خلوتی با خدا

sara23

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا این رسمش نبود!

من که گفته بودم امتحانم نکن:cry:

من که گفته بودم ضغیف تر از این حرفام...:w04:
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر امشب
اتفــــــــــاقـــــــــی
دلـــتــان هـــوایـــی شـــــد
و خـــــدا حـــوالی شمــــا ســـــر زد
بــــه او بگـــوئید:"پشت خطـــش هستـــــــــم"
... بــــــــــــــا مـــــــــــــــــــــن تمـــــــــــــاس بگیــــــــــرد...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
خدایا میدونم همیشه مراقب بنده هات هستی مراقب همه اونایی که دوستم دارند و ندارند باش
 

venoos*m

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
 

memar_lahijani

عضو جدید
تا حالا چیز زیادی ازت نخواستم معبودم . ولی این یکی دیگه خیلی برام مهمه . خودت که می دونی . خودت که می بینی . خودت امتحانم کردی . دیگه چجوری ثابت کنم که لیاقت این رو دارم که به من بدیش . میدونی با تمام وجود ازت می خوامش . مرسی خدا جون . می دونم کمکم می کنی .از الان دارمش .:gol:
 

Shahab

مدیر تالار عکس
مدیر تالار
کاربر ممتاز
خداياااااااااااااااا مشكل اين دوستم كه تو امضام گفتم رو حل كن خدايا خودت دلشو اروم كن نذار اين قدر خودشو داغون خدايااا نذار :cry:
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
خدای عزیز فقط امیدم به توست کمکم کن
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خدایا به ما کمک کن ارزش زندگی را بدانیم و آن را در راه رسیدن به

وجود والایت به کارببندیم نه برای رسیدن به خود که

آخر مقصد خاک است
 

نسرین خانم

کاربر فعال
[FONT=&quot]امشب در جست وجوی ماهت ، چراغ اتاقم را خاموش کرده ام و به پهنای بیکران آسمانت چشم دوخته ام. آن شهاب بیقرار ، سوخته از لقای تو ، از پیش چشمانم میگذرد و مرا چون کودکی هفت ساله به تفکر وامیدارد.[/FONT] [FONT=&quot]یادش بخیر [/FONT] [FONT=&quot]آن زمان ها شهر کوچکتر بود ، تعداد چراغ هایش کم تر بود. از همان پشت شیشه میشد سوسوی ستارگان را دید. نیازی به رفتن به کویر نبود. با همان تصور کودکانه ، تو را میدیدم که کهکشانت را اداره میکردی. شیاطین را میدیدم که با صلوات از من دور میشدند و نمیگذاشتم به خانواده ام نزدیک شوند.دیگر من عمی نداشتم. میدانستم تو هستی که هرشب با فرستادن ستاره هایت به من امید روزی پربرکت و شاد بدهی.[/FONT] [FONT=&quot] اما امروز ، نور چراغ ها چشمانم را اذیت میکند. نمیگذارد به آسانی از دیدن ستاره ها لذت ببرم. آسمان همیشه پر از دود است. باید به کویر پناه برد. آن هم مگر دغدغه های زندگی میگذارد. فقط در سختی ها حضورت را حس کرده ام. کمتر وقتی میشود که تو را در خوشیهایم ببینم. اما تو بوده ای ، همبشه هستی. [/FONT] [FONT=&quot]میخواهم دوباره مثل کودکیم ، تو را داشته باشم. هرشب را با یادت با عطرت با کلامت با راز و نیازم با تو ، به سحر برسانم. با من باش مرا دریاب.[/FONT]
 

sara23

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سوختم

خدایا سوختم

چشم امیدم به تو بود...

جان عزیزت دیگه بسه به خداوندیت کم اوردم:cry:
 

mahdi26465

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما همچنان در اول وصف تو مانده ایم
خدایا حتی آنی منو به حال خودم رها نکن
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
خدای عزیز کمک کن تا بتونم دستوراتی که میدهی درست انجام بدم
 

palmtree

کاربر فعال
خداوندا !
من را لایق بندگیت کن. قبولم کن.... دیگر نمیخواهم حتی یک لحظه از این ماه عزیز را از دست بدهم. کمکم کن در پایان این ماه افسوس فرصتهای از دست رفته را نخورم.
 

Similar threads

بالا