atiii-68
عضو جدید
نه من اشتباهی اس ام اکشولانه که برا دوستم که دخمل بود می فرستادم
اشتباهی فرستادم برا همکلاسیه آقامون
کم مونده بود گوشیمو قورت بدم که اس ام اسه نره![]()














نه من اشتباهی اس ام اکشولانه که برا دوستم که دخمل بود می فرستادم
اشتباهی فرستادم برا همکلاسیه آقامون
کم مونده بود گوشیمو قورت بدم که اس ام اسه نره![]()
یه روز خانم همسایمون و شوهرشون و بابا و مامانم دم در داشتن صبت میکردن، یه نینی کوچولوام داشتن که تو کالسکه نشسته بود، منم خواستم یه کوچولو بخندونمش گفتم عزیزم بپر بغل بابا!!!دیدم همه چشماسون گرد شده و با خشم دارن منو نیگا میکنن! منم به سرعت محل حادثه رو ترک کردم!! :دی
وااااااااااااایی بار قرار بود من از طرف همه ی بچه های کلاس با استاد زبانمون صحبت کنم و سر راضیش کنم که کلاس رو کنسل کنه(اخه کلاساش جلسه ای پولی بود و اگه غیبت هم میکردیم باس پول میدادیم) وبعد بهشون اطلاع بدم
کلی با استاد صحبت کردم و از شرایط بد بچه ها گفتمو کلی خودمون رو مستضعف جا زدم ..استاد هم راضی شد
بعد که خواستم به بچه ها اس بدم که کلاس تعطیله اشتباهی اس رو به استاد فرستادم
واااااااای نوشته بودم بچه ها مخش رو زدم...خیالتون تخت برنامه اردو به راه و....
هنوزم یادم میاد میخوام بمیرم
ی بار قرار بود من از طرف همه ی بچه های کلاس با استاد زبانمون صحبت کنم و سر راضیش کنم که کلاس رو کنسل کنه(اخه کلاساش جلسه ای پولی بود و اگه غیبت هم میکردیم باس پول میدادیم) وبعد بهشون اطلاع بدم
کلی با استاد صحبت کردم و از شرایط بد بچه ها گفتمو کلی خودمون رو مستضعف جا زدم ..استاد هم راضی شد
بعد که خواستم به بچه ها اس بدم که کلاس تعطیله اشتباهی اس رو به استاد فرستادم
واااااااای نوشته بودم بچه ها مخش رو زدم...خیالتون تخت برنامه اردو به راه و....
هنوزم یادم میاد میخوام بمیرم
بهم زنگ زد...هیچی نتونستم بگم.....تهش بهم گفت اگه از اول بهش میگفتم ،اجازه میداد ولی عمرا همچین کاری نمیکردخیلی باحال بود.....خوب بعدش چی شد؟؟؟استادتون هیچی نگفت بهت؟؟؟
صحبت از حلوا بود و پختنش تو خونه دایمم ( خونهاده خودمون خالم اینا داییم چهارمیم کلا 20 نفری بودیم )
منم وپریدم وسط حرفو گفتم:
چند روز پیش خونه یک خانمی حلوای خرمااااااااااااااااااااااااا (ملت چهارچشمی منو نگاه کردند راه ماست مالی هم نبود)
شوهر خالم گفت خوب مزش چطور بود یکی گفت دستور پختشو بگیر بیار
مردم از خجالت![]()
دادا به اون خانمش دقت کنمگه حلوا خرمایی نداریم
ولی من خوردم
صحبت از حلوا بود و پختنش تو خونه دایمم ( خونهاده خودمون خالم اینا داییم چهارمیم کلا 20 نفری بودیم )
منم وپریدم وسط حرفو گفتم:
چند روز پیش خونه یک خانمی حلوای خرمااااااااااااااااااااااااا (ملت چهارچشمی منو نگاه کردند راه ماست مالی هم نبود)
شوهر خالم گفت خوب مزش چطور بود یکی گفت دستور پختشو بگیر بیار
مردم از خجالت![]()
حالا خانم کی بود؟![]()
همین امروز پای سیستم داشتم تو باشگاه گشت میزدم
دیدم بوی آش میاد,کنجکاو شدم که ببینم مهمون داریم, اخه معمولا وقتی اش داریم خواهرم اینا هم هستن
رفتم طبقه بالا بدون توجه به پذیرایی رفتم تو آشپزخونه و در حین رفتن بلند گفتم :مامان مهمون داریم؟؟؟؟
تا رسیدم تو اشپزخونه مامان گفت اره مگه نمیبینی تو پذیراییی رو ؟؟؟
همونطور بلند گفتم نه کیه
یهو دیدم صدای مستاجر بالاییمون از تو پذیرایی داره میاد(اومده بودن عید دیدنی)
واااای فکر کن
با تیشرتو سر باز از جلوشون رد شدم سلام ندادم
تو اشپزخونه دستمو گرفته بودم دلمو فقط داشتم میخنندیدم
روم هم نمیشد بیام بیرون
مامانم هم همینطور میخنندید بم
دیگه چادر مامانو سرم کردم رفتم تو اتاقم لباسامو عوض کردم ,اومدم سلام احوالپرسی![]()
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
بسلامتی هر کی تاپیکو میخونه | زنگ تفريح | 1 | |
Д | هر کی اسپم انگلیسی بلده بیاد کل کل کنه.................... | زنگ تفريح | 4 | |
![]() |
هر کی دلش تنگه بیاد...!!! | زنگ تفريح | 42 | |
![]() |
هر کی دلش تنگه بیاد...!!! | زنگ تفريح | 1 | |
![]() |
هر کی آخر پست بده برندس!!!! | زنگ تفريح | 7 |