مشاعرۀ سنّتی

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا چرا میزنی !؟
اگر شمشیر برگیری سپر پیشت بیندازم
که بی شمشیر خود کشتی به ساعدهای سیمینم
من کی زدم فکرکردی من بلد نیستم مفهومی
من ازطرح نگاه تو امیدمبهمی دارم
نگاهت را مگیر ازمن که با ان عالمی دارم
 

fazel.farhad

عضو جدید
کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب
تا سر زلف عروسان سخن شانه زدند .........
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
عمری به پای توبه نشستن نمی توان
وین تلخ تر که توبه شکستن نمی توان
گاها که منجنیق فلک سنگ میزند
بر بام روزگار نشستن نمی توان
نمی دانم پس ازمرگم چه خواهدشد
نمی خواهم بدانم کوزه گرازخاک اندامم چه خواهدساخت
 

fazel.farhad

عضو جدید
من همه محوتماشای نگاهت
اسمان صاف وشب ارام
بخت خندان وزمان رام
خوشه ماه فروریخته دراب
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آنچنان محو که یکدم مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم تا نرود از دستم ...
ناز چشم تو به حد مژه بر هم زدنی
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آنچنان محو که یکدم مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم تا نرود از دستم ...
ناز چشم تو به حد مژه بر هم زدنی
یک روزبرمی گردی برلبانت لبخند
وبه من می گویی امدم که بمانم تاابد............................................
 

fazel.farhad

عضو جدید
عمری به پای توبه نشستن نمی توان
وین تلخ تر که توبه شکستن نمی توان
گاها که منجنیق فلک سنگ میزند
بر بام روزگار نشستن نمی توان
به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم
بهار توبه شکن می رسد چه چاره کنم ؟
 

fazel.farhad

عضو جدید
یک روزبرمی گردی برلبانت لبخند
وبه من می گویی امدم که بمانم تاابد............................................
ما چون ز دری پای کشیدیم ، کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم ، پریدیم ....
 
  • Like
واکنش ها: RZGH
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا