مشاعرۀ سنّتی

bita-77

عضو جدید
نمیدانم نهان از من چه نیکی کرده ای بادل
که چون غافل شوم از او دوان سوی تو می آید

دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه
امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام
دل خسته سوی خانه تن خسته می کشم
آوخ ... کزین حصار دل آزار خسته ام
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه
امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام
دل خسته سوی خانه تن خسته می کشم
آوخ ... کزین حصار دل آزار خسته ام

من نه آنم که عدو گفت تو خود دانی نیک
که ندارد دل دشمن خبر از عالم دوست
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هرمژه چون سیل روانه


هرگز
دلم نخواست بگویم:
هرگز
مرگ از طنین هرگز
می زاید
اما همیشه
از ریشه ی همیشه می آید
رفتن
همیشه رفتن
حتی همیشه در نرسیدن
رفتن!
 

t@hi

عضو جدید
شب عبور شما را شهاب لازم نیست
که با حضور شما آفتاب لازم نیست
[/QUOTE
تنها نه ز راز دل من پرده بر افتاد
تا بود فلک شیوه ی او پرده دری بود

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادن
ون دران ظلمت شب اب حیاتم دادن


دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا