مشاعرۀ سنّتی

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دعوی عشاق را شرع نخواهد بیان
گونه زردش دلیل ناله زارش گواست
تا فکر می کنم به چها فکر می کنم

دارم به چشم های شما فکر می کنم

با من به جاده های رهایی نمی رسی

گفتی که فکر کن به خدا فکر می کنم
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا فکر می کنم به چها فکر می کنم

دارم به چشم های شما فکر می کنم

با من به جاده های رهایی نمی رسی

گفتی که فکر کن به خدا فکر می کنم

منم آن درخت بی بر ، که شکست بار و برگم
به امید سایه هر کس که نشست در پناهم
 

eghlimaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم آن درخت بی بر ، که شکست بار و برگم
به امید سایه هر کس که نشست در پناهم

مسافر چون بود رهرو کدام است
[FONT=tahoma, sans-serif]که را گویم که او مرد تمام است [/FONT]

[FONT=tahoma, sans-serif]که شد بر سر وحدت واقف آخر [/FONT]
[FONT=tahoma, sans-serif]شناسای چه آمد عارف آخر[/FONT]
 

eghlimaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
روا مدا خدایا که در حریم وصال

رقیب ، محرم و حرمان نصیب من باشد

در پیش ماه‌رویان سر خط بندگی ده
[FONT=tahoma, sans-serif]کاین جا کسی نخوانده‌ست فرمان پادشا را [/FONT]

[FONT=tahoma, sans-serif]تا ترک جان نگفتم، آسوده دل نخفتم [/FONT]
[FONT=tahoma, sans-serif]تا سیر خود نکردم نشناختم خدا را [/FONT]
 

محسن........

عضو جدید
در پیش ماه‌رویان سر خط بندگی ده
کاین جا کسی نخوانده‌ست فرمان پادشا را

تا ترک جان نگفتم، آسوده دل نخفتم
تا سیر خود نکردم نشناختم خدا را
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
حالا که ای بی وفا افتاده ام از پا چرا؟
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
حالا که ای بی وفا افتاده ام از پا چرا؟

ای یار جفا کرده پیوند بریده
این بود وفاداری و عهد تو ندیده

در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلوده‌ی یوسف ندریده
 

eghlimaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای یار جفا کرده پیوند بریده
این بود وفاداری و عهد تو ندیده

در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلوده‌ی یوسف ندریده

هم در ره معرفت بسی تاخته ام
هم در صف عالمان سرانداخته ام
چون پرده ز پیش خویش برداشته ام
بشناخته ام که هیچ نشناخته ام.
 

eghlimaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند
افسانه‌ی مجنون به لیلی نرسیده

همه برگ وبهار
در سر انگشتان تست
هوای گسترده
در نقره انگشتانت می سوزد
و زلالی چشمه ساران
از باران وخورشید سیر آ ب می شود
 

samiyaran

عضو جدید
دلی که سخت ز هر غم تپید شاد نماند
کسی که زود دل آزرده شد دیر نزیست

تکرار کن
تکرار کن ، فراغت را و رهایی را
تکرار کن
خنده ی بلند شاخسار بی تاب را بر پرواز بی گاه پرنده ها
که صیادی در میان نبوده است جز
باد

منوچهر آتشی:gol:
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
دل به راه غمت افتاد خدا را مددی

که درین راه ثواب‌ست مددگاری دل
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
ای باد صبحدم خبر دلستان بگوی

وصف جمال آن بت نا مهربان بگوی
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا

گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا