مرا به یاد بیاور من آن سپیدارم
که سروها همه بودند کشته مرده ی من
همان درخت تناور همان که مورچه ها
شب و سحر رژه رفتند روی گرده ی من
که سروها همه بودند کشته مرده ی من
همان درخت تناور همان که مورچه ها
شب و سحر رژه رفتند روی گرده ی من
مشاعرۀ سنّتی
- شروع کننده موضوع Matrix
- تاریخ شروع
تو از کدام قبیله ای
ای خاتون شعر من ؟
ای بلندای جمال و جلالتت
ای تمامت قامت و قیامت
ناز خرامت را نازم
اگر به روز برآیی
آبرو به آفتاب نماند
و گر به شب بتابی
ماه بر آستانت به سجده افتد
::مهدی سهیلی::
ای خاتون شعر من ؟
ای بلندای جمال و جلالتت
ای تمامت قامت و قیامت
ناز خرامت را نازم
اگر به روز برآیی
آبرو به آفتاب نماند
و گر به شب بتابی
ماه بر آستانت به سجده افتد
::مهدی سهیلی::
kahkeshan87
عضو جدید
روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد ان روزگاران یاد باد
یاد باد ان روزگاران یاد باد
kahkeshan87
عضو جدید
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است
همواره مرا کوی خرابات مقام است
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود هم در غم عشق
اما نه چنین زار که این بار افتاد
در دایره قسمت ما نقطه ی تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
یکی را داده ای صد گونه نعمتیکی را نان جو آغشته در خون
نتوان دل شاد را به غم فرسودن
وقت خوشِ خود به سنگ محنت سودن
کس غیب چه داند که چه خواهد بودن
مِی باید و معشوق و به کام آسودن
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا
arghavan-mec
عضو جدید
ای آن که دست بر سر من می کشی بگو
فردا دوباره موی که را شانه می کنی؟؟؟
فردا دوباره موی که را شانه می کنی؟؟؟
داغ بر دل دارم از این سرگذشت
داغ بر دل دارم از مردان دشت
داغ بر دل دارم از مردان دشت
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام
منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
نیست چون چشم مرا تاب دمى خیره شدن
طعن و تردید به سرچشمه خورشید چرا؟
طعن و تردید به سرچشمه خورشید چرا؟
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
اللهم عجل لولیک الفرج...
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
اللهم عجل لولیک الفرج...
kahkeshan87
عضو جدید
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
بسیار زیبا...ان شاءالله
روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
kahkeshan87
عضو جدید
ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالی است
حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالی است
حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالی است
تو برفتی وفا نکرده ، نگهی سوی ما نکرده
نکند ای امید جانم ، که نیایی خدا نکرده
نکند ای امید جانم ، که نیایی خدا نکرده
تو را با غیر میبینم صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
kahkeshan87
عضو جدید
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
ha_23
عضو جدید
من و انکار شراب این چه حکایت باشد
غالبا این قدرم عقل و کفایت باشد
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
|
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |