رد پای احساس ...

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد


می شود خسته شد پای پس کشید


می شود بی خیال شد گوشه ای خزید


میشود دل برید نا امید


من ولی بر این امید روشنم در دلم


می شود ایستاد مثل کوه-پایدار


می شود قد کشید مثل سرو-استوار


می شود ره سپرد مثل رود-بردبار


می شود... فقط اگر


فارغ از هرچه یاس هر چه بیم


دل به او دهیم و یک صدا شویم
 
آخرین ویرایش:

Reyhana.A

کاربر بیش فعال
من عاشقانه میکنم نگاه بر دو چشم تو

تو تازیانه می زنی به چشم و بر نگاه من

چو آفتاب می شوم دمی که گرم و روشنت کنم

چو ابر تیره می شوی که سد نهی به راه من

خراب تر ازین کسی نمی شود که من شدم

تو هرچه می کنی بکن ، سزات با خدای من
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
باید تورو پیدا کنم، شاید هنوزم دیر نیست
تو ساده دل کندی ولی، تقدیر بی تقصیر نیست
با اینکه بی تاب منی، بازم منو خط می زنی
باید تورو پیدا کنم، تو با خودت هم دشمنی
کی با یه جمله مثل من میتونه آرومت کنه
اون لحظه های آخر از رفتن پشیمونت کنه
 

sougmad

عضو جدید
[FONT=courier new, courier, mono]امروز را به باد سپردم[/FONT]

[FONT=courier new, courier, mono]امشب کنار پنجره بیدار مانده ام[/FONT]

[FONT=courier new, courier, mono]دانم که بامداد[/FONT]

[FONT=courier new, courier, mono]امروز ِدیگری را با خود می آورد[/FONT]

[FONT=courier new, courier, mono]تا من دو باره آن را[/FONT]

[FONT=courier new, courier, mono]بسپارمش به باد ....[/FONT]

 

mona.p

عضو جدید
کاربر ممتاز
کفش هایم کجاست؟میخواهم بی خبر راهی سفر بشوم....
مدتی بی بهار طی بکنم دو سه پاییز در به در بشوم


خسته ام از تو از خودم از ما، "ما" ضمیر ِ بعید ِ زندگیم
دو نفر انفجار جمعیت است پس چه بهتر که یک نفر بشوم


یک نفر در غبار سرگردان، یک نفر مثل برگ در طوفان
می روم گم شوم برای خودم، کم برای تو درد سر بشوم


حرف های قشنگ پشت سرم، آرزوهای مادرو پدرم
آه خیلی از آن شکسته ترم که عصای غم پدر بشوم

پدرم گفت « دوستت دارم... پس دعا میکنم پدر نشوی»
مادرم بیشتر پشیمان که: از خدا خواست من پسر بشوم


داستانی شدم که پایانش مثل عصر جمعه دلگیر است
نیستم در حدود فاصله ها پس چه بهتر که مختصر بشوم


دورها قبر کوچکی دارم بی اتاق و حیاط خلوت نیست
گاه گاهی سری بزن مگذار با تو از این غریبه تر بشوم...
 

sh@di

عضو جدید
خطی کشید روی تمام سوال ها
تعریف ها معادله ها احتمال ها
خط ها به هم رسید و به یک جمله ختم شد
با عشق ممکن است تمام محال ها ...
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
قلبم را تا میکنم
می گذارم لابلای صفحات کتاب
تا، دست نخورده بماند
برای زمانی که باز می گردی
موریانه بیداد می کند!
دیر نکنی...؟؟!!!

چه دوره ای شده است
به چشمم دیر به دیر می آیی
اما
به یادم
هنوز پلک نزده
........نشسته ای برتخت خاطر ام
حاضر و آماده
...
 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
به ساعت نگاه می کنم
حدود سه نصف شب است
چشم می بندم تا مبدا که چشمانت را
از یاد برده باشم
و طبق عادت کنار پنجره می روم
سوسوی چند چراغ مهربان
وسایه های کشدار شبگردان خمیده
و خاکستری گسترده بر حاشیه ها
و صدای هیجان انگیز چند سگ
و بانگ آسمانی چند خروس!
از شوق به هوا می پرم چون کودکیم
و خوشحال که هنوز
معمای سبز رودخانه از دور
برایم حل نشده است.
آری از شوق به هوا می پرم
و خوب می دانم
سالهاست که مرده ام.
 

