مشاعره عرفانی

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من مست مي عشقم ، هشيار نخواهم شد

وز خواب خوش مستي ، بيدار نخواهم شد

امروز چنان مستم از باده ي دوشينه

تا روز قيامت هم هشيار نخواهم شد

دایم آتش را بترسانند از آب
آب کی ترسید هرگز زالتهاب؟
 

helya.azad

عضو جدید
من مست مي عشقم ، هشيار نخواهم شد

وز خواب خوش مستي ، بيدار نخواهم شد

امروز چنان مستم از باده ي دوشينه

تا روز قيامت هم هشيار نخواهم شد
در زلف چون كمندش اي دل مپيچ كانجا
سرها بريده بيني بي جرم و بي جنايت
(ت)
 

helya.azad

عضو جدید
تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم

ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من
نسيم مشك تاتاري خجل كرد
شميم زلف عنبر بوي فرخ
(خ)

دایم آتش را بترسانند از آب
آب کی ترسید هرگز زالتهاب؟
بيستون بر سر راه است مباد از شيرين
سخني گفته و غمگين دل فرهاد كنيد
(د)
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نسيم مشك تاتاري خجل كرد
شميم زلف عنبر بوي فرخ
(خ)


بيستون بر سر راه است مباد از شيرين
سخني گفته و غمگين دل فرهاد كنيد
(د)

خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم
گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب

ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست
خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم
گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب

ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست
خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب

باز این دلهای جزوی چون تن است
با دل صاحبدلی کاو معدن است
 

helya.azad

عضو جدید
خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم
گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب

ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست
خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب

بر سر آنم كه گر زدست بر آيد
دست به كاري زنم كه غصه سر آيد

بر سر آنم كه گر ز دست بر آيد
دست به كاري زنم كه غصه سر آيد


تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت

تا باز چه اندیشه کند رای صوابت
تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش
كه دست دادش و ياري ناتواني داد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گل های تر دارد
در برکه اشکم همه دم نقش تو دیدم

این هدیه خوبیست که از اب گرفتم

هرگز نتوانی که زمن دور بمانی

چون در دل خود عکس تو را قاب گرفتم
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در برکه اشکم همه دم نقش تو دیدم

این هدیه خوبیست که از اب گرفتم

هرگز نتوانی که زمن دور بمانی

چون در دل خود عکس تو را قاب گرفتم

مایه در بازار این دنیا زر است
مایه آنجا عشق و دو چشم تر است
 

A.N.M

عضو جدید
در برکه اشکم همه دم نقش تو دیدم

این هدیه خوبیست که از اب گرفتم

هرگز نتوانی که زمن دور بمانی

چون در دل خود عکس تو را قاب گرفتم
مرا در منزل جانان چه امن عیش باشد چو هر دم
جرس فریاد دارد که بربندید محمل ها
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مرا در منزل جانان چه امن عیش باشد چو هر دم
جرس فریاد دارد که بربندید محمل ها


ای حسن تو مجموعهٔ هر زیبائی
وز هر دو جهان ز عشق تو شیدائی
نگذاشته داغ تو دلی را بیدرد
سودای تو کرده عالمی سودائی

فیض کاشانی






 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
در سفر تا به کی تپد دل ما

نیست پیداکجاست منزل ما

بوی جان میوزد در این وادی

ساربانا بدار محمل ما

هر کجا میرویم او با ماست

اوست در جان ما و در دل ما


*فیض کاشانی
 

A.N.M

عضو جدید
در سفر تا به کی تپد دل ما

نیست پیداکجاست منزل ما

بوی جان میوزد در این وادی

ساربانا بدار محمل ما

هر کجا میرویم او با ماست

اوست در جان ما و در دل ما


*فیض کاشانی

ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
روزی تفقدی کن درویش بینوا را
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
ز عکس چهره ی خود چشم ما منور کن
که دیده را جز آن وجه روشنایی نیست
 

Similar threads

بالا