گفتگوها و گفتمان‌های مهندسان شیمی

(✿◠‿◠) Darya

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خودم دیگه حالم از خودم بهم میخوره...همش احساس میکنم رو دل پدرم دارم میشینم و زودتر باید رخت خویش بربندم ازین خانه...:(



نه اینجوری نیست اصلا
فرزندان رو تخم چشم پدر مادرا جا دارن

درکت میکنم چون یادمه داداشم دورانی ک دنبال کار بود چقدر سخت بهش گذشت
اما اینجور فکر نکن
پدر مادرا جونشون برا بچه هاشون میره حتی اگه 60 سالشون باشه اون بچه
 

sevda66

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خودم دیگه حالم از خودم بهم میخوره...همش احساس میکنم رو دل پدرم دارم میشینم و زودتر باید رخت خویش بربندم ازین خانه...:(
بیخیال. ما پسرای 30 سالمون هنوز نی نی خونه هستن .اونوقت میگی باید بذاری بری.
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]روزی فرا خواهد رسید که جسم من آنجا زیر ملحفه سفید پاکیزه ای که از چهار طرفش زیر تشک تخت بیمارستان رفته است، قرار می گیرد و آدم هایی که سخت مشغول زنده ها و مرده ها هستند از کنارم می گذرند. آن لحظه فرا خواهد رسید که دکتر بگوید مغز من از کار افتاده است و به هزار علت دانسته و ندانسته زندگیم به پایان رسیده است.در چنین روزی، تلاش نکنید به شکل مصنوعی و با استفاده از دستگاه، زندگیم را به من برگردانید و این را بستر مرگ من ندانید. بگذارید آن را بستر زندگی بنامم. بگذارید جسمم به دیگران کمک کند که به حیات خود ادامه دهند[/FONT][FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT] [FONT=&quot]چشمهایم را به انسانی بدهید که هرگز طلوع آفتاب، چهره یک نوزاد و شکوه عشق را در چشم های یک زن ندیده است. قلبم را به کسی هدیه بدهید که از قلب جز خاطره ی دردهایی پیاپی و آزار دهنده چیزی به یاد ندارد. خونم را به نوجوانی بدهید که او را از تصادف ماشین بیرون کشیده اند و کمکش کنید تا زنده بماند و نوه هایش را ببیند. کلیه هایم را به کسی بدهید که زندگیش به ماشینی بستگی دارد که هر هفته خون او را تصفیه می کند. استخوان هایم، عضلاتم، تک تک سلول هایم و اعصابم را بردارید و راهی پیدا کنید که آنها را به پاهای یک کودک فلج پیوند بزنید[/FONT][FONT=&quot].[/FONT] [FONT=&quot] [/FONT] [FONT=&quot]هر گوشه از مغز مرا بکاوید، سلول هایم را اگر لازم شد، بردارید و بگذارید به رشد خود ادامه دهند تا به کمک آنها پسرک لالی بتواند با صدای دو رگه فریاد بزند و دخترک ناشنوایی زمزمه باران را روی شیشه اتاقش بشنود. آنچه را که از من باقی می ماند بسوزانید و خاکسترم را به دست باد بسپارید، تا گلها بشکفند.اگر قرار است چیزی از وجود مرا دفن کنید بگذارید خطاهایم، ضعفهایم و تعصباتم نسبت به همنوعانم دفن شوند[/FONT][FONT=&quot].[/FONT] [FONT=&quot] [/FONT] [FONT=&quot]گناهانم را به شیطان و روحم را به خدا بسپارید و اگر گاهی دوست داشتید یادم کنید. عمل خیری انجام دهید، یا به کسی که نیازمند شماست، کلام محبت آمیزی بگویید[/FONT][FONT=&quot].[/FONT] [FONT=&quot] [/FONT] [FONT=&quot]اگر آنچه را که گفتم برایم انجام دهید، همیشه زنده خواهم ماند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

(✿◠‿◠) Darya

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باشه...ولی بخدا سر دلم خیلی سنگین شده...کاش ماهم دختر بودیم...