m sadeq

عضو جدید
کاربر ممتاز
جالب بود
موفق باشید
به ساعت نگاه می کنم
حدود سه نصف شب است
چشم می بندم تا مبدا که چشمانت را
از یاد برده باشم
و طبق عادت کنار پنجره می روم
سوسوی چند چراغ مهربان
وسایه های کشدار شبگردان خمیده
و خاکستری گسترده بر حاشیه ها
و صدای هیجان انگیز چند سگ
و بانگ آسمانی چند خروس!
از شوق به هوا می پرم چون کودکیم
و خوشحال که هنوز
معمای سبز رودخانه از دور
برایم حل نشده است.
آری از شوق به هوا می پرم
و خوب می دانم
سالهاست که مرده ام.
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
این دل اگر کم است بگو سر بیاورم

یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم

خیلی خلاصه عرض کنم: دوست دارمت ...

(دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم)

از کتف آشیانه‌ای خود برای تو

باید که چند جفت کبوتر بیاورم

از هم فرو مپاش، برای بنای تو

باید بلور و چینی و مرمر بیاورم

وقتش رسیده این غزل نیمه‌سوز را

از کوره‌های خود‌خوری‌ام در بیاورم
 

mclaren

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تسبیح به دست میگیرم

چشمام را میبندم

یکی از دونه های تسبیح رو انتخاب میکنم

شروع میکنم به زمزمه کردن

"دوستم داره...دوستم نداره....دوستم داره...دوستم نداره..."!!
 

sougmad

عضو جدید
[FONT=courier new, courier, mono][/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]دیروز تو گذشت،[/FONT]


[FONT=courier new, courier, mono]دیشب تو گذشت،[/FONT]


[FONT=courier new, courier, mono]امروز تو گذشت،[/FONT]


[FONT=courier new, courier, mono]آیا در میان این همه گذشت[/FONT]


[FONT=courier new, courier, mono]من هم می گذرم ...؟[/FONT]
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
سالهاست که معنای این را نفهمیده ام

“رفت و آمد” یا “آمد و رفت” ؟

آدمها می روند که برگردند ،

یا می آیند که
بروند

 

mclaren

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دست بـــــ ِ سر مـے کنمـــــ ثانیــه ـها را ؛

دلمـــــــــــ ـــــــ ـــ ..

یکــــ اتفــاق ِ ناخوانده مـے خواهــد ..
 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیال کرده بودم که
تو ماهی و من نزدیک ترین ستاره ی تو ام
تو خورشید بودی ستارگان بی شمار را روشن کردی من در آن میان گم شدم ...
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد

[FONT=courier new, courier, mono]
[/FONT]



با تو راز گفتن سخت است

تو همه خود رازی

با تو از عشق گفتن همه حرف است

تو خود همه عشقی

با تو از آشنایی گفتن بیهوده است

تو خود آشناترینی

تو خود همه پرواز و رهایی هستی

همه مهر هستی

همه لطف هستی

اصلا تو همه خود من هستی



 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
این بار که از زیر داربست انگور و ماه
برمی گردی
دستمالی بیاور
هیچ می دانستی
مهربانی ام دارد خاک می خورد؟
یا هیچ می دانستی
دوستت که دارم
زیباتری ؟
 

k.mohammadi

کاربر بیش فعال
در دلم ...
هیچ کس

شبیه خاطره نیست

پر می شوم ...

از نقطه چین کسی

که در آغوش خلوتش

جای تمام حرفهایم

خالیست !
 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم فـــــال می خواهـــــد
قهـــــوه ... تــاروت ...
نمی دانــــــم ؟!
هر چه باشــــــد
هر چه نقـــــش تـــــو را در این روزهـــــای بــیرنــــگ
پــــر رنــــگ کنــــد !
دلم پــر است
از این همــــــه روزهــــــای خـــــــــالی ...
 

mclaren

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمیگذاشتم به آسانی دلم را ببری،

اگر میدانستم بعد از تو زندگی چقدر دل میخواهد؟!
 

noom

عضو جدید
آقـای ِ شهـردار!
بـگوییـد
ایـن قـدرعـوض نکـننـد
رنـگ و روی ِ ایـن شـهرِ لـعنتـی را ...
ایـن پیـاده رو هـا ...
میـدان هـا ...
رنـگ و روی ِ دیـوار هـا ...
/
خـاطراتـم/ دارنـد از بیـن می رونـد!

 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا