دلم به حال عشق می سوزد !

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز


می اندیشم زندگی رویاییست و بال و پری دارد به اندازه عشق.
بیاندیش که اندازه عشق در زندگیت چقدر است؟
آثار عشق در کجای زندگیت است؟




دلم به حال عشق می سوزد
چرا سالهاست کسی را عاشق ندیده ام ؟
مگر نمی دانیم برای هر کاری عشق لازم است





رهگذری آرام از کنارم می گذرد و بدون احساسی می گوید : صبح بخیر
صدایش در صدای باد و باران گم می شود و به گوش قلبم نمی رسد




زمان می گذرد و در انتهای راه می فهمی چقدر حرف نگفته در دل باقی ماند
حرفهایی که می توانست راهی به سوی عشق باشد
حرفهای ناتمامی که در کوچه های بن بست زندگی اسیرند
ناگهان لحظه غربت می رسد و تو در میابی که چقدر زود دیر شده





 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز

هر روز دوست داشتن را به فردا می انداختی و حالا می بینی دیگر فردایی وجود ندارد
سالها چشمت را به رویش بسته بودی و نمی دانستی
و یا شاید نمی فهمیدی



امروز حرف حقیقت را باور می کنی ...
اما افسوس که خیلی زودتر از آنچه فکر می کردی دیر شده





آن كس كه لذت یك روز زیستن و عاشق بودن را تجربه كند،
انگار كه هزار سال زیسته و آنكه امروزش را قدر نمیداند،
هزار سال هم به كارش نمی آید !


اگه بگن یه روز واسه زندگی کردن فرصت دارین
اگه اعلام کنن دنیا داره تموم میشه



تمام خطوط تلفن اشغال میشه واسه دوستت دارم گفتن ها
یعنی در آخرین لحظات تازه به اون کسی که واقعا دوستش داریم ابراز علاقه میکنیم





 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز

در همان یك روز دست بر پوست درخت می كشین ...
روی چمن میخوابین
كفشدوزك ها رو تماشا میکنین ...


سرتونو را بالا میگیرین ... و ابرها را میبینین
انگار که بار اوله اونهارو میبینین و به آنهائی كه نمیشناسین سلام میکنین
غصه نباید بخورین ... وگرنه همین یه روز رو هم با غصه خوردن از دست میدین ...




شما در همان یك روز آشتی میکنین و می خندین می بخشین
تازه میفهمین عاشق بودین و نمیدونستین
این قدر که غرق در زندگی بودین
هیچوقت نه به کسی محبت کردین و
نه اجازه محبت کردن رو به کسی دادین




 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم میسوزه واسه آدم هایی که همیشه در فردا زندگی میکنن
به خیال داشتن عمر نوح



خدایا .. من همانی هستم که وقت و بی وقت مزاحمت می شوم
همانی که وقتی دلش می گیرد و بغضش می ترکد، می آید سراغت
من همانی ام که همیشه دعاهای عحیب و غریب می کند
و چشم هایش را می بندد و می گوید
من این حرف ها سرم نمی شود. باید دعایم را مستجاب کنی


همانی که گاهی لج می کند و گاهی خودش را برایت لوس می کند
همانی که نمازهایش یکی در میان قضا می شود و کلی روزه نگرفته دارد
همانی که بعضی وقت ها پشت سر مردم حرف می زند
گاهی بد جنس می شود البته گاهی هم خود خواه
حالا یادت آمد من کی هستم


خدایا می خواهم آنگونه زنده ام نگاه داری که نشکند دلی از زنده بودنم
و آنگونه مرا بمیرانی که کسی به وجد نیاید از نبودنم


 

hamid221

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا ادمو مجبور میکنین پست بده اه
حیفم میاد این جملات قشنگو خراب و بی اجر کنم ولی دیگه دیگه
بابا عشق دیگه مال تو کتاباس فکر نون باش که اب نون نمیشه
حالم از این زندگی بهم میخوره اه و بازم اه
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنونممممممممممممممممممممممممممممم
خيلي خيلييييييييييييييييييييييييييي قشنگ بود
خواهش مينمايم دوست عزيز:gol:
چرا ادمو مجبور میکنین پست بده اه
حیفم میاد این جملات قشنگو خراب و بی اجر کنم ولی دیگه دیگه
بابا عشق دیگه مال تو کتاباس فکر نون باش که اب نون نمیشه
حالم از این زندگی بهم میخوره اه و بازم اه
:surprised::warn:
مرسی مریمی
عالی بود:heart::heart::heart:

خیلی قشنگ بود عزیزممممممممممممممم ممنونم :gol:

سلام عزیزم.بازم مثل همیشه کارت عالی بود.دست گلت درد نکنه.:gol:
خواهش دوستاي عزيزمممممم:gol::gol:
 

3ctor

عضو جدید
کاربر ممتاز
تقصیر من نیست تقصیر تو نیست تقصیر زمانه است که ما محکوم شدیم جرم ما دوست داشتن است جرم ما این بود که عاشق بودیم تو خود را به خاطر بی لیاقتی من فدا کردی و من هیچ نفهمیدم و تنها عذر خواستم تو بد شدی.تو مردی برای من و من به خاطر زمانه تو را کشتم زمانه مقصر بود تقصیر من یا تو نیست زمانه محکوم است جرم زمانه است که پاکی ما را نمی بیند و ما را محکوم می کند که دور از هم باشیم و تو به خاطر زمانه دروغ می گوییمن لایق تو نیستم ولی تو خود را به خاطر من فدا کردی و من شرمنده،شرمنده چشمان تو شدم شرمنده نگاهت شدم که چه زیبا سوختی و من هرگز نفهمیدم حتی شعله هایش را حتی گرمایش را هم احساس نکردم هرگز حتی دود این آتش را ندیدم هرگز حتی خاکسترش را هم جایی ندیدم تو عاشقانه سوختی و من ندیدم نخواستی به جرم عشق عتراف کنیو محکوم شدی و سوختی و من درماندم و دنیایی حسرتحال من محکوم هستم باید من محاکمه شوم باید زین گل برگ که تنها یادگاری مانده از وجود توستتو را خلق کنم بگذار تو را بسازم و خود را فدا کنم و تو را زنده کنم می خواهم به تو برسم
می خواهم من بسوزم تا تو راحت شوی ...
 

Ћцвгіѕ Ǥіяl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تقصیر من نیست تقصیر تو نیست تقصیر زمانه است که ما محکوم شدیم جرم ما دوست داشتن است جرم ما این بود که عاشق بودیم تو خود را به خاطر بی لیاقتی من فدا کردی و من هیچ نفهمیدم و تنها عذر خواستم تو بد شدی.تو مردی برای من و من به خاطر زمانه تو را کشتم زمانه مقصر بود تقصیر من یا تو نیست زمانه محکوم است جرم زمانه است که پاکی ما را نمی بیند و ما را محکوم می کند که دور از هم باشیم و تو به خاطر زمانه دروغ می گوییمن لایق تو نیستم ولی تو خود را به خاطر من فدا کردی و من شرمنده،شرمنده چشمان تو شدم شرمنده نگاهت شدم که چه زیبا سوختی و من هرگز نفهمیدم حتی شعله هایش را حتی گرمایش را هم احساس نکردم هرگز حتی دود این آتش را ندیدم هرگز حتی خاکسترش را هم جایی ندیدم تو عاشقانه سوختی و من ندیدم نخواستی به جرم عشق عتراف کنیو محکوم شدی و سوختی و من درماندم و دنیایی حسرتحال من محکوم هستم باید من محاکمه شوم باید زین گل برگ که تنها یادگاری مانده از وجود توستتو را خلق کنم بگذار تو را بسازم و خود را فدا کنم و تو را زنده کنم می خواهم به تو برسم


می خواهم من بسوزم تا تو راحت شوی ...

فوق العاده بود...مرسی واقعا خیلی قشنگ بود
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
عالي بود...
خيلي قشنگه....:gol::gol::gol:

عالیییییییییییییییییییییییی بود.تشکر
:gol::gol::gol:
تقصیر من نیست تقصیر تو نیست تقصیر زمانه است که ما محکوم شدیم جرم ما دوست داشتن است جرم ما این بود که عاشق بودیم تو خود را به خاطر بی لیاقتی من فدا کردی و من هیچ نفهمیدم و تنها عذر خواستم تو بد شدی.تو مردی برای من و من به خاطر زمانه تو را کشتم زمانه مقصر بود تقصیر من یا تو نیست زمانه محکوم است جرم زمانه است که پاکی ما را نمی بیند و ما را محکوم می کند که دور از هم باشیم و تو به خاطر زمانه دروغ می گوییمن لایق تو نیستم ولی تو خود را به خاطر من فدا کردی و من شرمنده،شرمنده چشمان تو شدم شرمنده نگاهت شدم که چه زیبا سوختی و من هرگز نفهمیدم حتی شعله هایش را حتی گرمایش را هم احساس نکردم هرگز حتی دود این آتش را ندیدم هرگز حتی خاکسترش را هم جایی ندیدم تو عاشقانه سوختی و من ندیدم نخواستی به جرم عشق عتراف کنیو محکوم شدی و سوختی و من درماندم و دنیایی حسرتحال من محکوم هستم باید من محاکمه شوم باید زین گل برگ که تنها یادگاری مانده از وجود توستتو را خلق کنم بگذار تو را بسازم و خود را فدا کنم و تو را زنده کنم می خواهم به تو برسم


می خواهم من بسوزم تا تو راحت شوی ...
قلم زیبایی دارین:gol:
فقط میتونم بگم ....عالی بود .............

عالی بود عزیزم....
:gol::gol:
 

RainySky

عضو جدید
خيلي خيلي قشنگ بود !:gol:
من فك مي كنم همه ي ما اگه خوب فكر كنيم و خوب نگاه كنيم آثار عشقي بزرگ رو توي زندگيمون مي بينيم،عشق خدا به مخلوقاتش.......اما متاسفانه ما شايد ذره ي كمي از چنين عشقي رو در جواب به خداي مهربون تقديم ميكنيم.. چون به ندرت دركش مي كنيم...



:gol:خدايا اگر بد كنيم،تورا بنده هاي خوب بسيار است
اما اگر تو ما را مدارا نكني، مارا خداي ديگري نيست!
:gol:
 

.elham.

عضو جدید
تقصیر من نیست تقصیر تو نیست تقصیر زمانه است که ما محکوم شدیم جرم ما دوست داشتن است جرم ما این بود که عاشق بودیم تو خود را به خاطر بی لیاقتی من فدا کردی و من هیچ نفهمیدم و تنها عذر خواستم تو بد شدی.تو مردی برای من و من به خاطر زمانه تو را کشتم زمانه مقصر بود تقصیر من یا تو نیست زمانه محکوم است جرم زمانه است که پاکی ما را نمی بیند و ما را محکوم می کند که دور از هم باشیم و تو به خاطر زمانه دروغ می گوییمن لایق تو نیستم ولی تو خود را به خاطر من فدا کردی و من شرمنده،شرمنده چشمان تو شدم شرمنده نگاهت شدم که چه زیبا سوختی و من هرگز نفهمیدم حتی شعله هایش را حتی گرمایش را هم احساس نکردم هرگز حتی دود این آتش را ندیدم هرگز حتی خاکسترش را هم جایی ندیدم تو عاشقانه سوختی و من ندیدم نخواستی به جرم عشق عتراف کنیو محکوم شدی و سوختی و من درماندم و دنیایی حسرتحال من محکوم هستم باید من محاکمه شوم باید زین گل برگ که تنها یادگاری مانده از وجود توستتو را خلق کنم بگذار تو را بسازم و خود را فدا کنم و تو را زنده کنم می خواهم به تو برسم

می خواهم من بسوزم تا تو راحت شوی ...
معرکه بود.
 

hani0

کاربر بیش فعال
فوقالعاده بود عزیزم....
خیلی زیبا واقعیت هارو به تصویر کشیده بودی............
ممنون...............
 

3ctor

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلنوشته های زیادی دارم که همشون تو وبلاگم هستن واقعا تو این دوره زمونه عشق خیلی مظلوم واقعه شده.....
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
خيلي خيلي قشنگ بود !:gol:
من فك مي كنم همه ي ما اگه خوب فكر كنيم و خوب نگاه كنيم آثار عشقي بزرگ رو توي زندگيمون مي بينيم،عشق خدا به مخلوقاتش.......اما متاسفانه ما شايد ذره ي كمي از چنين عشقي رو در جواب به خداي مهربون تقديم ميكنيم.. چون به ندرت دركش مي كنيم...



:gol:خدايا اگر بد كنيم،تورا بنده هاي خوب بسيار است
اما اگر تو ما را مدارا نكني، مارا خداي ديگري نيست!
:gol:
موافقم با حرفای قشنگت دوس عزیزم

فوقالعاده بود عزیزم....
خیلی زیبا واقعیت هارو به تصویر کشیده بودی............
ممنون...............
خواهش دوستم
دلنوشته های زیادی دارم که همشون تو وبلاگم هستن واقعا تو این دوره زمونه عشق خیلی مظلوم واقعه شده.....
ممنونم دوست عزیز
خیلیییییییییییییییییی.اصلا دربارش حرف نزنیم بهتره
:redface:
:gol::gol::gol::gol:
 

Similar threads

بالا