کوچه های تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز





هنوز هم مرا به جان “تو” قسم مى دهند…

مى بینى؛ تنها من نیستم که رفتنت را باور نمى کنم…!!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نفسم را
طوری تنظیم میکنم
که
وقت

بازدمت

دم
من
باشد...................
 

جین ایر

عضو جدید
حرف می زنی ! حرف می زنی !!!!

سرت را بلند میکنی !!! کسی نیست!!!

سکوت می کنی !!!

سرت را بالا می آوری!!!

اطرافت پر از آدم است!!
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمی دونم چقد دیگه باید بگذره تا عادت کنم
زمانی که از کنار آرزوهامون رد میشم
بغضم نگیره...
 
آخرین ویرایش:

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
این روزها آنقدر شکسته ام ، که عصا به دست راه میرود دلم !
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
من بودم ، تو و یک عالمه حرف ، و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد ! کاش بودی و می فهمیدی وقت دلتنگی ، یک آه چقدر وزن دارد .
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
شاد بودن بهترین انتقامیست که میتوان از لحظات سخت زندگی گرفت ، تمام لحظه هایت سرشار از شادی باد .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من نه عاشق بودم و نه محتاج نگاهي كه بلغزد بر من
من خودم بودم و يك حس غريب
كه به صد عشق و هوس مي ارزيد
من به دنبال نگاهي بودم كه مرا
از پس ديوانگي ام مي فهميد
و خدا مي داند ... سادگي از ته دلبستگي ام پيدا بود

جبران خليل جبران
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تمام غم و غصه هایم را یکجا به باد می سپارم.
به باد می سپارم و نفسی عمیق از ته مانده ی جانم می کشم.
آرزوهایم را به خورشید می سپارم؛
و از او می خواهم تا هر روز با نگاه سوزانش ،
آن ها را به من یادآوری کند و
گرمای ِشان را در سراسر وجودم بپراکند !
آنگاه می نشینم ...
می نشینم به انتظار خورشید و آرزوهایم ...
نه غمی دارم و نه غصه ای !
چه زندگی زیبایـــــی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مستـ ـــــــ از تو ..


مــے رقصمـ تا سرگیـــجــہ ..


تا تار شدטּ اتاقـ ..


تا سیاهـ تر شدטּ چشممـ ..


تا نبینمـ


نبودنـ بــے دلیلتـ را ...

__________________
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در فاصله ها نشستم و به موجهای دریا نگاه میکنم دریا مرا به سوی خود میخواند میخواهد مرا در اغوش موجهایش به ابدیت ببرد اما من هنوز باور ندارم تو رفته باشی که بخواهم هم اغوشی با موجهای دریا را بپذیرم
 

جین ایر

عضو جدید
من نه عاشق بودم و نه محتاج نگاهي كه بلغزد بر من
من خودم بودم و يك حس غريب
كه به صد عشق و هوس مي ارزيد
من به دنبال نگاهي بودم كه مرا
از پس ديوانگي ام مي فهميد
و خدا مي داند ... سادگي از ته دلبستگي ام پيدا بود

جبران خليل جبران
همیشه راهی هست!! یک راه هم این است که بپذیریم فعلا راهی نیست!!!!

 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای ما همیشه با هم و بی هم
پیوند پاک تا بزند درمیان ما
اینک کدام دست ؟
آه ای بیگانه
وقتی تو مهربان
باشی
دنیای مهربانی داریم
ای با تو هر چه هست توانایی
در دست توست معجزه عیسایی
وقتی بهار بود و گل رنگ رنگ بود
آن شب شمیم عشق نخستین خویش را
از دست مهربان تو بوییدم
اکنون بهار نیست
تا برگهای سبز درختان نارون
تن در نسیم نرم بهاری
رها کنند
تا ماهیان سرخ
در آبهای برکه آبی شنا کنند
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
بی چشم میتوان زندگی کرد ولی بی نفس هرگز ...
همه ی عالم چشم من ولی تو نفس من
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در هر لحظه که از بودنت برایم در گوشم زمزمه کردی به خیالت من باور کردم اما میدانستم تو نیز از سر بیکاری به سراغم امدی تا تنها باعث ارامشت شوم ولی هنوز نمیدانی که من هر روز ان حرفهای شیرنت در گوشم باقیست میدانی اگر دوباره بخواهی برایم زمزمه کنی اینبار بیشتر از قبل خودم را گول میزنم تا حداقل تو را از دست ندهم کاش دوباره برگردی به این کوچه باغها
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد
همه اندیشه ام اندیشه فرداست
وجودم از تمنای تو سرشار است
زمان در بستر شب خواب و بیدار است
شراب شعر چشمان تو
هوا آرام، شب خاموش، راه آسمان ها باز
خیالم چون کبوترهای وحشی می کند پرواز
رود آنجا که می بافند کولی های جادو، گیسوی شب را
همان جاها، که شب ها در رواق کهکشان ها عود می سوزند
همان جاها، که اختر ها به بام قصر ها مشعل می افروزند
همان جاها، که رهبانان معبدهای ظلمت نیل می سایند
همان جاها که پشت پرده شب، دختر خورشید فردا را می آرایند
همین فردای افسون ریز رویایی
همین فردا که راه خواب من بسته است
همین فردا که روی پرده پندار من پیداست
همین فردا که ما را روز دیدار است
همین فردا که ما را روز آغوش و نوازش هاست
همین فردا، همین فردا
من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد
زمان در بستر شب خواب و بیدار است
سیاهی تار می بندد
چراغ ماه، لرزان از نسیم سرد پاییز است
دل بی تاب و بی آرام من از شوق لبریز است
به هر سو چشم من رو می کند فرداست
سحر از ماورای ظلمت شب می زند لبخند
قناری ها سرود صبح می خوانند
من آنجا چشم در راه توام، ناگاه
تو را از دور می بینم که می آیی
تو را از دور می بینم که میخندی
تو را از دورمی بینم که می خندی و می آیی
نگاهم باز حیران تو خواهد ماند
سراپا چشم خواهم شد​
تو را در بازوان خویش خواهم دید
سرشک اشتیاقم شبنم گلبرگ رخسار تو خواهد شد
تنم را از شراب شعر چشمان تو خواهم سوخت
برایت شعر خواهم خواند
برایم شعر خواهی خواند
تبسم های شیرین تورا با بوسه خواهم چید
وگر بختم کند یاری
در آغوش تو
ای افسوس!
سیاهی تار می بندد
چراغ ماه لرزان از نسیم سرد پاییز است
هوا آرام شب خاموش راه آسمان ها باز
زمان در بستر شب خواب و بیدار است
 

mar.1980

عضو جدید
چه سخت است گفتگوی تنهایی دوستی دیدن اما

نتوانستن تنهایش را دمی پر کردن حتی با جمله ای کوتاه !...

شاید انتهای تنهائیت و شکوه هایت آغاز یک با دیگری بودن زیبا باشد ! شاید ....
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز


به تو باختم و تو این بازی رو بردی ، تبریک
زیر و رو شدم به روت هم نیاوردی ، تبریک
بودن و نبودنم برای تو فرقی نداشت
واسه مرگ عاشقت ، غصه نخوردی ، تبریک


مبارک دلت باشه ، این همه بی احساسیات
حق داری دیگه نشناسی ، منو با اون قلب سیات
حق داری گریه هامو ، ببینی و بخندی
آزادی تا به هر کی ، دوست داری دل ببندی


روز من تاریک شد ، تبریک
شب به من نزدیک شد ، تبریک
جاده عاشقی ما مثل مو باریک شد ، تبریک


مبارک دلت باشه ، این همه بی احساسیات
حق داری دیگه نشناسی ، منو با اون قلب سیات
حق داری گریه هامو ، ببینی و بخندی
آزادی تا به هر کی ، دوست داری دل ببندی


مبارک دلت باشه ، این همه بی احساسیات
حق داری دیگه نشناسی ، منو با اون قلب سیات
حق داری گریه هامو ، ببینی و بخندی
آزادی تا به هر کی ، دوست داری دل ببندی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میدونی وقتی خدا داشت بدرقه ام میکرد چی گفت؟

گفت:جایی که داری میری،مردمی داره که میشکننت،نکنه غصه بخوری!

تو تنها نیستی

من همه جا با توام.

تو کوله بارت عشق میذارم که بگذری،قلب میذارم که جا بدی،اشک

میدم که همراهیت کنه و مرگ میدم .......که بدونی دوباره پیش خودم بر میگردی.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خسته امــــ ـــ

تکیه زده ام بر دیواری از سکوت؛

گاه گاهی هق هق تنهایی هایم سکوتم را میخراشد و نقشی از یادگاری میزند

یادگاری هایی که کسی سواد خواندنش را ندارد

هیچ کس جز خـــــدا!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلــــم گاهی می گیرد
گـــاهی می سوزد

گاهی تنــــگ می شود
و حتی گــاهی...
گــاهی نــــه...

خیلـی وقــت هــــا می شکنـــد

خیلی وقت هــــا دلــــم
می شکنــــد
امــا هنـــــوز می تپـــد...
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیشب دونه دونه به ستاره ها سر زدم اما هیچکدوم تو نبودی
اما وقتی به آخرین ستاره رسیدم، آروم بهم گفت:
اون خوده ماهه تو هنوز دنبال ستاره ای؟؟
 

Shahab

مدیر تالار عکس
مدیر تالار
کاربر ممتاز
در خلوت من نگاه سبزت جاریست
این قسمت بی تو بودنم اجباریست
افسوس نمی شود کنارت باشم
بی تو هر ثانیه و هر لحظه ی من تکراریست…
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

اگه گفتی دوستت دارم چند حرفه ؟
دیدی اشتباه کردی ! دوستت دارم حرف نیست یه زندگیه….
اما زندگی دو حرف بیشتر نیست : تو !!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من خوبـــــــم..!عاشق نیستم..
فقط گاهـــی حرف تو که میشود دلم تنگــــ میشود..
این که عــــشق نیست...هســــــــت...؟؟
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا