مشاعره از اون طرف

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد

گرفتم که دشمن بکوبی بسنگ
مکن باری از جهل با دوست جنگ

در عشق تو ای نگار پر کینه و جنگ
گشتیم سرا پای جهان با دل تنگ
شد دست زکار و ماند پا از رفتار
این بس که به سر زدیم و آن بس که به سنگ

ابوسعید ابوالخیر
 

31434

عضو جدید
در عشق تو ای نگار پر کینه و جنگ
گشتیم سرا پای جهان با دل تنگ
شد دست زکار و ماند پا از رفتار
این بس که به سر زدیم و آن بس که به سنگ

ابوسعید ابوالخیر

ساکنان حرم ستر عفاف ملکوت
با من راه نشین باده مستانه زدند
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تو را حکایت ما مختصر به گوش آید
که حال تشنه نمی‌دانی ای گل سیراب

*سعدی*
 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روی تو از دل ببرد منزلت و قدر ناز
موی تو از جان ببرد توش و توان و هوس
 
  • Like
واکنش ها: RZGH

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
انگشتانم که لای ورق های دیوان حافظ می رود
دست دلم می لرزد
دلم می خواهد همیشه بگوید :
"یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور..."
 

Similar threads

بالا