دکتر شریعتی خوبه یا بد؟؟؟؟؟؟

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
متاسفانه بحث کردن تو این تاپیک بی فایدست....بحث وقتی درسته که طرفین بحث معرفت و علم نسبی نسبت به قضیه داشته باشن...پستارو که میخونم منتقدای استاد یه چیزایی رو میگن که بخدا قسم نمیدونم باید بحالشون بخندم یا گریه کنم...چون کراوات میزده شیعه نبوده و یا اصلا مسلمون نبوده..خدا و اسلام سرش نمیشده...واقعا متاسفم که توی جایی زندگی میکنم که هنوزم طرز فکرایی مربوط به هزاران سال پیش به وفور یافت میشه.آهایی کسی که میگی طرز فکر استاد پوسیدست و فقط به درد اون زمان میخورده اتفاقا به درد الان تو میخوره..چون استاد تمام زندگیشو صرف این کرد که مسیر رو به نادان هایی چون تو نشون بده ولی افسوس.........

خدایا هر که را عقل دادی ، چه ندادی؟ و هر که را عقل ندادی ، چه دادی؟؟؟ (استاد شریعتی)
شریعتی حرفاشو با استفاده از استعداد ذاتی که داشته شیوا و خوب بیان کرده ولی هیچوقت نتونسته راه اصلی رو نشون بده. صورت مسئله رو بخوبی توضیح داده ولی جوابی برای چه باید کرد نداشته. برای همینه که عده ای باهاش مشکل دارند.
کسی که یه اندیشه و یا یه تفکر و یا یه گروهی رو نقد میکنه باید دلیلشم بگه و راه رو هم در پایان نشون بده. شریعتی فقط انتقاد کرده و راهی نشون کسی نداده و فقط صورت مسئله رو بصورت شیوا بیان کرده.
 

hamed_majhool

عضو جدید
کاربر ممتاز
شریعتی حرفاشو با استفاده از استعداد ذاتی که داشته شیوا و خوب بیان کرده ولی هیچوقت نتونسته راه اصلی رو نشون بده. صورت مسئله رو بخوبی توضیح داده ولی جوابی برای چه باید کرد نداشته. برای همینه که عده ای باهاش مشکل دارند.
کسی که یه اندیشه و یا یه تفکر و یا یه گروهی رو نقد میکنه باید دلیلشم بگه و راه رو هم در پایان نشون بده. شریعتی فقط انتقاد کرده و راهی نشون کسی نداده و فقط صورت مسئله رو بصورت شیوا بیان کرده.

دوست من اصلا اینجوری نیست...شما در چه زمینه ای راه میخوایی!!! تمام تلاشش این بود که به شناخت برسیم با عقل با فکر کردن نه تقلید کورکورانه اتفاقا مسیر رو خیلی واضح نشون داده
 

ensan1

عضو جدید
همیشه حرفهای حق خنده داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

حرف حق؟ کدام حق؟ مصلحت را زیر حق پنهان نکنید

منم میگم آیت الله صفدر قلی دیشب رفتن سر قبر امام و آقای مطهری دیدن دارن تو قبر میلرزن و عذاب میشن گفتن چرا اینجوری هستید
گفتن اسلام رو خوب تبیین نکردیم داریم عذاب می بینیم شما باور میکنید؟ چون آیت الله صفدر قلی گفته؟ خداییش اینطوری فکر میکنید؟

سایتی رو که میگید من کاملا خوندم نظر هم دادم اما .....
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوست من اصلا اینجوری نیست...شما در چه زمینه ای راه میخوایی!!! تمام تلاشش این بود که به شناخت برسیم با عقل با فکر کردن نه تقلید کورکورانه اتفاقا مسیر رو خیلی واضح نشون داده
من همه سخنرانی هاشو دارم و دهها بار گوش کردم و لذت بردم ولی هیچوقت نشد بگه باید چیکار کرد.
فاطمه فاطمه است. یعنی تموم شد. است.
آری اینچنین بود برادر. بابا ما خودمونم میدونیم اینچنین بوده . چه جوری بشه بهتره رو نگفته. خط مشی خاصی نشون نداده. اگه هست شما یه نمونه شو بعنوان مدرک بیار .
 

mohammad vaghei

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نامه‌ی مرتضی مطهری به امام خمینی درباره‌ی شریعتی
در بخشی از این نامه‌ی مطهری، که در سال ۱۳۵۶ و پس از مرگِ علی شریعتی نوشته شده، آمده است: «کوچک‌ترین گناه این مرد بدنام کردن روحانیّت است. او همکاری روحانیّت با دستگاه‌های ظلم و زور علیه توده‌ی مردم را به صورت یک اصل کلّی اجتماعی درآورد. مدّعی شد که مَلِک و مالک و ملّا، و به تعبیر دیگر تیغ و طلا و تسبیح همیشه در کنار هم بوده و یک مقصد داشته‌اند. این اصل معروف مارکس و به عبارت بهتر مثلّث معروف مارکس را که دین و دولت و سرمایه سه عامل همکار بر ضدّ خلقند و سه عامل از خودبیگانگی بشرند، به صد زبان پیاده کرد. منتهی به جای دین، روحانیّت را گذاشت. نتیجه‌اش این شد که جوان امروز به اهل علم به چشم بدتری از افسران امنیّتی نگاه می‌کند. و خدا می‌داند که اگر خداوند از باب «وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللَهُ وَ اللَهُ خَیْرُ الْمَـٰکِرِین» در کمین او نبود، او در مأموریّت خارجش چه به سر روحانیّت و اسلام می‌آورد.» تصویرِ دست‌نوشته‌ی این نامه ضمیمه شده است

قسمتی از نامه‌ی مطهری به امام خمینی، که درباره‌ی علی شریعتی است، به نقل از کتاب «سیری در زندگانی استاد مطهری» (انتشارات صدرا):

اما مسئله چهارم‌: مسأله‌ی شریعتی‌هاست‌. در نامه‌ی قبل‌ معروض‌ شد که‌: پس‌ از مذاکره‌ با بعضی‌ دوستان‌ مشترک‌ قرار بر این‌ شد که‌ بنده‌ دیگر درباره‌ی مسائلی‌ که‌ به‌ شخص‌ او مربوط‌ می‌شد، از قبیل‌ صداقت‌ داشتن‌ و صداقت‌ نداشتن‌ و از قبیل‌ التزامات‌ عملی‌ سخنی‌ نگویم‌ ولی‌ انحرافاتی‌ که‌ در نوشته‌های‌ او هست‌ به‌ صورت‌ خیرخواهانه‌ و نه‌ خصمانه‌ تذکّر دهم‌. ولی‌ اخیراً می‌بینم‌ گروهی‌ که‌ عقیده‌ و علاقه‌ی درستی‌ به‌ اسلام‌ ندارند و گرایش‌های‌ انحرافی‌ دارند، با دسته‌بندی‌های‌ وسیعی‌ در صدد این‌ هستند که‌ از او بتی‌ بسازند که‌ هیچ‌ مقام‌ روحانی‌ جرأت‌ اظهار نظر در گفته‌های‌ او را نداشته‌ باشد. این‌ برنامه‌ در مراسم‌ چهلم‌ او در مشهد--متأسّفانه‌ با حضور بعضی‌ از دوستان‌ خوب‌ ما--و پیشتر در ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ در مسجد قبا اجرا شد، تحت‌ عنوان‌ اینکه‌ بعد از سیّد جمال‌ و اقبال‌ و بیش‌ از آنها این‌ شخص‌ رنسانس‌ اسلامی‌ به وجود آورده‌ و اسلام‌ را نو کرده‌ و خرافات‌ را دور ریخته‌، و همه‌ باید به‌ افکار او بچسبیم‌. ولی‌ خوشبختانه‌ با عکس‌العمل‌ شدید گروهی‌ دیگر مواجه‌ شد، و بعلاوه‌ هوشیاری‌ و حسن‌ نیّت‌ امام‌ مسجد که‌ متوجّه‌ شد توطئه‌ای‌ علیه‌ روحانیّت‌ بوده‌ در شبهای‌ آخر فی‌الجمله‌ اصلاح‌ شد.
عجبا! می‌خواهند با اندیشه‌هائی‌ که‌ چکیده‌ی افکار ماسینیون‌، مستشار وزارت‌ مستعمرات‌ فرانسه‌ در شمال‌ آفریقا و سرپرست‌ مبلّغان‌ مسیحی‌ در مصر، و افکار گورویچ‌، یهودی‌ ماتریالیست‌، و اندیشه‌های‌ ژان‌ پُل‌ سارتر، اگزیستانسیالیست‌ ضدّ خدا، و عقائد دورکهایم‌، جامعه‌شناسی که‌ ضدّ مذهب‌ است‌، اسلام‌ نوین‌ بسازند! پس‌ و علی‌ الاسلام‌ السّلام‌. به‌ خدا قسم‌ اگر روزی‌ مصلحت‌ اقتضا کند که‌ اندیشه‌های‌ این‌ شخص‌ حلاّجی‌ شود و ریشه‌هایش‌ به‌ دست‌ آید و با اندیشه‌های‌ اصیل‌ اسلامی‌ مقایسه‌ شود، صدها مطالب‌ به‌ دست‌ می‌آید که‌ بر ضدّ اصول‌ اسلام‌ است‌، و بعلاوه‌ بی‌پایگی‌ آنها روشن‌ می‌شود. من‌ هنوز نمی‌دانم‌ فعلاً چنین‌ وظیفه‌ای‌ دارم‌ یا ندارم‌؛ ولی‌ با اینکه‌ می‌بینم‌ چنین‌ بت‌سازی‌ می‌شود، فکر می‌کنم‌ که‌ تعهّدی‌ که‌ درباره‌ی این‌ شخص‌ دارم‌ دیگر ملغی‌ است‌. در عین‌ حال‌ منتظر اجازه‌ و دستور آن‌ حضرت‌ می‌باشم‌.
کوچک‌ترین گناه این مرد بدنام کردن روحانیّت است. او همکاری روحانیّت با دستگاه‌های ظلم و زور علیه توده‌ی مردم را به صورت یک اصل کلّی اجتماعی درآورد. مدّعی شد که مَلِک و مالک و ملّا، و به تعبیر دیگر تیغ و طلا و تسبیح همیشه در کنار هم بوده و یک مقصد داشته‌اند. این اصل معروف مارکس و به عبارت بهتر مثلّث معروف مارکس را که دین و دولت و سرمایه سه عامل همکار بر ضدّ خلقند و سه عامل از خودبیگانگی بشرند، به صد زبان پیاده کرد. منتهی به جای دین، روحانیّت را گذاشت. نتیجه‌اش این شد که جوان امروز به اهل علم به چشم بدتری از افسران امنیّتی نگاه می‌کند. و خدا می‌داند که اگر خداوند از باب «وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللَهُ وَ اللَهُ خَیْرُ الْمَـٰکِرِین» در کمین او نبود، او در مأموریّت خارجش چه به سر روحانیّت و اسلام می‌آورد.
تبلیغاتی‌ در اروپا و آمریکا له‌ او از زهد و ورع‌ و پارسائی‌ تا خدمت‌ به‌ خلق‌ و فداکاری‌و جهاد در راه‌ خدا و پاکباختگی‌ در راه‌ حقّ شده‌ است‌. و بسیار روشن‌ است‌ که‌ دستهای‌ مرموزی‌ در کار بوده‌ و دوستان‌ خوب‌ شما در اروپا و آمریکا اغفال‌ شده‌اند. من‌ لازم‌ می‌دانم‌ که‌ حضرتعالی‌ گاهی‌ برخی‌ افراد بصیر را ولو به‌ طور خفا به‌ اروپا و آمریکا بفرستید، جریان‌ها را از نزدیک‌ ببینند و گزارش‌ دهند؛ که‌ به‌ عقیده‌ی بعضی‌ از دوستانتان‌ در آنجا پاره‌ای‌ از حقائق‌ از حضرتعالی‌ کتمان‌ می‌شود.
گروه‌های‌ چهارگانه‌ی فوق‌ با من‌ به‌ حساب‌ اینکه‌ تا اندازه‌ای‌ اهل‌ فکر و نظر و بیان‌ و قلم‌ هستم‌ به‌ شدّت‌ مبارزه‌ می‌کنند. شایعه‌ برایم‌ می‌سازند، جعل‌ و افترا می‌بندند، بطوریکه‌ خود را مصداق‌ آن‌ شعر فارسی‌ می‌بینم‌ که‌ محقّق‌ اعظم‌ خواجه‌ نصیرالدّین‌ طوسی‌ در آخر «شرح‌ اشارات‌» به‌ عنوان‌ زبان‌ حال‌ خود آورده‌ است‌:
به‌ گرداگرد خود چندان‌ که‌ بینم / بَلا انگشتریّ و من‌ نگینم‌
‎...
خوب است اطّلاع داشته باشید که در ماه‌های آخر عمر شریعتی بنده مکرّر وسیله اشخاص مختلف به او پیغام دادم که در نوشته‌های تو مطالبی هست بر ضدّ اسلام، و لازم است اصلاح شود، من حاضرم در حضور جمعی صاحبنظر یا تنها، هر طور خودت مایل باشی، به تو ثابت کنم؛ اگر ثابت شد خودت آنها را ولو به نام خودت نه به نام من اصلاح کن و شأن تو بالا هم خواهد رفت والّا مجبورم از تو صریحاً و مستدلّ انتقاد کنم و برایت گران تمام خواهد شد. آخرین شخصی که از طرف او نزد من آمد، اظهار داشت که او حاضر است اختیار بدهد به آقای محمّدتقی جعفری و آقای محمدرضا حکیمی که از آثارش انتقاد کنند و در نهایت امر تو صحّه بگذاری. من گفتم بسیار خوب، ولی به شرط اینکه کتباً بنویسد. مقارن با حرکتش به خارج اطّلاع پیدا کردم که تنها به آقای حکیمی نوشته که شما مجازی نوشته‌های مرا نقد کنی. در اروپا خبر موثّق این بود که گفته بود تا یک سال کاری نخواهم کرد جز اصلاح نوشته‌های خودم و یکی از دوستان نزدیک حضرتعالی نقل کرد که به او گفته بود منتظرم فلانی به اروپا بیاید، راجع به اصلاح کتاب‌هایم با او مشورت کنم. و البته من این جهت را تحسین کردم و دلیل حسن نیتِ او و سوءنیت اطرافیانش در ایران گرفتم. روی این حساب می‌بایست از نشر آثارش قبل از اصلاح و تجدیدنظر لااقل وسیله آقای حکیمی که کتباً به او اجازه داده است جلوگیری شود ولی افرادی که اخیراً تصمیم گرفته‌اند او را مظهر رنسانس اسلامی قرار دهند و راه را برای اظهار نظرهای خود در اصول و فروع اسلام باز کنند در شعاع وسیعی به نشر و تکثیر همه‌ی آثار او پرداخته‌اند. بنده فکر می‌کنم اگر صلاح می‌دانید به برخی از ارادتمندان خودتان در اروپا و آمریکا که ضمناً ناشر آثار و افکار او هستند یادآوری فرمایید که قبل از انجام اصلاحات وسیله آقای حکیمی یا گروهی که خودتان تعیین می‌فرمایید از نشر آثارش جلوگیری شود و اگر هم صلاح نمی‌دانید که در کار او مستقیماً دخالتی فرمایید راه دیگری باید اندیشید.
بسیار خوب است و برای‌ شناختن‌ ماهیّت‌ این‌ شخص‌ لازم‌ است‌ که‌ حضرتعالی‌ مجموعه‌ی مقالات‌ او را در «کیهان‌» که‌ یک‌ سال‌ و نیم‌ پیش‌ چاپ‌ شد، شخصاً مطالعه‌ فرمائید. این‌ مقالات‌ دو قسمت‌ است‌: یک‌ قسمت‌ بر ضدّ مارکسیسم‌ است‌ که‌ مقالات‌ خوبی‌ بود و ایرادهای‌ کمی‌ از نظر معارف‌ اسلامی‌ داشت‌. ولی‌ قسمت‌ دوّم‌ مقالاتی‌ بود دربارۀ ملّیّت‌ ایرانی‌ (و مستقلاّ ماشین‌ شده‌) و در حقیقت‌ فلسفه‌ای‌ بود برای‌ ملّیّت‌ ایرانی‌؛ و قطعاً تا کنون‌ احدی‌، از ملّیّت‌ ایرانی‌ به‌ این‌ خوبی‌ و مستند به‌ یک‌ فلسفه‌ی امروز پسند دفاع‌ نکرده‌ است‌. شایسته‌ است‌ نام‌ آنرا «فلسفه‌ی رستاخیز» بگذاریم‌. خلاصه‌ی این‌ مقالات‌ که‌ یک‌ کتاب‌ می‌شود، این‌ بود که‌ ملاک‌ ملّیّت‌، خون‌ و نژاد که‌ امروز محکوم‌ است‌ نیست‌؛ ملاک‌ ملّیّت‌، فرهنگ‌ است‌. و فرهنگ‌ به‌ حکم‌ اینکه‌ زاده‌ی تاریخ‌ است‌ نه‌ چیز دیگر، در ملّتهای‌ مختلف‌، مختلف‌ است‌. فرهنگ‌ هر قوم‌ روح‌ آن‌ قوم‌ و شخصیّت‌ اجتماعی‌ آنها را می‌سازد. خود و «منِ» واقعی‌ هر قوم‌، فرهنگ‌ آن‌ قوم‌ است‌. هر قوم‌ که‌ فرهنگ‌ مستمرّ نداشته‌ نابود شده‌ است‌. ما ایرانیان‌ فرهنگ‌ دوهزار و پانصد ساله‌ داریم‌ که‌ ملاک‌ شخصیّت‌ وجودی‌ ما و منِ واقعی‌ ما و خویشتن‌ اصلی‌ ماست‌. در طول‌ تاریخ‌ حوادثی‌ پیش‌ آمد که‌ خواست‌ ما را از خودِ واقعی‌ ما بیگانه‌ کند، ولی‌ ما هر نوبت‌ به‌ خود آمدیم‌ و به‌ خود واقعی‌ خود بازگشتیم‌. آن‌ سه‌ جریان‌ عبارت‌ بود از حمله‌ی اسکندر، حمله‌ی عرب‌، حمله‌ی مغول‌. در این‌ میان‌ بیش‌ از همه‌ درباره‌ی حمله‌ی عرب‌ بحث‌ کرده‌ و نهضت‌ شعوبیگری‌ را تقدیس‌ کرده‌ است‌. آنگاه‌ گفته‌: اسلام‌ برای‌ ما ایدئولوژی‌ است‌ و نه‌ فرهنگ‌. اسلام‌ نیامده‌ که‌ فرهنگ‌ ما را عوض‌ کند و فرهنگ‌ واحدی‌ به‌ وجود آورد، بلکه‌ تعدّد فرهنگها را به‌ رسمیّت‌ می‌شناسد. همانطوریکه‌ تعدّد نژادی‌ را یک‌ واقعیّت‌ می‌داند. آیه‌ی کریمه‌ی «إِنَّا خَلَقْنَـٰکُم‌ مِّن‌ ذَکَرٍ وَ أُنثَی‌’ وَ جَعَلْنَـٰکُمْ شُعُوبًا وَ قَبَآئلَ… » که‌ اختلافات‌ نژادی‌ و اختلافات‌ فرهنگی‌ که‌ اوّلی‌ ساخته‌ی طبیعت‌ است‌ و دوّمی‌ تاریخ‌، باید به‌ جای‌ خود محفوظ‌ باشد. ادّعا کرده‌ که‌ ایدئولوژی‌ ما روی‌ فرهنگ‌ ما اثر گذاشته‌ و فرهنگ‌ ما روی‌ ایدئولوژی‌ ما، لهذا ایرانیّت‌ ما ایرانیّت‌ اسلامی‌ شده‌ است‌ و اسلام‌ ما اسلام‌ ایرانی‌ شده‌ است‌. با این‌ بیان‌ عملاً و ضمناً--نه‌ صریحاً--فرهنگ‌ واحد به‌ نام‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ را انکار کرده‌ است‌؛ و صریحاً شخصیّتهائی‌ نظیر بوعلیّ و ابوریحان‌ و خواجه‌ نصیرالدّین‌ و ملاّ صدرا را وابسته‌ به‌ فرهنگ‌ ایرانی‌ دانسته‌ است‌. یعنی‌ فرهنگ‌ اینها ادامه‌ی فرهنگ‌ ایرانی‌ است‌.
این مقالات بسیار خواندنی است. در انتساب آنها به او شکی نیست. به بعضی‌ها مثل آقای خامنه‌ای و آقای بهشتی گفته مال من است ولی مدعی شده که من اینها را چندین سال پیش نوشته‌ام. و اینها آنها را پیدا کرده و چاپ کرده‌اند. در صورتی که دلائل به قدر کافی هست که مقالات جدید است. به هر حال مطالعه‌ی حضرتعالی بسیار مفید است.
 

ensan1

عضو جدید
چرا بد و بیراه میگی شما؟ آخوند ها همون کسانی هستند که ولایت پیامبر و علی رو بعهده دارند. اینو نمیدونی واسه چی اسم خودتم گذاشتی مسلمون. از کی تقلید میکنی ؟ مقلد کدام مجتهد هستی که اینا رو نمیدونی؟




ما می بینیم که پیغمبر اسلام در ۲۳ سال رسالتش ،
اسلام و تمام احکام و عقایدش را در همان سال اول مطرح نکرد ؛
به تدریج مطرح کرد : اول مسئله توحید را طرح کرد
و تا ۳ سال هیچ کلمه دیگری بر آن اضافه ننمود :
(( قولوا لا اله الا الله تفلحوا ))
خوب ، نماز چیست ؟ هنوز نمی خوانند !
روزه چیست ؟ هیچ !
حج ؟ اصلا ندارد !
زکات ؟ اصلا !
قید و بندی ، حدودی ، عملی ؟ اصلا
یک چیز فقط فکری است همین است که بتها را
در ذهنشان و اعتقادشان نفی کنیم و به خدا معتقدشان کنیم.
بنابر این کسانی که در ۳ سال اول مسلمان شدند
و به توحید معتقد شدند و مردند ،احتمالا « شرابخوار » بودند ،
« نماز نخوان » ، « روزه نگیر »‌ ، « حج نکن » ، و …. بودند
بعد از اینها در سال هفتم ، هشتم حجاب مطرح می شود ؛
یعنی بعد از هجده ، نوزده ،بیست سال کار روی مردم حجاب را مطرح می کند.
همچنین مسأله شراب مطرح می شود. شراب را چگونه طرح می کند ؟
از همان مکه نمی گوید که
« آهای مردم ، آهای ملت ، آهای عرب ها ،
تا به توحید معتقد می شوید ، باید دیگر تمام کارهایتان راست و ریست باشد »

! نه ! کی ؟ در سال های آخر بعثتش مسأله شراب را مطرح می کند .
محمد (ص) گفت :
((فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما))
یعنی گناه دارد و نیز برایتان منفعتی دارد ؛
اینطور نیست که من آدم متعصبی باشم ،

ارزشش را ندانم و نفهمم ؛ نخیر ، قبول هم دارم ، درست ! اما زیانش بیشتر است .
شنونده در برابر چه کسی قرار می گیرد ؟ یک آدم روشنفکر که شعور دارد ،
تعصب ندارد و شراب را ، به صورت تابویی ،جنی ،
غولی نجس ، و متا فیزیکی و غیبی تلقی نمی کند ؛
اما به خاطر اینکه زیان های اجتماعی و انسانی زیاد دارد ،
در عین حال که منافعش را هم قبول دارد و می شناسد ، نفی اش می کند .
آدم حرف او را گوش می دهد ؛
اما هیچکس حرف آن ملایی را که می گوید ، « موسیقی حرام است » ،
ولی اصلا نه در عمرش موسیقی شنیده
و نه اگر بشنود می فهمد ، گوش نمی دهد !

ای کسی که می گویی « غنا» حرام است ،
اصلا تو می فهمی « غنا » چیست ؟
اصلا تو این را که این موزیک حماسی است
یا ملی است یا علمی است ، تشخیص می دهی ؟!

موسیقی هزار شعبه دارد ، تاریخ دارد ، نقش های گوناگون دارد ،
بنابراین وقتی که تو فتوا می دهی « حرام است » ، هیچکس گوش نمی کند ؛
برای اینکه تو نمی فهمی که چیست !
 

hamed_majhool

عضو جدید
کاربر ممتاز
من همه سخنرانی هاشو دارم و دهها بار گوش کردم و لذت بردم ولی هیچوقت نشد بگه باید چیکار کرد.
فاطمه فاطمه است. یعنی تموم شد. است.
آری اینچنین بود برادر. بابا ما خودمونم میدونیم اینچنین بوده . چه جوری بشه بهتره رو نگفته. خط مشی خاصی نشون نداده. اگه هست شما یه نمونه شو بعنوان مدرک بیار .

دوست عزیز قرار نیست چیزی عوض بشه یعنی کسی قدرت این کار رو نداره همیشه یه سری افراد کلنگ مخ تو جامعه هستن که نمیذارن شرایط خیلی عوض بشه...شریعتی فقط میگه باید انسان بود اونم به شیوه عقلانی و خیر دنیا و آخرت رو در این میدونه که از نظرات با ارزشش برای انسان بودن میشه بهره گرفت
 

hamed_majhool

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما می بینیم که پیغمبر اسلام در ۲۳ سال رسالتش ،
اسلام و تمام احکام و عقایدش را در همان سال اول مطرح نکرد ؛
به تدریج مطرح کرد : اول مسئله توحید را طرح کرد
و تا ۳ سال هیچ کلمه دیگری بر آن اضافه ننمود :
(( قولوا لا اله الا الله تفلحوا ))
خوب ، نماز چیست ؟ هنوز نمی خوانند !
روزه چیست ؟ هیچ !
حج ؟ اصلا ندارد !
زکات ؟ اصلا !
قید و بندی ، حدودی ، عملی ؟ اصلا
یک چیز فقط فکری است همین است که بتها را
در ذهنشان و اعتقادشان نفی کنیم و به خدا معتقدشان کنیم.
بنابر این کسانی که در ۳ سال اول مسلمان شدند
و به توحید معتقد شدند و مردند ،احتمالا « شرابخوار » بودند ،
« نماز نخوان » ، « روزه نگیر »‌ ، « حج نکن » ، و …. بودند
بعد از اینها در سال هفتم ، هشتم حجاب مطرح می شود ؛
یعنی بعد از هجده ، نوزده ،بیست سال کار روی مردم حجاب را مطرح می کند.
همچنین مسأله شراب مطرح می شود. شراب را چگونه طرح می کند ؟
از همان مکه نمی گوید که
« آهای مردم ، آهای ملت ، آهای عرب ها ،
تا به توحید معتقد می شوید ، باید دیگر تمام کارهایتان راست و ریست باشد »

! نه ! کی ؟ در سال های آخر بعثتش مسأله شراب را مطرح می کند .
محمد (ص) گفت :
((فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما))
یعنی گناه دارد و نیز برایتان منفعتی دارد ؛
اینطور نیست که من آدم متعصبی باشم ،

ارزشش را ندانم و نفهمم ؛ نخیر ، قبول هم دارم ، درست ! اما زیانش بیشتر است .
شنونده در برابر چه کسی قرار می گیرد ؟ یک آدم روشنفکر که شعور دارد ،
تعصب ندارد و شراب را ، به صورت تابویی ،جنی ،
غولی نجس ، و متا فیزیکی و غیبی تلقی نمی کند ؛
اما به خاطر اینکه زیان های اجتماعی و انسانی زیاد دارد ،
در عین حال که منافعش را هم قبول دارد و می شناسد ، نفی اش می کند .
آدم حرف او را گوش می دهد ؛
اما هیچکس حرف آن ملایی را که می گوید ، « موسیقی حرام است » ،
ولی اصلا نه در عمرش موسیقی شنیده
و نه اگر بشنود می فهمد ، گوش نمی دهد !

ای کسی که می گویی « غنا» حرام است ،
اصلا تو می فهمی « غنا » چیست ؟
اصلا تو این را که این موزیک حماسی است
یا ملی است یا علمی است ، تشخیص می دهی ؟!

موسیقی هزار شعبه دارد ، تاریخ دارد ، نقش های گوناگون دارد ،
بنابراین وقتی که تو فتوا می دهی « حرام است » ، هیچکس گوش نمی کند ؛
برای اینکه تو نمی فهمی که چیست !

دقیقا ..اهایی کسی که میگویی موسیقی حرام است تو اصلا معنای غنا را میفهمی؟؟؟؟؟؟؟
 

ensan1

عضو جدید
من همه سخنرانی هاشو دارم و دهها بار گوش کردم و لذت بردم ولی هیچوقت نشد بگه باید چیکار کرد.
فاطمه فاطمه است. یعنی تموم شد. است.
آری اینچنین بود برادر. بابا ما خودمونم میدونیم اینچنین بوده . چه جوری بشه بهتره رو نگفته. خط مشی خاصی نشون نداده. اگه هست شما یه نمونه شو بعنوان مدرک بیار .

یعنی چی باید چیکار کرد؟

آهان یعنی یه نفر بیاد هم به ما شناخت بده ،هم دست ما رو بگیره بگه از این راه برو از این راه نرو !

شناخت و تبیین شخصیت ها ،خود راهه ......پس شما از چه چیزی لذت بردید؟


خدا چنین کاری نمیکنه خدا میگه من تنها راه رو نشون میدم هر کس لایق شرایطی است که تلاشی به تغییرش نمیکند "چیزی برای انسان نیست بغیر از تلاشش"
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوست عزیز قرار نیست چیزی عوض بشه یعنی کسی قدرت این کار رو نداره همیشه یه سری افراد کلنگ مخ تو جامعه هستن که نمیذارن شرایط خیلی عوض بشه...شریعتی فقط میگه باید انسان بود اونم به شیوه عقلانی و خیر دنیا و آخرت رو در این میدونه که از نظرات با ارزشش برای انسان بودن میشه بهره گرفت
در این مورد با شما موافقم.
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یعنی چی باید چیکار کرد؟

آهان یعنی یه نفر بیاد هم به ما شناخت بده ،هم دست ما رو بگیره بگه از این راه برو از این راه نرو !

شناخت و تبیین شخصیت ها ،خود راهه ......پس شما از چه چیزی لذت بردید؟
شخصیت ها بحثش جداست. شزیعتی کلا با روحانیت مخالف بود . این برخورد عقلانی هم باشه منطقی نیست. نمیشه تر و خشک را با هم سوزاند.
در ضمن تبیین آئین محمدی باید مسیر داشته باشه که ایشون اینو نشون نمیداد. همش بی سواد های زمان خودش رو بخاطر نادانی یا کم سوادی محکوم میکرد و بس.
تو مهدیه که سخنرانی میکرده , من اکثر اونا رو دارم. آسیب شناسی هاش حرف نداره ولی بعدش باید چیکار کرد رو مشخص نمیکرد. یعنی یه چیزی شبیه روش فعلی ترکیه رو باهاش موافق بود. همون کاری که کاوه آهنگر انجام میداد رو من تو برنامه هاش حس کردم.
 

یک دختره

عضو جدید
کاربر ممتاز
.اصلا بچه ها کار منو شما نیست بیخیالش.....خودم میدونم این موضوع اخرشم مشخص نمیشه خود بزرگان موندن.بسکه این اقا عجیب بود از یک طرف ایطوری از یک طرف اونطوری

بیخیالش....همه داریم از هم زده میشیم.....


خدایش بیامرزدش.....انشاالله که خوب بوده باشه ما که بخیل نیستیم
 
  • Like
واکنش ها: ayja

ensan1

عضو جدید
دوست عزیز قرار نیست چیزی عوض بشه یعنی کسی قدرت این کار رو نداره همیشه یه سری افراد کلنگ مخ تو جامعه هستن که نمیذارن شرایط خیلی عوض بشه...شریعتی فقط میگه باید انسان بود اونم به شیوه عقلانی و خیر دنیا و آخرت رو در این میدونه که از نظرات با ارزشش برای انسان بودن میشه بهره گرفت



دقیقا همینطوره

نگاه کنید ما همگی مسلمانیم هیچ مشکلی هم نداریم

اما حرف کسانی که در این تاپیک از اندیشه های استاد دفاع میکنند و استدلال می آورند چیست؟ این است که تعریفی که برخی از انسان میکنند را قبول نداریم
تعریف شما از اسلام ،حداقل و پایین ترین سطح از انسان و اسلام است ما این را قبول نداریم...اسلام مکتبی است انسان ساز و زندگی ساز
نه زندگی سوز...
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شریعتی با روحانیت مخالف بود ولی موافق علما بود. ولی هیچوقت نگفت بین روحانیون علما هم پیدا میشن. همه شو از بیخ منکر میشد. بهش هم میگفتی علما کیانند , چیزی نمیگفت. یعنی بیشتر دوست داشت کنکاش بکنه ولی پروژه رو نمی بست. یا نتونست ببنده. حرکت او مثل کتاب رمانی است که صفحات آخرش گم شده و آخر قصه ش معلوم نیست.
 

ensan1

عضو جدید
شخصیت ها بحثش جداست. شزیعتی کلا با روحانیت مخالف بود . این برخورد عقلانی هم باشه منطقی نیست. نمیشه تر و خشک را با هم سوزاند.
در ضمن تبیین آئین محمدی باید مسیر داشته باشه که ایشون اینو نشون نمیداد. همش بی سواد های زمان خودش رو بخاطر نادانی یا کم سوادی محکوم میکرد و بس.
تو مهدیه که سخنرانی میکرده , من اکثر اونا رو دارم. آسیب شناسی هاش حرف نداره ولی بعدش باید چیکار کرد رو مشخص نمیکرد. یعنی یه چیزی شبیه روش فعلی ترکیه رو باهاش موافق بود. همون کاری که کاوه آهنگر انجام میداد رو من تو برنامه هاش حس کردم.



کدام رو حانی؟ (چند پست قبل تر در مورد شراب از دکتر چیزی گذاشتم بخوانید لطفا)

منطقی نیست یا مصلحت نیست؟
 

masoud612

عضو جدید
هروقت از دکتر شریعتی می خونم باخودم میگم خدایا این انسان تاچه حد در انسانیت پیش رفت که دیدگاهش اینطور انسان رو مجذوب میکنه.من که واقعامجذوبم.انگار برای دل من نوشته انگار از حس من گفته.بهتره بگم انگار ازدل همه ی آدمها نوشته.درد همه رو یک تنه فریاد زده. کاش تحریف نبود.کاش تعبیر غلط نبود.این دو آفت آثار وافکار دکتر رو همیشه تهدید میکنه.
 

ensan1

عضو جدید
شخصیت ها بحثش جداست. شزیعتی کلا با روحانیت مخالف بود . این برخورد عقلانی هم باشه منطقی نیست. نمیشه تر و خشک را با هم سوزاند.
در ضمن تبیین آئین محمدی باید مسیر داشته باشه که ایشون اینو نشون نمیداد. همش بی سواد های زمان خودش رو بخاطر نادانی یا کم سوادی محکوم میکرد و بس.
تو مهدیه که سخنرانی میکرده , من اکثر اونا رو دارم. آسیب شناسی هاش حرف نداره ولی بعدش باید چیکار کرد رو مشخص نمیکرد. یعنی یه چیزی شبیه روش فعلی ترکیه رو باهاش موافق بود. همون کاری که کاوه آهنگر انجام میداد رو من تو برنامه هاش حس کردم.


هر ملت یا جامعه ای را انسان هایش میسازند

باید از انسان ها شروع کرد نه از قوانین ....
 

masoud612

عضو جدید
دكتر شریعتی می‌گفت؛اسلام منهای روحانیت. اما منظور شریعتی از روحانیت، آن دسته از روحانیتی بود كه به یك طبقه تبدیل شده بود و دكان دین را در اختیار داشتند. شهید مطهری هم اعتقاد داشت كه روحانیت چه علمای سنتی قدیمی‌و چه علمای جدید همه از پاسداران اسلام هستند

بهر حال نظر من اینه که یک سری کج فهمیها باعث این فاصله شده اما روحانیت اصیل که در مملکت ما کم هم نیست که خیلیاشونو میشناسم از شریعتی به خوبی و نیکی و بزرگی یاد میکنند
 

ensan1

عضو جدید
دكتر شریعتی می‌گفت؛اسلام منهای روحانیت. اما منظور شریعتی از روحانیت، آن دسته از روحانیتی بود كه به یك طبقه تبدیل شده بود و دكان دین را در اختیار داشتند. شهید مطهری هم اعتقاد داشت كه روحانیت چه علمای سنتی قدیمی‌و چه علمای جدید همه از پاسداران اسلام هستند

بهر حال نظر من اینه که یک سری کج فهمیها باعث این فاصله شده اما روحانیت اصیل که در مملکت ما کم هم نیست که خیلیاشونو میشناسم از شریعتی به خوبی و نیکی و بزرگی یاد میکنند


من هم نظرم همینه....
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
مرد خوبي بود در كل ولي گاهي فكر ميكرد تو هر زمينه اي ميشه بدون تخصص نظر داد كما اينكه زندگيش سه قسمت بود و قسمت سومش از بعضي نظرهاش هم برگشت.انسان بسيار بزرگتر از اوهم داشته ايم ولي خب خيلي دوست داشتم تاريخ به عقب برميگشت و دكتر شريعتي رو در قالب يك روحاني ميديدم تا ببينم اغلب كساني كه از او فقط جملات قصار بلدند واورا كامل نميشناسند بازهم اينطور علاقه بهش نشون ميدادند يا نه!
دكتر شريعتي معمولا دردهاي جامعه رو ميديد گاهيش درست گاهيش اشتباه ولي فكر نكنم براي اونها راه حل هم ارائه داده باشه
اگر هم منظور از خوب و بد بودن عاقبت بخير شدنه كه اصلا در اون مقام نيستيم كه در مورد آدمهاي هم رده خودمون و حتي پايينتر قضاوت كنيم چه برسه دكتر شريعتي!
 

ensan1

عضو جدید
مرد خوبي بود در كل ولي گاهي فكر ميكرد تو هر زمينه اي ميشه بدون تخصص نظر داد كما اينكه زندگيش سه قسمت بود و قسمت سومش از بعضي نظرهاش هم برگشت.انسان بسيار بزرگتر از اوهم داشته ايم ولي خب خيلي دوست داشتم تاريخ به عقب برميگشت و دكتر شريعتي رو در قالب يك روحاني ميديدم تا ببينم اغلب كساني كه از او فقط جملات قصار بلدند واورا كامل نميشناسند بازهم اينطور علاقه بهش نشون ميدادند يا نه!
دكتر شريعتي معمولا دردهاي جامعه رو ميديد گاهيش درست گاهيش اشتباه ولي فكر نكنم براي اونها راه حل هم ارائه داده باشه
اگر هم منظور از خوب و بد بودن عاقبت بخير شدنه كه اصلا در اون مقام نيستيم كه در مورد آدمهاي هم رده خودمون و حتي پايينتر قضاوت كنيم چه برسه دكتر شريعتي!

هر جامعه یا ملتی را انسانهایش میسازند...

باید از تربیت انسانها شروع کرد نه از قوانین....

چه راه حلی بهتر از شناخت اصیل, امامان و الگوهایشان؟! کاری که هیچ وقت جمهوری اسلامی که آقای خمینی وعده اش را داده بود تحقق نیافت...شاید هم قرار بود که هیچ وقت تحقق پیدا نکند،اصرار بعضی بر کارهای ناحق و پافشاری آنها این شبه ها را ایجاد میکند...

* کاش می دانستند که حسین بیشتر از آب تشنهء لبیک بود. افسوس که بجای افکارش، زخمهای تنش را نشانمان دادند وبزرگترین دردش را بی آبی نامیدند.
 
آخرین ویرایش:

ensan1

عضو جدید
موضوع اصلی ما شناخت, (کاری که دکتر انجام میداد و میدهد) چیزی که در دبیرستان در دانشگاه با آن کاری ندارند و جزء سیستم اصلی جمهوری اسلامی نیست خود من با این قضیه مشکل دارم ...

عشق و حب بعد از شناخت حاصل میشه آن هم شناخت شخصیت نه شناخت و محبتی! که از مظلوم ,ضعیف بودن حاصل بشه ...
تمامی امامان ما مظلوم قهرمان بودند نه مظلوم ضعیف...این تفاوت ارایه اکثر روحانیون با دکتر شریعتی است....

من آرزو می كنم كه روزی سطح شعور و شناخت مذهبی، در این تنها كشور شیعهء جهان، به جائی برسد
كه سخنگوی رسمی مذهب ما
فاطمه را آنچنان كه سلیمان كتانی – طبیب مسیحی – شناسانده است،
و
علی را آنچنان كه دكتر جورج جرداق – طبیب مسیحی – توصیف می كند
و
اهل بیت را، آنچنان كه ماسینیون كاتولیك تحقیق كرده است
و
ابوذر غفاری را آنچنان كه جودة السحار نوشته است
و حتی
قرآن را آنچنان كه بلاشر – كشیش رسمی كلیسا- ترجمه نموده است
و
پیغمبر ما را آنچنان كه ردنسن- محقق یهودی- می بیند، بفهمد
و ملت شیعه و محبان اهل بیت و متولیان رسمی "ولایت" و مدعیان مذهب حقهء جعفری روزی بتوانند به
ترجمهء آثار این كفار رسمی توفیق یابند.

 
آخرین ویرایش:

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
دکتر شریعتی شخصی بسیار بزرگی هستن
همه اشتباه دارن

ایشونم از این امر مستثنی نیست

شهید مطهری یک اسلام شناس و فیلسوف به تمام معنا بودن

دکتر شریعنتی هم یک فیلسوف ادبی هستن


صحبت های دکتر شریعتی رو بایستی با دید ادیبانه نگاه کرد
اگر عامیانه نگاه کنید دچار مشکلات بسیاری میشین

شاید بشه گفته به جرات حداکثر صحبتها و دغده های شهید مطهری و دکتر شریعتی یک چیز است ولی به بیان های متفاوت

دکتر شریعتی اقدامات بسیاری برای ایران و اسلام انجام داده و بی انصافیست نا دیده گرفتن آن
 

ensan1

عضو جدید
دکتر شریعتی شخصی بسیار بزرگی هستن
همه اشتباه دارن

ایشونم از این امر مستثنی نیست

شهید مطهری یک اسلام شناس و فیلسوف به تمام معنا بودن

دکتر شریعنتی هم یک فیلسوف ادبی هستن


صحبت های دکتر شریعتی رو بایستی با دید ادیبانه نگاه کرد
اگر عامیانه نگاه کنید دچار مشکلات بسیاری میشین

شاید بشه گفته به جرات حداکثر صحبتها و دغده های شهید مطهری و دکتر شریعتی یک چیز است ولی به بیان های متفاوت

دکتر شریعتی اقدامات بسیاری برای ایران و اسلام انجام داده و بی انصافیست نا دیده گرفتن آن

سلام
باید با دیدگاه ادیبانه نگاه کرد یعنی چی؟
فیلسوف ادبی یعنی چی؟ یعنی چیزی شبیه ویکتور هوگو منظورتون هست؟
 

الهه ی ناز

عضو جدید
شهید دکتر بهشتی:

مرحوم دكترشریعتی یك قریحه سرشار و اندیشه پویا و جستجوگر و یك اندیشه ناآرام بود؛ اندیشه‌ای كه همواره در پی فهمیدن و شناختن بود. مایه‌های اصلی این اندیشه یكی معارف اسلامی بود كه دكتر در خانه پدرشان و در شهر مشهد با آنها آشنا شده بود؛ آشنایی بیش از یك جوان معمولی و در سطحی بالاتر، و مطالعاتی كه در زمینه ادبیات و جامعه‌شناسی در رابطه با فرهنگ غربی و اروپایی داشت. خصوصیت دكتر این بود كه هویت و اصالت خود را در این مطالعات گم نكرده بود و دچار از خودبیگانگی نگشته بود. پیدا بود كه در طول سالها مطالعه و تحصیل در زمینه جامعه‌شناسی و معارف غربی، شیفته و دلباخته مطلق فرهنگ غربی نشده بود، بلكه اصالت فرهنگ غنی اسلام همواره برای او جاذبه نیرومند داشته و همین امتیاز سبب شده بود كه دكتر بتواند با حفظ خویشتن خویش و هویت خود در یك سیر و سلوك فكری و معرفتی، گامهای بلندی به جلو بردارد و نتایج جالب و زیبا و ارزنده‌ای را به دست آورد.
 

mehravehoath

عضو جدید
4 تا کتاب در مورد چی ؟
حالا که نظرات رو میخونم میبینم کار از 4تا کتاب گذاشته 1000تا کتاب و کار دیگه هم انجام بدن...ادم جاهل،جاهل میمونه
باورم نمیشه اصلا هنوز هم ادمایی اینجوری پیدا بشن
اخه رو چه حسابی به خودش حق داده همچین تایپیکی بزنه
اخه تو کی باشی ؟چی باشی؟ که بخوای افکار شریعتی رو نقد کنی....
اخه ادم تو انسانی خدا بهت عقل داده تو که بعد از خوندن اصلا کتاب نه جملات شریعتی به خودت زحمت نمیدی بهش فکر کنی تند تند میای باشگاه تایپیک میزنی نظر سنجی میکنی شریعتی خوبه یا بد؟؟واقعا متاسفم
 

ensan1

عضو جدید
شهید دکتر بهشتی:

مرحوم دكترشریعتی یك قریحه سرشار و اندیشه پویا و جستجوگر و یك اندیشه ناآرام بود؛ اندیشه‌ای كه همواره در پی فهمیدن و شناختن بود. مایه‌های اصلی این اندیشه یكی معارف اسلامی بود كه دكتر در خانه پدرشان و در شهر مشهد با آنها آشنا شده بود؛ آشنایی بیش از یك جوان معمولی و در سطحی بالاتر، و مطالعاتی كه در زمینه ادبیات و جامعه‌شناسی در رابطه با فرهنگ غربی و اروپایی داشت. خصوصیت دكتر این بود كه هویت و اصالت خود را در این مطالعات گم نكرده بود و دچار از خودبیگانگی نگشته بود. پیدا بود كه در طول سالها مطالعه و تحصیل در زمینه جامعه‌شناسی و معارف غربی، شیفته و دلباخته مطلق فرهنگ غربی نشده بود، بلكه اصالت فرهنگ غنی اسلام همواره برای او جاذبه نیرومند داشته و همین امتیاز سبب شده بود كه دكتر بتواند با حفظ خویشتن خویش و هویت خود در یك سیر و سلوك فكری و معرفتی، گامهای بلندی به جلو بردارد و نتایج جالب و زیبا و ارزنده‌ای را به دست آورد.

واقعا عالی بود ممنون کاملا درسته و به حق گفتند دکتر بهشتی
 
بالا