چقدر دلم می خواهد نامه بنویسم
تمبر و پاکت هم
هست
و یک عالمه حرف
کاش کسی جایی منتظرم بود...
تمبر و پاکت هم
هست
و یک عالمه حرف
کاش کسی جایی منتظرم بود...
دل نامه یا نامه دل
- شروع کننده موضوع MAHDI.VALVE
- تاریخ شروع
- وضعیت
تو یادت نیست...
ولی من خوب به خاطر دارم که برای
داشتن ات ،
دلی را به دریا زدم که از آب واهمه
داشت...
ولی من خوب به خاطر دارم که برای
داشتن ات ،
دلی را به دریا زدم که از آب واهمه
داشت...
از هیچ کار بچگیم پشیمان نیستم جز این که آرزو
داشتم بــــــــــــزرگ شوم …
داشتم بــــــــــــزرگ شوم …
ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی
چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی
همه شب نهاده ام سر چو سگان بر آستانت
که رقیب در نیاید به بهانه گدایی
مژه ها و چشم یارم به نظر چنان نماید
که میان سنبلستان چرد آهوی خطایی
در باغ چشمم به چه رو همیشه باز است
به امید اینکه شاید تو به چشم من در آیی
سر برگ گل ندارم به چه رو روم به گلشن
که شنیده ام ز گلها همه بوی بی وفایی
به کدام ملت هست این ؛ به کدام مذهب هست این
که کشند عاشقی را که تو عاشقم چـرايی ؟
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که برون در چه کردی به درون خانه آیی
به قمار خانه رفتم همه پاکباز دیدم
چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی ؟
در دیر می زدم من که یکی ز در در آمد
که درآ درآ عراقی که تو هم از آن مایی
چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی
همه شب نهاده ام سر چو سگان بر آستانت
که رقیب در نیاید به بهانه گدایی
مژه ها و چشم یارم به نظر چنان نماید
که میان سنبلستان چرد آهوی خطایی
در باغ چشمم به چه رو همیشه باز است
به امید اینکه شاید تو به چشم من در آیی
سر برگ گل ندارم به چه رو روم به گلشن
که شنیده ام ز گلها همه بوی بی وفایی
به کدام ملت هست این ؛ به کدام مذهب هست این
که کشند عاشقی را که تو عاشقم چـرايی ؟
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که برون در چه کردی به درون خانه آیی
به قمار خانه رفتم همه پاکباز دیدم
چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی ؟
در دیر می زدم من که یکی ز در در آمد
که درآ درآ عراقی که تو هم از آن مایی
ابرها میبارند....................اما انسانها عاشق ستاره ها میشوند
نامردیست ان همه اشک را به یک چشمک فروختن...............................
نامردیست ان همه اشک را به یک چشمک فروختن...............................
دوست داشتنت را نداشتن غرورم دانستی و نگفتن احساسم را کوهی از غرور همه ی غرور های دنیا مال تو اما دیگر مرا نخواهی داشت........................
harfay ghamangiz nazan delam migire mahsa
رامین قاسم نتاج
اخراجی موقت
به سراغ من اگر مي آييد،
پشت هيچستانم.
پشت هيچستان جايي ست.
پشت هيچستان رگهاي هوا، پر قاصدهايي ست
كه خبر مي آرند ، از گل واشده ي دورترين بوته ي خاك.
روي شن ها هم ، نقش هاي سم اسبان سواران ظريفي ست
كه صبح
به سر تپه ي معراج شقايق رفتند.
پشت هيچستان ، چتر خواهش باز است :
تا نسيم عطشي در بن برگي بدود ،
زنگ باران به صدا مي آيد.
آدم اينجا تنهاست
و در اين تنهايي ، سايه ي ناروني تا ابديت جاريست.
به سراغ من اگر مي آييد ،
نرم و آهسته بياييد ، مبادا كه ترك بردارد
چيني نازك تنهايي من ...
پشت هيچستانم.
پشت هيچستان جايي ست.
پشت هيچستان رگهاي هوا، پر قاصدهايي ست
كه خبر مي آرند ، از گل واشده ي دورترين بوته ي خاك.
روي شن ها هم ، نقش هاي سم اسبان سواران ظريفي ست
كه صبح
به سر تپه ي معراج شقايق رفتند.
پشت هيچستان ، چتر خواهش باز است :
تا نسيم عطشي در بن برگي بدود ،
زنگ باران به صدا مي آيد.
آدم اينجا تنهاست
و در اين تنهايي ، سايه ي ناروني تا ابديت جاريست.
به سراغ من اگر مي آييد ،
نرم و آهسته بياييد ، مبادا كه ترك بردارد
چيني نازك تنهايي من ...
رامین قاسم نتاج
اخراجی موقت
وقتی تو نیستی تنها می مونم
از همه ی دنیا دست می کشم
جای دوتامون گریه می کنم
جای دو تامون نفس می کشم
اینکه اسمش زندگی نیست
من بدون تو دیوونه ام
به هوای تو نشستم
ولی می دونم
تا وقتی بارون توی کوچه ها می باره
می دونم تنهایی منو تنها نمی ذاره
از همه ی دنیا دست می کشم
جای دوتامون گریه می کنم
جای دو تامون نفس می کشم
اینکه اسمش زندگی نیست
من بدون تو دیوونه ام
به هوای تو نشستم
ولی می دونم
تا وقتی بارون توی کوچه ها می باره
می دونم تنهایی منو تنها نمی ذاره
جین ایر
عضو جدید
باید که لهجه کهنم را عوض کنم
این حرفِ مانده در دهنم را عوض کنم
یک شمعِ تازه را بسرایم از آفتاب
شمع قدیم سوختنم را عوض کنم
هرشب میان مقبره ها راه می روم
شاید هوای زیستنم را عوض کنم
بردار شعر های مرا مرهمی بیار
بگذار وصله های تنم را عوض کنم
بگذار شاعرانه بمیرم از این سرود
از من مخواه تا کفنم را عوض کنم
من که هنوز خسته باران دیشبم
فرصت بده که پیرهنم را عوض کنم
این حرفِ مانده در دهنم را عوض کنم
یک شمعِ تازه را بسرایم از آفتاب
شمع قدیم سوختنم را عوض کنم
هرشب میان مقبره ها راه می روم
شاید هوای زیستنم را عوض کنم
بردار شعر های مرا مرهمی بیار
بگذار وصله های تنم را عوض کنم
بگذار شاعرانه بمیرم از این سرود
از من مخواه تا کفنم را عوض کنم
من که هنوز خسته باران دیشبم
فرصت بده که پیرهنم را عوض کنم
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]روي قبرم بنويسيد مسافر
بوده است[/FONT]
بوده است[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بنويسيد كه يك مرغ مهاجر بوده است[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بنويسيد زمين كوچه ي
سرگردانيست[/FONT]
سرگردانيست[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]او در اين معبر پرحادثه
عابر بوده است[/FONT]
عابر بوده است[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]صفت شاعر اگر همدلي و
همدرديست[/FONT]
همدرديست[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در رثايم بنويسد كه شاعر
بوده است[/FONT]
بوده است[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بنويسيد اگر شعري
ازاومانده بجاي[/FONT]
ازاومانده بجاي[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]مردي از طايفه ي شعر
معاصر بوده است[/FONT]
معاصر بوده است[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]مدح گويي و ثنا خواني اگر
دين داريست[/FONT]
دين داريست[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بنويسيد در اين مرحله
كافر بوده است[/FONT]
كافر بوده است[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]غزل هجرت من را همه جا
بنويسيد[/FONT]
بنويسيد[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]روي قبرم بنويسيد مهاجر
بوده است[/FONT]
بوده است[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تمام تنم می سوزد از زخم[/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif] هایی که خورده ام [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دردِ یک اتفاق که شاید با اتقا قِ تـو[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دردش متفاوت باشد ویرانم می کند[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من از دست رفته ام ، شکسته ام[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]می فهمی ؟[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]به انتهایِ بودنم رسیده ام ؛[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اما اشک نمی ریزم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]پنهان شده ام پشتِ لبخنـدی که درد می کند ...[/FONT]
دوست عزیزم ناراحتی تو قلبم را میشکند.
کاش کاری می کردم نمیدانم
کاش تمام شادیها مهمان تو بودند.
خدایا شانه هایم برای غمهای بزرگ استوار شده ، بار را از دوشش بردار و یک لبخند نصیبش کن
بعد از دیدنش آرزویی ندارم ، آخرین تصویر می خواهم خنده اش باشد
خدایا آماده ام ....................................................................
کاش کاری می کردم نمیدانم
کاش تمام شادیها مهمان تو بودند.
خدایا شانه هایم برای غمهای بزرگ استوار شده ، بار را از دوشش بردار و یک لبخند نصیبش کن
بعد از دیدنش آرزویی ندارم ، آخرین تصویر می خواهم خنده اش باشد
خدایا آماده ام ....................................................................
میگم دوستت دارم نگو نظر لطفته چون نظر لطفم نیست نظر دلمه
دنیایم را میدهم برای لبخندت،هراسی نیست شاد که باشی دوباره دنیا از آن من است.
آنان که عشق را می فهمند عذاب میکشند و آنان که عشق را نمی فهمند عذاب میدهند.....!
در آغوش خدا گریستم تا نوازشم
کند...
پرسید:فرزندم پس حوایت کو؟؟
اشک هایم را پاک کردم و گفتم:
در آغوش آدم دیگریست
کند...
پرسید:فرزندم پس حوایت کو؟؟
اشک هایم را پاک کردم و گفتم:
در آغوش آدم دیگریست
- وضعیت
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
معماری با مصالحی از جنس دل | ادبیات | 18262 | |
|
گریه کن ای دل.......... | ادبیات | 427 | |
|
دل نوشته‌هاي عرفاني | ادبیات | 430 | |
|
|
*****حرف دل***** | ادبیات | 117 | |
|
۩ ۞ ۩ جایی برای حرفهای دل فیدل ۩ ۞ ۩ | ادبیات | 13 |