هه.......
مسخره ترین دعایی بود ک شنیدم

حداقل تو راحت میای از دردهات میگی
اما ما میریزیم تو خودمون
و دم نمیزنیم
اونوقت شما میگین چقدر خوشبحالشونه!
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه اینجوری نیست اصلا
فرزندان رو تخم چشم پدر مادرا جا دارن

درکت میکنم چون یادمه داداشم دورانی ک دنبال کار بود چقدر سخت بهش گذشت
اما اینجور فکر نکن
پدر مادرا جونشون برا بچه هاشون میره حتی اگه 60 سالشون باشه اون بچه

اون بنده خداها که حرفی نمیزنن و همش دارن سرویس میدن بیچاره ها...
اما من این اخلاقمه...نمیتونم تو خونه بیکار بمونم...سخت میگذره فعلا...
 

sevda66

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باشه...ولی بخدا سر دلم خیلی سنگین شده...کاش ماهم دختر بودیم...
یعنی چی یعنی پسرا گریه نمیکنن ؟نه خوبم گریه میکنن همچین گوش فلک کر میشه.خب چرا اینجوری
میکنی .باید تمرین کنی گریه کنی حداقل تو خلوته خودت.
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هه.......
مسخره ترین دعایی بود ک شنیدم

حداقل تو راحت میای از دردهات میگی
اما ما میریزیم تو خودمون
و دم نمیزنیم
اونوقت شما میگین چقدر خوشبحالشونه!

گریه کردنتون بزرگترین نعمتیه که خدا بهتون داده...
ماکه کوه غصه رو دوشمونه و نمیتونیم اشک بریزیم خیلی سخته...
 

Milad2091

کاربر فعال
روزی فرا خواهد رسید که جسم من آنجا زیر ملحفه سفید پاکیزه ای که از چهار طرفش زیر تشک تخت بیمارستان رفته است، قرار می گیرد و آدم هایی که سخت مشغول زنده ها و مرده ها هستند از کنارم می گذرند. آن لحظه فرا خواهد رسید که دکتر بگوید مغز من از کار افتاده است و به هزار علت دانسته و ندانسته زندگیم به پایان رسیده است.در چنین روزی، تلاش نکنید به شکل مصنوعی و با استفاده از دستگاه، زندگیم را به من برگردانید و این را بستر مرگ من ندانید. بگذارید آن را بستر زندگی بنامم. بگذارید جسمم به دیگران کمک کند که به حیات خود ادامه دهند
چشمهایم را به انسانی بدهید که هرگز طلوع آفتاب، چهره یک نوزاد و شکوه عشق را در چشم های یک زن ندیده است. قلبم را به کسی هدیه بدهید که از قلب جز خاطره ی دردهایی پیاپی و آزار دهنده چیزی به یاد ندارد. خونم را به نوجوانی بدهید که او را از تصادف ماشین بیرون کشیده اند و کمکش کنید تا زنده بماند و نوه هایش را ببیند. کلیه هایم را به کسی بدهید که زندگیش به ماشینی بستگی دارد که هر هفته خون او را تصفیه می کند. استخوان هایم، عضلاتم، تک تک سلول هایم و اعصابم را بردارید و راهی پیدا کنید که آنها را به پاهای یک کودک فلج پیوند بزنید. هر گوشه از مغز مرا بکاوید، سلول هایم را اگر لازم شد، بردارید و بگذارید به رشد خود ادامه دهند تا به کمک آنها پسرک لالی بتواند با صدای دو رگه فریاد بزند و دخترک ناشنوایی زمزمه باران را روی شیشه اتاقش بشنود. آنچه را که از من باقی می ماند بسوزانید و خاکسترم را به دست باد بسپارید، تا گلها بشکفند.اگر قرار است چیزی از وجود مرا دفن کنید بگذارید خطاهایم، ضعفهایم و تعصباتم نسبت به همنوعانم دفن شوند. گناهانم را به شیطان و روحم را به خدا بسپارید و اگر گاهی دوست داشتید یادم کنید. عمل خیری انجام دهید، یا به کسی که نیازمند شماست، کلام محبت آمیزی بگویید. اگر آنچه را که گفتم برایم انجام دهید، همیشه زنده خواهم ماند

داداش زیبا بود ولی از این حرفا نداشتیماااااااااااا ! صحبته الانو زندگی کردنو زیبا دیدنو زیبا بودنو بکن!
 

farid_ppe

عضو جدید
100% موافق
همینطوری گفتم موافقت خودمو اعلام کنم لذت ببریددددددددددد
:cool:
 

sevda66

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]روزی فرا خواهد رسید که جسم من آنجا زیر ملحفه سفید پاکیزه ای که از چهار طرفش زیر تشک تخت بیمارستان رفته است، قرار می گیرد و آدم هایی که سخت مشغول زنده ها و مرده ها هستند از کنارم می گذرند. آن لحظه فرا خواهد رسید که دکتر بگوید مغز من از کار افتاده است و به هزار علت دانسته و ندانسته زندگیم به پایان رسیده است.در چنین روزی، تلاش نکنید به شکل مصنوعی و با استفاده از دستگاه، زندگیم را به من برگردانید و این را بستر مرگ من ندانید. بگذارید آن را بستر زندگی بنامم. بگذارید جسمم به دیگران کمک کند که به حیات خود ادامه دهند[/FONT]
[FONT=&quot]چشمهایم را به انسانی بدهید که هرگز طلوع آفتاب، چهره یک نوزاد و شکوه عشق را در چشم های یک زن ندیده است. قلبم را به کسی هدیه بدهید که از قلب جز خاطره ی دردهایی پیاپی و آزار دهنده چیزی به یاد ندارد. خونم را به نوجوانی بدهید که او را از تصادف ماشین بیرون کشیده اند و کمکش کنید تا زنده بماند و نوه هایش را ببیند. کلیه هایم را به کسی بدهید که زندگیش به ماشینی بستگی دارد که هر هفته خون او را تصفیه می کند. استخوان هایم، عضلاتم، تک تک سلول هایم و اعصابم را بردارید و راهی پیدا کنید که آنها را به پاهای یک کودک فلج پیوند بزنید[/FONT][FONT=&quot].[/FONT] [FONT=&quot]هر گوشه از مغز مرا بکاوید، سلول هایم را اگر لازم شد، بردارید و بگذارید به رشد خود ادامه دهند تا به کمک آنها پسرک لالی بتواند با صدای دو رگه فریاد بزند و دخترک ناشنوایی زمزمه باران را روی شیشه اتاقش بشنود. آنچه را که از من باقی می ماند بسوزانید و خاکسترم را به دست باد بسپارید، تا گلها بشکفند.اگر قرار است چیزی از وجود مرا دفن کنید بگذارید خطاهایم، ضعفهایم و تعصباتم نسبت به همنوعانم دفن شوند[/FONT][FONT=&quot].[/FONT] [FONT=&quot]گناهانم را به شیطان و روحم را به خدا بسپارید و اگر گاهی دوست داشتید یادم کنید. عمل خیری انجام دهید، یا به کسی که نیازمند شماست، کلام محبت آمیزی بگویید[/FONT][FONT=&quot].[/FONT] [FONT=&quot]اگر آنچه را که گفتم برایم انجام دهید، همیشه زنده خواهم ماند[/FONT]
خیلی خوب و حقیقی بود.مرسی.
 

(✿◠‿◠) Darya

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روزِ اولی که شب هنوز

هوای این همه ترس و تاریکی نداشت
خیلی‌ها می‌گفتند
دیگر کارِ چراغ و ستاره تمام است،
اما دیدی آرام
... آرام آرام دلمان به بی‌کسی
صدایمان به سکوت وُ
چشمهایمان به تاریکی عادت کردند!

حالا هنوز هم می‌شود
در تاریکی راه افتاد وُ
از همهمه‌ی هوا فهمید
که رودی بزرگ
نزدیکِ همین تشنگی‌های ما می‌گذرد.

سید علی صالحی
 

farid_ppe

عضو جدید
وزیر کشور سوریه از مردم خواسته اگر کسی بطور اتفاقی هنوز کشته نشده به نزدیکترین پادگان شهر مراجعه کنه تا این امر صورت بگیره
 

farid_ppe

عضو جدید
عجب دوستایی داریم ما
کاری میکنید آدم بهش بربخوره
اااااااااااااااااا
همه با من قهرین مثله اینکه
غیر مستقیم چزا مستقیم بگید دیگه
حیف من ک گفتم جک بگم محیطتون شاد شه
 
بالا