فقط برای خداوند نوشتم .......

N. fotros

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن
ز غم های دگر غیر از غم عشقت رها کن
تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری
شکسته قلب من جانا به عهد خود وفا کن

خدا جون می خوام فقط برای تو باشم ...
فقط تو ...
 

agin

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه خوشبختم

و این شاید

حادثه عجیبی ست ....

اما زیبا !

گاهی می اندیشم :

تکرار میشوم

ازابتدای روز

- هر بار کهنه تر -

اما باز

چقدر شبیه میشوم به تو

که تازه تازه

در منی.......:heart:
 

agin

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وه .........

چقدر بلند حرف میزنی

وقتی برگها

در بادند .......
 

agin

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی دلم

برای خودم هم تنگ میشود

چه برسد به تو...

میبینی چقدر هوایی شده دلم

این روزها؟

 

agin

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سهم دل من

این روزها شده فقط

توهم خیال تو...

کجایی پس؟

نمی یابمت چرا این روزها

هر چه میگردم....؟
 

mohammad vaghei

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

بدون تو اين زندگي را نميخواهم ، بعد از تو عاشقي را بي معنا مي دانم!
گفته بودم كه تو اولين و آخريني ، اي سرآغازم من پايان را نميخواهم!
مي داني كه چقدر دوستت دارم؟ بدان و باور داشته باش كه يك دنيا دوستت دارم!
اين حرفهايم شعار نيست ، دل مي گويد و من نيز حرف دلم را مينويسم!
بدون تو اين دنيا را نميخواهم اي دنياي من!
حالا كه آمدي و مرا عاشق خودت كردي ، رهايم نكن!
حالا كه اين قلب مرا از عشقت شعله ور كردي ، آب سرد بر روي آن نريز و مرا
نااميد به فرداهايم نكن!
بدون تو اين زندگي را نميخواهم ، باور داشته باش كه جز تو كسي را نميخواهم!
تو را ميخواهم و آن دستان مهربانت ، در كنار تو بودن را ميخواهم و نگاه به آن چشمان زيبايت ، جدايي و نفرت را نميخواهم!
بدون تو شوقي براي نفس كشيدن ندارم ، تو همنفس مني ، بي تو حسي براي تنها نفس كشيدن ندارم!
ستاره هاي آسمان شاهد دو چشم خيسم هستند ، دو چشمي كه از دلتنگي تو لحظه به لحظه خيس است ! بدون تو ستاره هاي آسمان بايد به عزاي چشمانم بنشينند!
بدون تو زيبايي هاي اين دنيا را نميخواهم ، دريا و نم نم باران را نميخواهم !
دريا را ميخواهم آن لحظه كه تو در كنارم باشي و دستت درون دستهايم باشد!
باران را آن لحظه ميخواهم كه هر دو با هم خيس خيس بدون هيچ چتر و سرپناهي زير آن قدم بزنيم! بدون تو اين زندگي را نميخواهم ، باورش سخت است اما ..........
من تنها تو را ميخواهم!
 
  • Like
واکنش ها: agin

agin

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم را بر میدارم

چرخ میزنم در کوچه های تو

....

میخواهم عاشقت شوم

اگر تو بخواهی...
 

coherent

عضو جدید
[FONT=&quot]عظمت خداي هر كس به اندازه بزرگي ذهن اوست . موريس مترلينگ [/FONT]
 
  • Like
واکنش ها: agin

agin

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
لطفا اولین پست رو بخونین

یادداشتها و نوشته های خودتون رو برای خداوند بنویسین... هر چیزی که از دل خودتون بر میاد
 

mosafere danesh

عضو جدید
سلام خدا

خیلی گله دارم از بنده هات

خیلی وقته میخندم و غمهامو مخفی میکنم

میگی صبر کن

چشم صبر میکنم

ولی تا کی

من که ایوب نیستم...:(
 
آخرین ویرایش:
  • Like
واکنش ها: agin

samaneh91

عضو جدید
پيش از اينها فکر مي کردم که خدا​
خانه اي دارد کنار ابرها​
مثل قصر پادشاه قصه ها​
خشتي از الماس خشتي از طلا​
پايه هاي برجش از عاج و بلور​
بر سر تختي نشسته با غرور​
ماه برف کوچمي از تاج او​
هر ستاره، پولکي از تاج او​
اطلس پيراهن او، آسمان​
نقش روي دامن او، کهکشان​
رعدو برق شب، طنين خنده اش​
سيل و طوقان، نعره توفنده اش​
دکمه ي پيراهن او، آفتاب​
برق تيغ خنجر او مهتاب​
هيچ کس از جاي او آگاه نيست​
هيچ کس را در حضورش راه نيست​
بيش از اينها خاطرم دلگير بود​
از خدا در ذهنم اين تصوير بود​
آن خدا بي رحم بود و خشمگين​
خانه اش در آسمان، دور از زمين​
بود، اما در ميان ما نبود​
مهربان و ساده و زيبا نبود​
در دل او دوست جايي نداشت​
مهرباني هيچ معنايي نداشت​
هر چه مي پرسيدم، از خود، از خدا​
از زمين، از آسمان، از ابرها​
زود مي گفتند: اين کار خداست​
پرس وجو از کار او کاري خداست​
هرچه مي پرسي، جوابش آتش است​
آب اگر خوردي، عذايش آتش است​
تا ببندي چشم، کورت مي کند​
تا شدي نزديک، دورت مي کند​
کج گشودي دست، سنگت مي کند​
کج نهادي پاي، لنگت مي کند​
با همين قصه، دلم مشغول بود​
خواب هايم خواب ديو و غول بود​
خواب مي ديدم که غرق آتشم​
در دهان اژدهاي سرکشم​
در دهان اژدهاي خشمگين​
بر سرم باران گرز آتشين​
محو مي شد نعرهايم، بي صدا​
در طنين خنده اي خشم خدا​
نيت من، در نماز و در دعا​
ترس بود و وحشت از خشم خدا​
هر چه مي کردم، همه از ترس بود​
مثل از بر کردن يک درس بود​
مثل تمرين حساب و هندسه​
مثل تنبيه مدير مدرسه​
تلخ، مثل خنده اي بي حوصله​
سخت، مثل حل صدها مسئله​
مثل تکليف رياضي سخت بود تا که يک شب دست در دست پدر​
راه افتادم به قصد يک سفر​
در ميان راه، در يک روستا​
خانه اي ديدم، خوب و آشنا​
زود پرسيدم: پدر، اينجا کجاست؟​
گفت اينجا خانه ي خوب خداست​
گفت: اينجا مي شود يک لحظه ماند​
گوشه اي خلوت، نماز ساده خواند​
با وضويي، دست و رويي تازه کرد​
با دل خود، گفتگويي تازه کرد​
گفتمش، پس آن خداي خشمگين​
خانه اش اينجاست؟ اينجا، در زمين؟​
گفت: آري، خانه اي او بي رياست​
فرش هايش از گليم و بورياست​
مهربان و ساده و بي کينه است​
مثل نوري در دل آيينه است​
عادت او نيست خشم و دشمني​
نام او نور و نشانش روشني​
خشم نامي از نشاني هاي اوست​
حالتي از مهرباني هاي اوست​
قهر او از آشتي، شيرين تر است​
مثل قهر مادر مهربان است​
دوستي را دوست، معني مي دهد​
قهر هم با دوست معني مي دهد​
هيچکس با دشمن خود، قهر نيست​
قهر او هم نشان دوستي ست​
تازه فهميدم خدايم، اين خداست​
اين خداي مهربان و آشناست​
دوستي، از من به من نزديکتر​
آن خداي پيش از اين را باد برد​
نام او را هم دلم از ياد برد​
آن خدا مثل خواب و خيال بود​
ي توانم بعد از اين، با اين خدا
دوست باشم، دوست، پاک و بي ريا​
سفره ي دل را برايش باز کنم​
مي توان درباره ي گل حرف زد​
صاف و ساده، مثل بلبل حرف زد​
چکه چکه مقل باران راز گفت​
با دو قطره، صد هزاران راز گفت​
مي توان با او صميمي حرف زد​
مثل باران قديمي حرف زد​
مي توان تصنيفي از پرواز خواند​
با الفباي سکوت آواز خواند​
مي توان مثل علف ها حرف زد​
با زباني بي الفبا حرف زد​
مي توان درباره ي هر چيز گفت​
مي توان شعري خيال انگيز گفت​
مثل اين شعر روان و آشنا:​
پيش از اينها فکر مي کردم خدا…​
 
  • Like
واکنش ها: agin

sadaf2012

عضو جدید
اما من مخالفه توام بنظر من همه چی به اراده ی ماست جز مرگ هیچ تقدیری ام نیست اینا خرافاته
خدا ما رو نمیشناسه اون از باطن اعمالمون خبر داره فقط. اون میدونه تو فکرمون چیه اما نمیدونه میخایم چی کنیم در غیر این صورت اراده ما زیر سوال میره
:gol:
باسلام این حرفهای شما درست نیست واین که گفتین دیگه خدا نمیشه که بعضی چیزارو بدونه بعضی رو ندونه و وبهتره کمی بیشتر درمسأله خداشناسی مطالعه کنید درجایی که خودش در قران اینطور خود رو بما معرفی میکنه :(والله بکل شیءعلیم :gol: انه بکل شیء بصیر :gol: عالم الغیب واشهاده:gol: وعنده مفاتح الغیب لایعلمها الا هو :gol: انه علیم بذات الصدورو.......) خدا مارو خوب میشناسه خوب هم میدونه میخواهیم چکارکنیم فقط به مااحترام گذاشته واختیار داده درکارها هرجورعقلمون میرسه انجامش بدیم کمک کرده خودش درست وغلط روهم معرفی کرده
 

mitra212

عضو جدید
آره خیلی وقت ها...و چقدر قشنگ جوابمو داد..

خدایا من عاشق توام و به تو نیاز دارم ...به قلب من بیا!

 
  • Like
واکنش ها: agin

agin

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شیشه پنجره را که باز میکنم

قفل هوا میشکند در گلویم

چقدر سرد است اینجا

در این تابستان...

اما تو هستی

آفتاب هست

و من

گیج میشوم از تو

چقدر زیبایی....عشق من...
 

medjoon

عضو جدید
خداجونم
خداجونم
خداجونم

چی بگم که همه چی رو خودت میدونی، راضیم به رضای تو، فقط ولم نکن، سختمه ولی بهت ایمان دارم..
 

shamira

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا خودت میدونی چه روزای سختی رو گذروندم. همه گفتن خدا صلاحتو بهتر میدونست. یادته چه روزهایی ساعتها بات درد دل کردم. گریه کردم. دعا خوندم. ولی نشد. منم صبر کردم به امید روزای روشنی که قرار تو آینده بهم بدی. خدا این نشدن فقط یه حسن داشت اینم که من بهت این قد نزدیک شده بودم همش فکر میکردم کنارمی. خدایا منو به خاطر همه ناشکری هام ببخش. از این که تو کارت دخالت میکردم .
 

68686868

عضو جدید
خدایا تو کنارم باش همین برام کافیه. :cry:


دوستت دارم ببخش که گاهی یادم میره یادت کنم. ببخش وقتی دستمو میگیری از روی بچگی دستمو از دستای مهربونت جدا میکنم.


ببخش که بی ادبانه ازت تقاضا میکنم. ببخشم خدایا . اگه تو هم رهام کنی به کی پناه ببرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دوستت دارم.
 

shakibam

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا میشه چند دقیقه باهم تنها صحبت کنیم؟؟؟؟؟من فکر میکنم چون آدما همه ی درداشونو میرن پیش خدا میگن,شاید موقعی که من دارم دردمو میگم یه بنده ی دیگه بشنوه...
برای همین تو دلم با خدا حرف میزنم.
نمیدونم شاید بشه راحتتر از اینا حرف زد...
 
  • Like
واکنش ها: agin

agin

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برایم دعا کن

دعای تو

مثل بارش باران است

که وقتی میروم زیرش

مستجاب میشوم...
 

agin

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی بچه بودیم

وقتی گم میشدیم

گریه میکردیم

و اگر کسی میپرسید

میگفتیم :

مامان گم شده .....

حالا

بین اینهمه ناشناس

تو کجایی ؟

کجایی پس؟

 

agin

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میخواهم امروز را بگذارم برای تو

یک گوشه بنشینم

و فقط خیره شوم

به چشمانت...

دوستت دارم...
 

windy

عضو جدید
دلم بدجوری براش تنگه...
احساس میکنماصلا صدامو نمیشوه
عاشق اینم ک مث قبل همیشه کنار خودم حسش کنم
 

sadaf2012

عضو جدید
حرفایی رو که به هیچکسی نمیشه گفت بهت میگم ،برای بعضی حرفها هیچ گوش مورد اعتمادی نیست،تو آروم گوش میدی دعوامم نمیکنی سرزنش توکارت نیست، منو بد نمیدونی،گاهی بهت غر میزنم طلبکار میشم،قهرمیکنم ،اما انگار توهمیشه آشتی هستی ،تازه یه وقتیم اگه قهری تا صدات میکنم فوری روتو بهم میکنی انگار منتظر بودی زودتر آشتی کنیم دوستت دارم دوستت دارم، حیف که قدرتو نمیدونم هیچکی مثه تو نیست:gol::gol::gol::gol::gol:
 

agin

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
و اگر از خدا ضرری به تو رسد ، هیچ کس به جز خدا نتواند تو را از آن ضرر برهاند .
و اگر از او به تو خیری رسد ، هیچ کس تو را از آن منع نتواند کرد
که او بر هر چیز تواناست ....

" سوره انعام آیه 17 "
 
آخرین ویرایش:

zahra206

عضو جدید
خدایا دوستت دارم

خدایا دوستت دارم

کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه

خودت میدونی عادت نیست فقط دوست داشتنه محضه
کنارم هستی و باز هم بهونه هامو میگیرم

میگم وای چقدر سردهمیام دستاتو میگیرم


میدونم که یه وقتهایی دلت میگیره از کارم
روزایی که حواسم نیست بگم خدایا دوستت دارم

تو هم مثل منی انگاراز این دلتنگی ها داری





 
  • Like
واکنش ها: agin
بالا