبودم من
نـــازنــینا ما به نــاز تــو جـــــوانی داده ایـــم دیـــگر اکنـــون با جوانـان ناز کــن با مــا چـــــرا ؟
از آن به گوهر اشکم ستاره می خندد
که تابناک تر از خود نمی تواند دید
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |