يار اگر ننشست با ما نيست جاي اعتراض ... پادشاهي كامران بود از گدائي عارداشتتو را که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری
يار اگر ننشست با ما نيست جاي اعتراض ... پادشاهي كامران بود از گدائي عارداشتتو را که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری
تا کی به تمنای وصال تو یگانهيار اگر ننشست با ما نيست جاي اعتراض ... پادشاهي كامران بود از گدائي عارداشت
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
امشب نه اینکه شام غریبان گرفته امهر کجا رفتيم داغي بر دل ما تازه شد سوخت آخر جنس ما از گرمي بازارها
ميرسد روزي كه فريــــــاد وفا را ســــــر كنيامشب نه اینکه شام غریبان گرفته ام
بلکه به یمن آمدنت جان گرفته ام
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکردميرسد روزي كه فريــــــاد وفا را ســــــر كني
ميرسد روزي كه احســــــــــاس مرا باور كني
ميرســـــــــــــد روزي كه نادم باشي از رفتار خود
خاطــــــــــــــــرات رفته ام را مو به مو از بر كني
دوست آن است که گیرد دست دوستیار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرددوست آن است که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی
دست در دست هم دهیم به مهریاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرد
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدنددست در دست هم دهیم به مهر
میهن خویش را کنیم آباد
دل به دنیا بستن ای جانا خطاستدوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند
دل ربایی همه آن نیست که عاشق بکشند خواجه آنست که باشد غم خدمتکارشوقتی ازغربت ایام دلم میگیرد
مرغ امید من از شدت غم می میرد
قاطی شد :دی
دل ربایی همه آن نیست که عاشق بکشند خواجه آنست که باشد غم خدمتکارش
شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان درازدر کارگه کوزه گری رفتم دوش دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش هر یک با زبان حال با من گفتند کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش
تو رو آغوش میگیرم هوا تاریک تر میشهچقدر تند تند پست میدید !
شقایق درد من یکی دو تا نیست/ آخه درد من از بیگانه ها نیست/ یکی خشکیده خون من تو دستاش / که حتی یک نفس از من جدا نیست
هر آن کس را که در خاطر ز عشق دلبری باریستشما دوتایی پست دادین اینجوری شد .. من شرمنده ; )
تو رو آغوش میگیرم هوا تاریک تر میشه
خدا از دست های تو
به من نزدیکتر میشه!
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش......آتش طور کحا موعد دیدار کجاستیارب این نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از چشم حسود چمنش
تا گنج غمت در دل ديوانه مقيم است...همواره مرا كوي خرابات مقام استشب تار است و ره وادی ایمن در پیش......آتش طور کحا موعد دیدار کجاست
تو کز محنت دیگران بی غمی.......نشاید که نامت نهند آدمیتا گنج غمت در دل ديوانه مقيم است...همواره مرا كوي خرابات مقام است
یوسف گمگشته باز اید به کنعان غم مخور....کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخورتو کز محنت دیگران بی غمی.......نشاید که نامت نهند آدمی
رفیق نیمه راهی چون مرا در خواب نوشین دید......به لالای جرس آهنگ کوج کاروانی کردیوسف گمگشته باز اید به کنعان غم مخور....کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
دست از طلب ندارم تا کام من برآید...یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآیدرفیق نیمه راهی چون مرا در خواب نوشین دید......به لالای جرس آهنگ کوج کاروانی کرد
دردم ار بار است و درمان نیز هم......دل فدای او شد و جان نیز همدست از طلب ندارم تا کام من برآید...یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید
من از تو راه برگشتی ندارم به سمت سرازیرم همیشه .............تو می دونی اگه از من جداشی منم که سمت تو میرم همیشهدردم ار بار است و درمان نیز هم......دل فدای او شد و جان نیز هم
همه خوشدل آنکه مطرب بزند به تار چنگی.......من از آن خوشم که چنگی بزند به تار موییمن از تو راه برگشتی ندارم به سمت سرازیرم همیشه .............تو می دونی اگه از من جداشی منم که سمت تو میرم همیشه
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |