مهم: توهین به ساحت مقدس امام هادی

hrezaee2012

عضو جدید
توهین در هر آیین و دیاری ناپسند است تا چه رسد که توهین به ساحتی مقدس و حضرتی آسمانی باشد. وجودی که هادی عالم و آدم است و امام خوبیها!
اکنون در این مقال حرف را کوتاه می کنیم چون دل ریش و حال زارمان از بی حرمتی نزار است و نایی جز برای فریاد ای وای نیست.
تنها آمده ایم با شما که اهل ادب هستید و گوهرشناس و البته با غیرت قدسی، همراه شویم و بر این ننگی که رقم خورده، بخروشیم.
آهای آدم ها که هنوز در این نعره آتش و آهن که از زمین و زمینیان برخاسته، چشم بر آستان آسمان دارید و دلی که حریم خوبیهاست!
آهای مردان عصر نامردی، ای شیعیان!
بیایید محکوم کنیم بی حرمتی به ساحت پاک امام هادی (علیه السلام) را بیایید با طنین السلام علیک یا علی ابن محمد النقی، جیغ خفاشان کور را که تاب نور ندارند؛ نابود کنیم.

هادى امت
«امام» پيوند قدسى آسمان و زمين است. تجلى سيطره روح الهى برتن خاكى، و امامت طيف گسترده و مائده روحانى خداوند است كه تاريخ را و ابديت روح آدميان را به خويش فرا مى خواند. اين «عقل» خاكى، جز به مدد نسيمى كه از گلستان هدايت «امام» ميورزد، به سراپرده قداست و طهارت افلاكى راه نمى برد.
تصوير تابناك امامت فرا راه مردمان است در طريق عبوديت. و زمزمه جارى كلام امام و درياى طراوت و شفافيت حضور امام مشتاقان را به سوى حقيقت مى كشاند.
بشريت، اگر تن به هدايت آسمانى «امام» در ندهد، به در يوزگى خاك و امامان دروغين ناپاك درخواهد افتاد و شيعه در تلاطم امواج خروشان تاريخ و در انبوه درهم پيچيده دشواريها و درشتيها، هماره چشم به آينه درخشان امامت دوخته است و سر بر آستان آسمان ولايت سائيده است و اين است كه درد درازناى زمان و چرخش چرخ روزگار، برسر پاى خويشتن ايستاده است .
امامان شيعه در روزگار خود - هر يك بر حسب اوضاع و شرايط روزگار و احوال و افعال آدميان - به گونه اى نگهبان حريم حرمت عقل و وحى بوده اند. آنچه از تفاوت و اختلاف عرصه هاى عمل، كلام و حركت امامان به چشم مى آيد،اگر چه از بيرون و منظر تاريخى ناپيوسته و گونه گون باشد. در درون و باطن از انجام و پيوستگى برخوردار است» تعيين حركت و شيوه هاى عمل در نظام ولايت و امامت محتاج بازنگرى و بازسنجى تاريخ زندگى امامان است.
نگرشى كه بر مبناى توحيد و بنيادهاى استوار هدايت گرى «امامان»متكى باشد، از ژرف نگرى و آينده بينى و هوشيارى پيامبرانه امامان به شگفت خواهد آمد. اگر يك سو قيام خونبار امام حسين (ع) است. و يك سو صلح سرخ امام حسن (ع) و اگر يك طرف نشر علم و احكام و انديشه هاى كلامى و فقهى و... است، در عصر امام باقر (ع) و امام صادق (ع) - و يك طرف، حفظ و استمرار بخشيدن به تداوم خط ولايت - در عصر امام جواد (ع) و امام هادى (ع) - همه و همه تصويرى واحد است از آئينه تابناك و درخشنده امامت.
مورخى كه بى عنايت به اين گونه گونى عرصه ها و عرضه ها در پى تاريخ نگارى برآيد، در امواج سهمناك تاريخ پراكنده و بريده بريده، برحيرت خويش خواهد افزود.
http://shahroudi.com/File/25/old/multimedia/image/haram/emamhadia88/EmamHadia%284%29.jpg
و امام على النقى، امام هادى (ع) دهمين حجت الهى يكى از اين نورهاى پاك و درخشان است كه زندگانى آسمانى اش كتاب سترگ حقيقت است.
حضرتش نيمه ذى الحجه در سال دويست و دوازده هجرى در حوالى مدينه چشم عالميان را به چهره ملكوتى خويش گشود. پدر بزرگوارش، حضرت امام جواد (ع) آيت خداوند در زمين و مادرش حضرت سمانه مغربيه (كه به سيده شهرت دارد) است. نام حضرتش على است كه رمز آسمانى عروج انسان است و ميراث خاندان عصمت.
ناصح، نقى، هادى، فقيه، عالم، شهيدو خالصاز القاب حضرت است كه هريك برخواسته از منش و شخصيت گرانقدر و روحانى اوست.
دوران امامت آن حضرت از سال 220ه- سال شهادت پدر بزرگوارش، امام جواد (ع) تا سال 254ه - تاريخ شهادت خود آن حضرت ـ به درازاكشيد. 34 سال از عمر 52 ساله آن حضرت بر سه سكوى پاسدارى از حريم قرآن و رسالت و امامت گذشت.
حضرتش، همچون پدر، در خردسالى (به تقريب هشت سالگى) به امامت رسيد و اعجاز امامت ديگر بار در چهره امامى ديگر تجلى كرد. اگر چه ستمكاران ناباورانه در عهد امامت حضرت جواد (ع) به سختى از امامت و توانايى پيامبرگونه او در سن خردسالى شكست خورده و دچار گونه اى حيرت ديوانه وار گشته بودند، اما در عهد امامت حضرت هادى (ع) نيز، از خردسالى حضرتش برنتابيدند و در پى برهم زدن و آشوبگرى در انديشه شيعى برآمدند و ديگر بار حضرت را به آزمايشهاى علمى و فكرى آزمودند تا شايد رخنه اى در سد محكم امام دراندازند، جنيدى نامى را بر حضرت گماردند تا او را در خردسالى مجاب كند.
امااو سرگشته و حيران از جوشش چشمه هاى علم حضرت به شگفت درآمد و حلقه محبت و ولايت حضرت را در گوش كرد. مى گفت: «نمى دانم خردسالى چنين كه ديوارهاى مدينه او را در برگرفته اند، اينهمه علم و معرفت را از كجا فراچنگ آورده است!».
عصر زندگى امام هادى (ع)، عصرى پرتلاطم و آكنده از دشوارى ها و ستمگرى ها بر - شيعيان - بود .
آشفتگى سياسى و اقتصادى و درهم پاشيدگى اوضاع اصلاح اجتماعى، مجال را براى حاكمان ستمگر تنگ نمى كرد و آنان بر تعصب و تقويت پايه هاى جور و ستم مى افزوند.
زمامداران خونخوار عباسى از هر فرصتى براى نابودى و از ميان برداشتن تنها مخالفان سرسخت خود، شيعيان سود مى جستند.

اين زمان، حفظ تجمع شيعيان و استمرار بخشيدن به مقاومت و امر ارشاد سياسى و اجتماعى، رسالت خطير و حساس امامت بود. دستگيرى وتعقيب بزرگان شيعه. همچون محمدبن صالح و محمدبن محمد الحسينى و... و نيز شهادت بسيارى ازآنان همچون يحيى بن عمر و... و ايذإ و آزار شيعيان، كار را بر آنان چنان دشوار ساخته بود كه اگر نقش امامت حضرت در كار نبود، اثرى از شيعه برجاى نمى ماند.
و روشن است كه امام نيز از خطر توطئه و دسيسه هاى جباران شوم روزگار و خونخوارانى همچون متوكل در امان نمى ماند. امام جماعت حرمين (مكه و مدينه)، از سوى دستگاه خلافت، به متوكل عباسى نوشت كه: «اگر ترا به مكه و مدينه حاجتى است، على بن محمد (هادى) را از اين ديار بيرون بر.» كه بيشتر اين ناحيه را مطيع خود گردانيده است»
و اين پس از سعايت مخالفان و دشمنان و تفتيش مكرر و چند باره خانه حضرت بود كه هيچ به دست نياورده بودند .
مسعودى آورده است كه:«در باب حضرت امام على النقى (ع) نزد متوكل سعايت كردند و گفتند كه در منزل آن جناب اسلحه بسيار و نامه هاى فراوان است كه شيعيان او را از قم براى او فرستاده اند و آن جناب عزم آن دارد كه بر تو خروج كند...» يحيى بن هرثمه از فرماندهان ارتش متوكل مى گويد: «سراى اورا بازرسى كردم و در آن جز قرآن و كتب علمى نيافتم»
تمام اين جريانهاى اجتماعى، عاقبت متوكل را مجبور كرد كه امام را به سامرا، مقر حكومت خويش» فرا بخواند تا حضرتش را در حيطه مراقبت و اطلاع خويش محصور كند.
و اين بود كه به تقريب بيست سال از زندگانى حضرت در سامرا و مقر حكومت عباسى گذشت. در تمام اين دوره بيست ساله حضور جماعتى از بنى عباس - كه تاريخ آن را ياد مى كند - نشانگر تلاش حكومت عباسى براى تنگ كردن مجال بر حضرت امام هادى (ع) است.

تاريخ صحنه هاى شگفتى را از حضور امام در عرصه مقاومت و ظلم ستيزى در حافظه خود گنجانيده است. گاه حضرت را به اجبار به مجلس عيش متوكل وارد مى كنند و متوكل حضرتش را (نعوذبالله). به باده نوشى مى خواند و آنگاه كه امام خردمندانه اهانت او را پاسخ مى گويد» از امام مى خواهد كه دست كم شعرى بخواند و امام گرچه شاعر نيست اما دشمن را با تير ابياتى شگرف و شگفت بر زمين عجز و ناتوانى مى دوزد:
باتواعلى قلل الجبال تحرسهم غلب الرجال فلم تنفعهم القلل و استترلوا بعد از من معاقلهم و اتسكنوا حفرا يابئسما نزلوا ...
ستمگران بر قله كوهها خانه ساختند ولى چه سود كه كوهها هم يارى شان نكردند... آنگاه از فراز كوهها به شيب گورها درافتادند... چه جايگاه پليدى!
تربيت شاگردان و مردان سترگى كه هريك زمانه اى را متحّر مى سازند و دنيايى را مبهوت مى كنند از ديگر بركات فيض حضور حضرت است، بزرگانى همچون حسين بن سعيد، ابو هاشم جعفرى، عبدالعظيم حسنى و ابن سكيت (شاعر شهيد) از آبشخور روحانى فيض امام سيراب گشته اند.
سرانجام، جباران زمانه، عظمت حضور امام را تاب نياوردندو حماسه شهادت كه ميراث خاندان ولايت است، دوباره تاريخ را به چرخش درآورد، امام (ع) را به زهر دشمنى و كينه، به شهادت رساندند، و سوگ حضرتش را جاودانه ساختند.

. مستند مظلومیت امام هادی علیه السلام
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
توهینی که شاهین نجفی خواننده رپ به امام هادی (ع) کرد

محکومیت ان و حکم ارتداد ان توسط ایت الله صافی گل پایگانی در وبم

در ادرس زیر موجود میباشد

www.yasahebmashk.blogfa.com
 

botany

عضو جدید
کاربر ممتاز
هرگونه توهینی رو محکوم میکنیم خصوصا به مقدسات...
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
سايت تبيان با ايجاد صفحه‌اي با عنوان « ابراز ارادت به ساحت امام علي النقي (ع)» از مخاطبان خود خواسته است در محكوميت توهين به ساحت مقدس امام هادي(ع) مشاركت كنند.

در اين صفحه آمده است:

توهین در هر آیین و دیاری ناپسند است تا چه رسد که توهین به ساحتی مقدس و حضرتی آسمانی باشد. وجودی که هادی عالم و آدم است و امام خوبیها!

اکنون در این مقال حرف را کوتاه می کنیم چون دل ریش و حال زارمان از بی حرمتی نزار است و نایی جز برای فریاد ای وای نیست.

تنها آمده ایم با شما که اهل ادب هستید و گوهرشناس و البته با غیرت قدسی، همراه شویم و بر این ننگی که رقم خورده، بخروشیم.

آهای آدم ها که هنوز در این نعره آتش و آهن که از زمین و زمینیان برخاسته، چشم بر آستان آسمان دارید و دلی که حریم خوبیهاست!

آهای مردان عصر نامردی، ای شیعیان!

بیایید محکوم کنیم بی حرمتی به ساحت پاک امام هادی (علیه السلام) را ، بیایید با طنین السلام علیک یا علی ابن محمد النقی، جیغ خفاشان کور را که تاب نور ندارند؛ نابود کنیم.

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=209002
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
ارتش خدا به هوش باشد!

سال 67 وقتی جنگ هوایی و زمینی به پایان رسید دشمنانی که برای حذف اسلام نابی که از ایران طلوع کرده بود صدام را پیش انداخته بودند و هر چه زدند به در بسته زدند با یک تغییر تاکتیک، جنگ با اسلام را به میدان دیگری کشاندند. در صحنه جدید با اینکه سازوکار نبرد عوض شد ولی هدف همان هدف شومی بود که اینها از اول داشتند و آن چیزی نبود جز هتک و نابودی اسلام و مسلمانی.


چه ساده اندیشان اند کسانی که جنگ را با پذیرش قطعنامه پایان یافته تلقی کرده و دیگران را متهم به دشمن پنداری و توهم توطئه می کنند. قرآن کریم با صراحت تمام هشدار می دهد که تا اسلام در جامعه شما پا برجاست دشمنان قسم خورده آن، لحظه ای دست از دشمنی با شما نمی کشند و هر چه در توان دارند به کار می گیرند تا این گوهر ناب را از دست شما بیرون کرده و بی دینی را بین شما رواج دهند.
«لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى یَرُدُّوكُمْ عَنْ دینِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا (بقره/217)؛ پیوسته با شما در جنگ و ستیزند تا اگر توانستند شما را از دینتان برگردانند.»
از آیه استفاده می شود این جنگ وقتی به پایان می رسد که یا دشمنان اسلام به کلی نابود شوند و یا اسلام واقعی از بین مسلمانان رخت بربندد و جامعه اسلامی کالبدی بی روح شود. پس اگر مردم کشوری مسلمان بودند؛ ولی هیچ حمله ای از سوی دشمنان اسلام به کشور و یا باورهایشان نشد بدانند آن ره که می روند به ترکستان است؛ زیرا معلوم می شود که اسلام آنها و باورهایشان تهی از روح ایمانی است که قرآن به آن دعوت می کند.
اینکه پیوسته ما را با تمام امکانات نظامی، سیاسی و فرهنگی مورد هجمه قرار می دهند و هر روز فصل جدیدی برای این نبرد تمام عیار می گشایند اولین پیامش این است که راه ما، عقیده و باور ما، همان راه، عقیده و باوری است که قرآن کریم به آن دعوت می کند. پیام دوم آن، اعلام آماده باش به امت اسلامی ایران و هم باوران اوست که جنگ را تمام شده تلقی نکرده و هر روز منتظر بازی جدید دشمن باشند.

مبادا افراد احساس وظیفه کرده و قربهً الی الله عامل پخش آن بی ادبی شوند. کاری که دقیقا یکی از اهداف عمده دشمن در اینگونه حمله هاست. لینک کردن های متعدد، بلوتوث کردنهای گسترده، پخش سریع و فراگیر آن، متاسفانه آبی است که نیروهای خودی ناخواسته و ندانسته در آسیاب دشمن می ریزند و او را با سرعت بیشتری به هدفش نزدیک می کنند


جبهه ای را که دشمن بعد از آن جنگ سخت، برای نبرد با ما برگزیده، جبهه فرهنگی است. جنگ نرمی که او شروع کرده سالهاست فرمانده و این چریک کارکشته ما به آن هشدار داده و با تعابیر تهاجم و شبیخون فرهنگی همه را از قتل عام فرهنگی برحذر داشته است.
روزی به قرآن می تازند و تا سوزاندن آن پیش می روند ، روز دیگر، وحی و عصمت و آن امام منتظَر را منکر می شوند و ... اهانت و جسارت هم ادبیات رایج دشمن در این نبرد فرهنگی و اعتقادی است. هر کجا دست خود را از واژه پردازی های اتوکشیده خالی می بیند چهره واقعی خود را نشان داده و دهان به توهین و تمسخر می گشاید.

آنچه مردم ما و جوانان بصیر و با صلابت ما باید به آن توجه داشته باشند چند نکته است که صرفا برای یادآوری در ادامه به آن متذکر می شویم:

1. اهانت به قرآن و مقدسات و این باورهای راستینی که ما داریم، پرده های مختلف یک خیمه شب بازی است که هر بار یکی عروسک این نمایش شده و صحنه گردانان، او را دلقک صحنه می کنند. پس باید بیش از توجه به این خوش رقصی ها ذهنمان متوجه آن کسانی باشد که این عروسکهای معلوم الحال را به حرکت در می آورند.


2.
در جنگ نرم باید کاملا به هوش بود و قبل از هر اقدامی جنس کار دشمن را را تشخیص داد. تاکتیک مقابله با بمب معمولی به زیر زمین رفتن است و تاکتیک مقابله با بمب شیمیایی به ارتفاعات رفتن. اگر رزمنده ما جنس حمله را نشناسد ممکن است همان کاری را کند که دشمن می خواهد.

3. دو کار عمده دشمن در جنگ نرم، یکی تضعیف باورها با شبهه پراکنی است و دیگری اهانت به مقدسات و بی ارزش نشان دادن آنها در نظر ما خداباوران و معتقدان به آن مقدسات است. باید توجه داشت جنس این دو حمله کاملا با یکدیگر متفاوت است و هر یک، پاتک مخصوص به خود را دارد.

الف . در برابر شبهه که استدلالی به ظاهر درست است، می بایست پاسخ منطقی و مستدل آن را تهیه و متناسب با مخاطب در اختیار آنها قرار داد.

ب. اما وقتی حمله از جنس اهانت و بی ارزش نشان دادن شد باید توجه داشت که اهانت، استدلال نیست تا پاسخ داده باشد. باید آن را مدیریت کرد. مبادا افراد احساس وظیفه کرده و قربهً الی الله عامل پخش آن بی ادبی شوند. کاری که دقیقا یکی از اهداف عمده دشمن در اینگونه حمله هاست. لینک کردن های متعدد، بلوتوث کردنهای گسترده، پخش سریع و فراگیر آن، متاسفانه آبی است که نیروهای خودی ناخواسته و ندانسته در آسیاب دشمن می ریزند و او را با سرعت بیشتری به هدفش نزدیک می کنند.

اگر مردم کشوری مسلمان بودند؛ ولی هیچ حمله ای از سوی دشمنان اسلام به کشور و یا باورهایشان نشد بدانند آن ره که می روند به ترکستان است؛ زیرا معلوم می شود که اسلام آنها و باورهایشان تهی از روح ایمانی است که قرآن به آن دعوت می کند


4. از فرق های عمده بین این دو نوع حمله که ما را در تشخیص و بعد عکس العمل صحیح کمک می کند نوع فعالیت دشمن است. در حمله تضعیفی که برای براندازی یک باور صورت می گیرد دشمن از همان ابتدا با تمام قوا وارد صحنه شده و مانند فتنه 88 به شبهه پراکنی و تضعیف می پردازد. اما در نوع دوم که آن هم برای براندازی یک باور است ولی به روش اهانت و کم ارزش نشان دادن، دشمن از همان آغاز با تمام قوا ظاهر نمی شود بلکه ابتدا شعله ای پرتاب می کند و بعد منتظر می‌نشیند. اگر این شعله توسط خود دریافت کننده ها تکثیر شد و تمام جامعه را فراگرفت اینجاست که او با دهها دوربین و شبکه و مصاحبه و ... وارد شده و مدام به این آتش گسترده می دمد تا شاید شعله ورتر شود.

5. بنابراین توصیه می شود:

الف. در حملاتی از این شکل از پخش و تکثیر اهانت پرتاب شده جدا خوداری کنید و اگر از طریق دوست و آشنایی چنین خبری به دست شما رسید؛ شما آن را برای دیگران نمی فرستید و فرستنده را هم به شدت از این کار نهی می کنید.

ب. در مقام اظهار نظر در مورد اهانتهایی از این دست؛ تقبیح و محکوم کردن آن و اعلام انزجار از عامل و عاملین آن از بهترین کارهاست.
ج. فراموش نشود تکثیر آن اهانت و به سر زبان انداختن نام عاملین معلوم الحالِ یک گناه؛ نه تنها انجام وظیفه نیست؛ بلکه بی تردید مصداق تشییع فاحشه است که قرآن از آن نهی می کند.

«إِنَّ الَّذِینَ یحُبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فىِ الَّذِینَ ءَامَنُواْ لهَمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فىِ الدُّنْیَا وَ الاَخِرَةِ؛

كسانى كه دوست ‏دارند زشتیها و گناهان قبیح در میان افراد با ایمان اشاعه یابد عذاب دردناكى در دنیا و آخرت دارند.»

(نور/ 19)

د. در مقام عمل، بزرگداشت و توجه دادن بیش از پیش جامعه به آن ارزش و آن موضوع مورد تهاجم، از بهترین اقدامات عملی است. این کار می تواند آتشی که آنها برافروختند را تبدیل به گلستانی کند. گلستانی که موجب شادی خداباوران و عصبانیت بیش از پیش دشمنان می شود.

امید پیشگر
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
امروز روز غربت ما بچه شیعه هاست

آن کس که موهن به ذوات مقدس است
شاهین که نه! قسم یه حقیقت که کرکس است
مهدی بیا که خوانده تو را دشمنی به خواب
در غیبت تو شیعه چه تنها و بی کس است*
امروز روز غربت ما بچه شیعه هاست
روز دروغ بستن بر عاشق خداست
دیروز گنبدی ز عداوت فرو شکست
امروز نوبت گل مدفون به سامراست*
هر جا که نور نیست سیاهیّ و ظلمت است
هادی هدف ز غفلت افراد امّت است
توهین او مسلّم و پیداست
در دمی
کز او به جا تولد و روز شهادت است*
دشمن نشست و دید به لب ها رضا رضاست
یا هر چه هست،حرف دو فرزند مرتضی است
پنداشت ده امام گذشته است و رفته است
از یاد آن که در دو جهان هادی الهدی است*
هادی! همان که گفت که زندانیت کنند
امروزکف زدند که قربانیت کنند
با لکه ای ز رنگ نجاست نمی شود
آلوده ،بحر روشن طوفانیت کنند

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
برگزاری بزرگداشت امام هادی درفضای مجازی
.
.
.
.
مطالب جامعی در مورد این امام بزرگوار قرار داده شده....شدیدا پیشنهاد میشه دیدن فرمایید!!و البته مشارکت...
 

...!!!!

عضو جدید
این شعر ازمحمد معاذ اللهی پور(کاتب) بسیار زیبا در پاسخ به این اهانت سروده شده.
«هادی النفوس»
جز درد و غصه سینه ما را مجیب نیست/ زخمی به دل نشسته که هیچش طبیب نیست
خاکم به سر به حضرت هادی چه کرده اند/ دشنام بر سلاله ی زهرا عجیب نیست
از سامرا صدای تو بر گوش می رسد/ اینها جزای کشته شیب الخضیب نیست
آقا! دلت شکسته ز تیغ زبان خصم/ غصه نخور توقعی از نانجیب نیست
ای یوسف شکسته دل من حلال کن/ در ما اگر برای تو خیری نصیب نیست
غافل شدیم از تو و از روزگار تو/ ور نه چنین جسور شدن در رقیب نیست
ما زنده ایم و قلب شما را شرر زدند/ بر سینه ی تو آتشی از پشت در زدندا
ین دشمنان که زخم شما را نمک زدند/ دیروز، کوچه، مادرتان را…ا
ینان که این چنین دلتان را شکسته اند/ در شام روی نیزه سری را شکسته اند
این دست ها که قلب شما را دریده اند/ دیروز موی عمه تان را…
امروز جنگ و غفلت عالیجناب ها/ دیروز کوفه، زینب و بزم شراب ها
می ترسم از دو روئیه پشمینه پوش ها/ از چشم های خیره ی برده فروش هاب
رگرد ذوالفقار علی گاه عاشقی است/ قرآن بخوان، به دست کسی خیزران که نیست
روضه بخوان فدای دو تا نرگس ترت/ از قتلگاه و خنجر و از داغ مادرت
روضه بخوان برای گدایان محفلت/ روضه بخوان کمی که سبک می شود
دلتاز چه به روی نوکر خود چشم بسته ای/ کنجی غریب دست به زانو نشسته
ایما کیستیم؟ تشنه جام شهادتیم/ جان بر کف ایستاده مطیع ولایتیم
ما چشم بر دهان شما مست طاعتیم/ ابناء حیدریم و سرا پای غیرتیم
کافی است اینکه پیر خراسان امان دهد/ با اذن تان اشارت ابرو نشان دهدم
ا سینه را به امر شما چاک می کنیم/ ما هر چه دشمن است، در خاک می کنیم
ما مرده ایم مگر که سگی دم بر آورد/ اُو اُو کند و نام شما را بیاورد؟!
روباه چشم بر دهن خوک دوخته/ ای بی حیای سگ صفت خود فروخته
مهدی اگر امان بدهد باده می زنیم/ بر گردن کثیف تو قلاده می زنیم
شیعه سر حرف خودش ایستاده است/ چیزی ز عمر نحس تو باقی نمانده است
ما باده نوش باده ی مینای کوثریم/ جان بر کفان خامنه ای پور حیدریم
از نسل فاو و فکه و خاک دوئیجی ام/ فریاد می زنم که… آری بسیجی ام
 
آخرین ویرایش:

mohandeseit

دستیار مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
کاربر ممتاز
خداییش باید بیش از پیش این امام مظلوم رو معرفی کنیم...به خصوص کارشناسای مذهبی
 
بالا