دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
آنقدر دوستت دارم


که هر چه بخواهی همان را بخواهم

اگر بروی شادم

اگر بمانی شادتر


تو را شاد تر می خواهم


با من یا بی من


بی من اما


شادتر اگر باشی


کمی


- فقط کمی -


ناشادم


و این همان عشق است


عشق همین تفاوت است


همین تفاوت که به مویی بسته است


و چه بهتر که به موی تو بسته باشد


خواستن تو تنها يک مرز دارد


و آن نخواستن توست


و فقط يک مرز ديگر


و آن آزادي توست


تو را آزاد مي خواهم
 

?!؟

عضو جدید
!!
دلگيرم از همه دوست داشتنهايی که گفتی ولی نداشتی
ﺮﭼﻨﺪ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺧﻮﺍب هاﯾﺖ
ﺭﺍ ﺑﺎ ﮐﻪ
ﺷﺮﯾﮏ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ؛
ﺍﻣﺎ هنوز
ﺮﯾﮏ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﯽ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ
ﺗﻮﯾــــــﯽ
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
خستگی هام و بگیرین

غم چشمام و بگیرین

درد و از تنم بگیرین

بذارین برم از اینجا

جنگ من با تن تمومه

بردن و باختن تمومه

بذارین برم از اینجا

موندن و رفتن تمومه

نمی خوام و نمی تونم

به لبم رسیده جونم

نذارین اینجا بمونم

بذارین برم از اینجا

(خدایا از دنیات بریدم بذار برم از اینجا)
 

tina1390

عضو جدید
من که گفتم اين بهار افسردنی است / من که گفتم اين پرستو مردنی است
من که گفتم ای دل بی بند و بار / عشق يعنی رنج ، يعنی انتظار
آه عجب کاری به دستم داد دل / هم شکست و هم شکستم داد دل . . .
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر که آید گوید
گریه کن ، تسکین است
گریه آرامِ دلِ غمگین است
چند سالیست که من مےگریم
در پیِ تسکینم
ولے اے کاش کسے مے دانست
چند دریا بین ما فاصله است
من و آرام دل غمگینم
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا،

دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را…
این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی!
باید آدمش پیدا شود!
باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!
سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج
کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند!
فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اش…
شروع می‌کنی به خرج کردنشان!
توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی
توی رقص اگر پا‌به‌پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با توhttp://shariati.nimeharf.com/DR-words/%d8%aa%d9%88/ ترانه را به صدای بلند خواند
توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد
در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد
برای یکی یک دوستت دارم خرج می‌کنی برا ی یکی یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی! یک
چقدر زیبایی یک با من می‌مانی؟
بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به هیزی… به مخ‌زدن به از اعتماد آدم‌ها!
سواستفاده کردن به پیری و معرکه‌گیری…
اما بگذار به سن تو برسند!
بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را می‌فهمند بدون این‌که تو را به یاد بیاورند
غریب است دوست داشتن.
و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن…
وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد …
و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛
به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر.
تقصیر از ما نیست؛
تمامیِ قصه هایِ عاشقانهhttp://shariati.nimeharf.com/DR-words/%d8%b9%d8%a7%d8%b4%d9%82%d8%a7%d9%86%d9%87/، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند
· زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها باید به اجبار خفت
 

apadana13

عضو جدید
کاربر ممتاز
بگذار سر به سینه من

تا که بشنوی آهنگ اشتیاق دلی دردمند را

شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق

آزار این رمیده سر در کمند را...

بگذار سر به سینه من تا بگویمت

اندوه چیست؟

عشق کدام است؟

غم کجاست؟

بگذار تا بگویمت

این مرغ خسته جان

عمری ست در هوای تو از آشیان جداست...
 

tina1390

عضو جدید
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]اشتباه من این بود

هر جا رنجیدم ، لبخند زدم

فکر کردند درد ندارد، سنگین تر زدند
[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]ضربه ها[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] را[/FONT]
 

sara23

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

شیعیان دیگر هوای کربلا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

از حریم کعبه جدش به اشکی شست چشم
مروه ژشت سر نهاد٬ اما صفا دارد حسین

می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها٬ حرمت کوی منا دارد حسین...

بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین

رخت دیبای حرم چون گل به تاراجش برند
تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین

بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب
ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین؟

سروران٬ ژروانگان شمع رخسارش٬ ولی
چون سحر٬ روشن٬ که سر از تن جدا دارد حسین

سر به قاچ زین نهاده راه پیمای عراق
می نماید خود٬ که عهدی با خدا دارد حسین

او وفای عهد را با سر کند سودا٬ ولی
خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین

دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا
با کدامین سر کند؟ مشکل دوتا دارد حسین

سیرت آل علی(ع) با سرنوشت کربلاست
هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین

آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند
عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین

دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت
داوری بین با چه قوم بی حیا دارد حسین

ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان٬ زخمه ای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین

دست آخر کز همه بیگانه شد٬ دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین

شمر گوید: گوش کردم تا چه خواهد از خدای
جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین

اشک خونین گو بیا بنشین به چشم «شهریار»
کاندر این گوشه عزایی بی ریا دارد حسین
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

منتظر لحظه ای هستم که دستانت را
بگیرم





در چشمانت خیره شوم...دوستت دارم را بر لبانم جاری
کنم




منتظر لحظه ای هستم که در کنارت
بنشینم




سر رو شونه هایت
بگذارم....




از عشق تو.....از داشتن تو...اشک شوق
ریزم





منتظر لحظه ی مقدس که تو را در آغوش
بگیرم





بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم
کنم





وبا تمام وجود قلبم وعشقم را به تو هدیه
کنم





اری من تورا دوست دارم




وعاشقانه تو را می
ستایم

 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دلم،دلم گرفته از خودم
خودم اسیر غم شدم
شدم غریب قصه ئ خودم
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
پشت این بـغض

بیدی لرزان نشسته

کــــه خیـــال میکرد

بـــا این بـــادهــــا نمیلرزد !!!
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاش میفهمیدی ســـکوت همیشه علامت رضــــایت نیست
گاهی سکوت یعنی "امــــا"
یعنی "اگــــــر"
یعنی هزار و یک دلیل که " دل "میترســــد بلند بگوید . .
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعضي آدم ها
نقش " صِفر " رو بازي ميكنن تو زندگي
اگه ضرب بشن تو زندگيت
همه چيزت رو از بين ميبرن.....
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
امشب تمام حوصله ام را

در يک کلام کوچک


از تو


خلاصه کردم


اي کاش مي شد


يک بار


تنها همين يک بار


تکرار مي شد!


تکرار
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دل که تنگ باشد دیگر مرد و زن ندارد

اشک می دود تا گوشه چشمانت

و سُر می خورد روی گونه ها ...


دل که تنگ باشد

تنهایی اتاقت را با خدا هم تقسیم نمی کنی...


 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
چقـدرمحکـم احساس ِ دوست داشتن را مشت کرده ای

خود ِ تو هم باور نداری

که این مشت خالی ست . .

باز کن مشتت را

قول می دهم با هم تعجب کنیم !!!

 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
اگر توانستی قلبم را بدون لمس تنم از آن خود کنی...

همه ی وجودم ارزانی تو باد...
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
مــــ ــ ـــ ـن عاشق آن دیالوگم که پــ ـدر ژپتــــو به پینوکــــــیو گفت :

چوبی بمان آدمها سنگی اند دنیــــــ ـــ ــایشان قشنگ نیستـــــ

 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ای کاش

فشار … غصه … غم … درد

واحد و عدد داشت

کاش

قابل قیاس و اندازه گیری بود

آن وقت

شاید روزگار

با تمام بی رحمی اش می فهمید

بر سر یک نفر چقدر آوار

می ریزد
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
آرام نیستم . چه می خواهم؟
یک آغـــــوش؟
یک محبت سرد؟
نمی خواهم از روی ترحم باشد.
کجاست یک آغوش گـــــــرم؟
یک شانه کـه بتوان بــه آن تکیه کرد
آری، در کنج تنهایی و کنار غم و غصه هایم
زانوهای مهربانـی دارم کـه مرا در آغوش بکشد.
گوی کــه همه کسه من است.
سرم بــه شانه اش تکیه می کند.
اوست کــه تنهائیم را درک می کند
همـــــــــان آغــــــــــــــوش . . .
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
گفت :دوستت دارم...هر چی گشتم مثه تو پیدا نشد...
گفتم :خوب گشتی؟؟؟
گفت :اره
گفتم :اگه دوستم داشتی نمی گشتی......
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دلتنگــی همیشهـــــ از ندیدن نیستــــــ لحظهـــــــــــــ های دیدار با همهـــ ی زیبایی گاهــــــــ پر از دلتنگی ستــــــــــ . . .
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا