یه شب مهتابنگه دگر به سوی من چه می کنی؟
چو در بر رقیب من نشسته ای
به حیرتم که بعد از آن فریب ها
تو هم پی فریب من نشسته ای
ماه میاد تو خواب
منو میبره
ته اون دره..
یه شب مهتابنگه دگر به سوی من چه می کنی؟
چو در بر رقیب من نشسته ای
به حیرتم که بعد از آن فریب ها
تو هم پی فریب من نشسته ای
ماهی همیشه تشنه امهردم از روی تو نقشی زندم راه خیال
با که گویم که در این پرده چه ها می بینم .......
یه شب مهتاب
ماه میاد تو خواب
منو میبره
ته اون دره..
مرا ببرهمیشه اسم تو بوده اول و آخر حرف هام
بس که اسم تو رو خوندم
بوی تو داره نفسهام
مرا ببر
امید دلنواز من
ببر به شهر شعر ها و شورها
به راه پرستاره میکشانیم
فراتر از ستاره مینشانیم..
همه شب دراین امیدم که نسیم صبحگاهیمن و تو با همیم اما دلامون خیلی دوره
همیشه بین ما دیوار سرد رنگ غروره
من یک شعر از naghmeh raha ناگهان به چشمم خورد که نگه دگر به سوی من چه میکنی چو در بر رقیب من نشسته ای و ناخودآگاه به وجد آمدم و ترغیب شدم جواب بدم .. اهل مشاعره نیستم اما وقتی ناگهان شعری از فروغ میبینی که تنها میان این همه مزخرفات که در وقایع اتفاقیه از جلو چشمانت رژه میروند گم شده است به خودت حق میدهی که بی جوابش نگذاریسلام
ببخشید که اینو میگم من خودمم تازه واردم و خیلی به همه چیز آشنایی ندارم
فقط می خواستم بگم تو تالار ادبیات یه تاپیک هست با عنوان مشاعره با ترانه های خوانندگان....فکر می کنم این نوع مشاعره بیشتر مناسب اون تاپیک باشه.
همه شب دراین امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام اشنایان بنوازداشنارا
ای شاه حسن چشم بحال گدا فکن................کاین گوش بس حکایت شاه و گدا شنید
دراین دنیا که مردانش عصاازکورمی دزدند
ای شاه حسن چشم بحال گدا فکن................کاین گوش بس حکایت شاه و گدا شنید
ما چو دادیم دل و دیده بطوفان بلا.............گو بیا سیل غم و خانه زبنیاد ببردراین دنیا که مردانش عصاازکورمی دزدند
من خوش باورساده محبت جستجوکردم
دشمنم با دوستان گوید فلانی عاشق است
عاشقم بر روی خوبی عاشقم باری چه شد !
روز قدرت ازرفیقان یادکردن همت است مصرع دومما چو دادیم دل و دیده بطوفان بلا.............گو بیا سیل غم و خانه زبنیاد ببر
روز قدرت ازرفیقان یادکردن همت است مصرع دوم
درزمان ناتوانی یادیاران فخرنیست مصرع اول
ببخشیدمصراعهاروجابه جاکردم
سلام......................تو موی بور داری و ..... منم سیاه و سبزه ام
به بچه مان که آمده .... سیاه و بور اگر نبود !
سلللللللللللااااااااااااااااااااام
دلا تا کی در این زندان اسیر این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی !
تراباغیرمی بینم صدایم درنمی ایدیک جسم هندسی شده ام تکه تکه مست
فرمول های بهت زده ... دست روی دست
سلام......................
مراچه می شودکه لحظات بی تو بودن را شماره میکنم برای باتوبودن
اوا آازکجا اومدآدمک اخر دنیاست بخند / آدمک مرگ همین جاست بخندآدمک خر نشوی گریه کنی / کل دنیا ی سراب است بخنددست خطی که تو را عاشق کرد / شوخی کاغذی ماست بخندن خدایی که بزرگش خواندی / به خدا مثل تو تنهاست بخند
نیمه شبها همیشه می پلکد... بی هدف توی برکه ی قوهات
و دلش لک زده ... که جفت شود ... با پری های قصر جادوهات
مفهوم واسم مهم تره تا حرف !!!اوا آازکجا اومد
خوب اره مسلمهمفهوم واسم مهم تره تا حرف !!!
تو که گفته ای تامل نکنی جمال خوبانتتنگ است نفس در این نفس برای مرغی
کو عاشق رسمی است که در عشق نهان است
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |