مشاعرۀ سنّتی

[خیال شیشه ای]

بر دست من نِه جام جان اي دستگير عاشقان...........دور از لب بيگانگان پيش آر پنهان ساقيا

اين جا قهرن سينه ها با مهربوني

تو،تو جنگل نميتونستي بموني

دلتو بردي با خود يه جاي ديگه

جايي كه خدا برات لالايي ميگه

ميدونم ميبينمت يه روز دوباره

تويي دنيايي كه آدمك نداره....

 

[*سهیلا*]

بر دست من نِه جام جان اي دستگير عاشقان...........دور از لب بيگانگان پيش آر پنهان ساقيا

آرزو مرد و جوانی رفت و عشق از دل گریخت......غم نمی گردد جدا از جان مسکینم هنوز

 

[MOΣIN]

آرزو مرد و جوانی رفت و عشق از دل گریخت......غم نمی گردد جدا از جان مسکینم هنوز

زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست...در حق ما هر چه گویند جای هیچ اکراه نیست

 

[خیال شیشه ای]

زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست...در حق ما هر چه گویند جای هیچ اکراه نیست

تو آن گل سرخی که با من از عشق می گوید
به زبانی که دلم می فهمد و
این آغاز و پایان همه چیز است

 

[MOΣIN]

تو آن گل سرخی که با من از عشق می گوید
به زبانی که دلم می فهمد و
این آغاز و پایان همه چیز است

تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهم راند...عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست

 

[خیال شیشه ای]

تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهم راند...عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست

تو از تبار باران ، و من از تبار خشکی !
تو از تبار احساس ، و من از تبار نفرت!
تو از تبار عشق و دلدادگی ، و من از تبار جدایی و انتظار!!!!
تو از تبار با شکوه ترین خورشید ، که در هر طلوعش با رویش نگاهت بیدار میشود !!!
و من از تبار ظلمت ترین مهتاب ، که در هر شامگاهش با نم نم اشک های پاییزی به خواب میرود !!!!

 

[mani24]

تو از تبار باران ، و من از تبار خشکی!
تو از تبار احساس ، و من از تبار نفرت!
تو از تبار عشق و دلدادگی ، و من از تبار جدایی و انتظار!!!!
تو از تبار با شکوه ترین خورشید ، که در هر طلوعش با رویش نگاهت بیدار میشود !!!
و من از تبار ظلمت ترین مهتاب ، که در هر شامگاهش با نم نم اشک های پاییزی به خواب میرود !!!!

در میان انتظار حرف تو
منتظر باش که یک سایه شوم
پابه پای تو به هر جا می روی
منتظر باش که یک برف شوم
در زمستان های سرد بی کسی
منتظر باش که یک پله شوم
رد پای تو برایم آرزو
منتظر باش که یک شاخه شوم

 

[خیال شیشه ای]

من شعر بالا می اورم
گمان کردی در ابستن عشق تو ام ؟
چقدر ساده ایی تو !!!

 

[YAALIASGHAR]

وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شبهای جدایی

 

[mani24]

وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شبهای جدایی

یار من باش که زیب فلک و زینت دهر

از مه روی تو و اشک چو پروین من است


تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد

خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است


دولت فقر خدایا به من ارزانی دار

کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است

 

[YAALIASGHAR]

تو می خواهی پر از اخلاص باشی
نگهبان حریم یاس باشی
اگر یار حسینی، می توانی،
برای تشنه ها عباس باشی؟!

 

[tracer]

تو می خواهی پر از اخلاص باشی
نگهبان حریم یاس باشی
اگر یار حسینی، می توانی،
برای تشنه ها عباس باشی؟!

یا رب این بوی خوش از روضه جان می‌آید//یا نسیمیست کز آن سوی جهان می‌آید

 

[jh1348]

یا رب این بوی خوش از روضه جان می‌آید//یا نسیمیست کز آن سوی جهان می‌آید

دامنی گر چاک شد درعالم رندی چه باک؟
جامه ی درنیکنامی نیز می باید درید

 

[tracer]

دامنی گر چاک شد درعالم رندی چه باک؟
جامه ی درنیکنامی نیز می باید درید

دل بنهند برکنی توبه کنند بشکنی//این همه خود تو می‌کنی بی‌تو به سر نمی‌شود

 

[jh1348]

دل بنهند برکنی توبه کنند بشکنی//این همه خود تو می‌کنی بی‌تو به سر نمی‌شود

یارب این آتش که درجان منست
سرد کن زانسان که کردی برخلیل

 

[tracer]

یارب این آتش که درجان منست
سرد کن زانسان که کردی برخلیل

لعل و یاقوت و در و لؤلؤمرجان همه را//پرورش در کنف پرتو بیضا باشد

 

[jh1348]

لعل و یاقوت و در و لؤلؤمرجان همه را//پرورش در کنف پرتو بیضا باشد

دل که ازناوک مژگان تو درخون میگشت
باز مشتاق کمانخانه ابروی توبود

 

[tracer]

دل که ازناوک مژگان تو درخون میگشت
باز مشتاق کمانخانه ابروی توبود

داد دهی ساغر و پیمانه را//مایه دهی مجلس و میخانه را

 

[jh1348]

داد دهی ساغر و پیمانه را//مایه دهی مجلس و میخانه را

آب زنید راه را اینکه نگار میرسد
مژده دهید یار بوی بهار میرسد

 

[سایه-سکوت]

دردم از يار است و درمان نيز هم /دل فداي او شد جان نيز هم

 

[jh1348]

دردم از يار است درمان نيز هم /دل فداي او شد جان نيز هم

مار خاک راه را به نظر کیمیا کنیم
صد درد را به گوشه چشمی دوا کنیم

 

[سایه-سکوت]

منم كه شهره شهرم به عشق ورزيدن /منم كه ديده نيالوده ام به بد ديدن

 

[tracer]

منم كه شهره شهرم به عشق ورزيدن /منم كه ديده نيالوده ام به بد ديدن

نگه مکن تو به خورشید چونک درتابد//به گاه شام ورا زرد و شرمسار نگر

 

[jh1348]

نگه مکن تو به خورشید چونک درتابد//به گاه شام ورا زرد و شرمسار نگر

رموز مستی و رندی زمن بشنو نه از واعظ
که با جام و قدح هردم ندیم ماه و پروینم

 

[tracer]

رموز مستی و رندی زمن بشنو نه از واعظ
که با جام و قدح هردم ندیم ماه و پروینم

مست کنی نرگس مخمور را//پیش کشی آن بت دردانه را

 

[jh1348]

منم كه شهره شهرم به عشق ورزيدن /منم كه ديده نيالوده ام به بد ديدن

نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند
نه هرکه آینه سازد سکندری داند

 

[jh1348]

مست کنی نرگس مخمور را//پیش کشی آن بت دردانه را

آمدی حانم به قربانت ولی حالا جرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

 

[tracer]

مرا مهر سیه چشمان زسر بیرون نخواهد شد
قضای آسمانست این و دیگرگون نخواهد شد

در معارف ز هر لب و گوشی//نکته ها گفت در شنود آمد

 

[jh1348]

در معارف ز هر لب و گوشی//نکته ها گفت در شنود آمد

آقا قبلی اشتباه شد اصلاح کردم
دوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت
ابر چشمم بر رخ از سودای تو سیلاب داشت

 

[tracer]

آقا قبلی اشتباه شد اصلاح کردم
دوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت
ابر چشمم بر رخ از سودای تو سیلاب داشت

تیغ برآور هله ای آفتاب//نور ده این گوشه ویرانه را