مشاعرۀ سنّتی

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من این پاییز در زندان ، به یاد باغ و بستانها
سرود ِ دیگر و شعر و غنای دیگری دارم

هزاران را بهاران در فغان آرد ، مرا پاییز
که هر روز و شبش حال و هوای دیگری دارم

من آزرده دل را کس گره از کار نگشاید
مگر ای اشک غم امشب تو از دل عقده بگشایی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یادم آید تو به من گفتی از این عشق حذر کن
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
نزار این روزای خوبمون تموم شه
نمیخوام که زندگیم بی تو حروم شه
دل من هیچکسو غیر تو نمیخواد
با دل هیشکی به جز تو به نمیاد
آخه تو عشقمی جز تو کیو دارم
که شبا سر روی شونه هاش بزارم
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
نزار این روزای خوبمون تموم شه
نمیخوام که زندگیم بی تو حروم شه
دل من هیچکسو غیر تو نمیخواد
با دل هیشکی به جز تو به نمیاد
آخه تو عشقمی جز تو کیو دارم
که شبا سر روی شونه هاش بزارم

مرا در خاموشی ات فرو گیر
تا دلم را از ترانه سرشار سازم
 

Elmira2010

عضو جدید
کاربر ممتاز
مدهوشی و مستی, نه گناه دل زار است
چون هوش ربای دل مدهوش, تویی تو
صیدی که تو را گشته گرفتار منم من
یاری که مرا کرده فراموش تویی تو
واعظ مابوی حق نشنیدبشنواین سخن
درحضورش نیزمیگویم نه غیبت میکنم
 

Shahab

مدیر تالار عکس
مدیر تالار
کاربر ممتاز
مرا دردیست اندر دل اگر گویم زبان سوزد
وگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد

دلا تا كي در اين زندان فريب اين و ان بيني
دمي زين چاه ظلماني برون شو تا جهان بيني
 

malmal_r

عضو جدید
دانم که آن سرو سهی, از دل ندارد آگهی
چند از غم دل چون رهی, فریاد بی حاصل کنم

منتظر هیچ کس نیستم تا یه روزی بیاد

با دستاش آروم بزنه به شیشه ی پنجره
دیگه براش نمی خونم ٬ لالایی بی لالایی
انگار راحت تر می خوابه با نغمه ی جدایی

 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
منتظر هیچ کس نیستم تا یه روزی بیاد

با دستاش آروم بزنه به شیشه ی پنجره
دیگه براش نمی خونم ٬ لالایی بی لالایی
انگار راحت تر می خوابه با نغمه ی جدایی


يار در پرده و ما پرده بر انداخته ايم
از ازل او به چنان ما به چنين ساخته ايم
گر كمان ميكشد اينك به كمين امده ايم
ور كه شمشير زند ما سپر انداخته ايم
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
يار در پرده و ما پرده بر انداخته ايم
از ازل او به چنان ما به چنين ساخته ايم
گر كمان ميكشد اينك به كمين امده ايم
ور كه شمشير زند ما سپر انداخته ايم

من بنالم, که عاشقم عاشق
تو که معشوقی از چه نالی زار؟
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
من بنالم, که عاشقم عاشق
تو که معشوقی از چه نالی زار؟



روی هر کنده ای به ناخن خویش
کنده ام یادگارها با تو

از دل کنده دود اگر برخاست
آتش از تو شراره ها با تو

خط به خط قصیده و غزلم
هر چه گفتم اشاره ها با تو

بارها از تو گفته ام از تو
بارها از تو بارها با تو

ای حقیقی ترین مجاز ای عشق !
ای همه استعاره ها با تو !
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلا مشتاق دیدارم غریب و عاشق و مستم
کنون عزم لقا دارم من اینک رخت بر بستم

مکن کاری که بر پا سنگت آید
جهان با این فراخی تنگت آید
چو فردا نامه خوانان نامه خوانند
تو را از نامه خواندن ننگت آید
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا