چه لذتى دارد اين حجاب وقتی صد قافله دل کثیف همرهت نیست!

anjam.vazife

عضو جدید

تاریخ طبری جلد 4 ، ترجمه ابوالقاسم پاینده ، چاپ پنجم 1357 ناشر اساطیر صفحه 2582

تاریخ طبری جلد 4 ، ترجمه ابوالقاسم پاینده ، چاپ پنجم 1357 ناشر اساطیر صفحه 1998

تاریخ طبری جلد 4 ، ترجمه ابوالقاسم پاینده ، چاپ پنجم 1357 ناشر اساطیر صفحه 1999

تاریخ طبری جلد 4 ، ترجمه ابوالقاسم پاینده ، چاپ پنجم 1357 ناشر اساطیر صفحه 2003

تاریخ طبری جلد 4 ، ترجمه ابوالقاسم پاینده ، چاپ پنجم 1357 ناشر اساطیر صفحه 2187
 
آخرین ویرایش:

anjam.vazife

عضو جدید

تاریخ طبری جلد 4 ، ترجمه ابوالقاسم پاینده ، چاپ پنجم 1357 ناشر اساطیر صفحه 1999

تاریخ طبری جلد 4 ، ترجمه ابوالقاسم پاینده ، چاپ پنجم 1357 ناشر اساطیر صفحه 2003

تاریخ طبری جلد 4 ، ترجمه ابوالقاسم پاینده ، چاپ پنجم 1357 ناشر اساطیر صفحه 2187

تاریخ طبری جلد 4 ، ترجمه ابوالقاسم پاینده ، چاپ پنجم 1357 ناشر اساطیر صفحه 3173

تاریخ طبری جلد 4 ، ترجمه ابوالقاسم پاینده ، چاپ پنجم 1357 ناشر اساطیر صفحه 4528



مقدمات جنگ قادسیه

پس از اینکه ابوبکر اولین خلیفه از خلفای راشدین، به جنگ‌های ارتداد پایان داد. در محرم سال دوازدهم هجری قمری خالد پسر ولید را مأمور عراق ساخت. در آن اوقات المثنی بن حارثه الشیبانی به اجازهٔ خلیفه در آن حدود بود، به خالد پیوست. چون این اخبار به «هرمز» مرزبانِ ایرانی آن اطراف رسید، وقایع را به دربار اطلاع داده، در مقابل دشمن شتافت. در حفیر که یکی از مناطق مهم سرحدی ایران نزدیک خلیج فارس بود، جنگی واقع شد که معروف به جنگ زنجیر است. «هرمز» در مبارزه با خالد پسر ولید کشته شد و بر لشکر او شکست وارد آمد.

پس از آن در الیس واقع در ساحل رود فرات، جنگی بنام جنگ الیس رخ داد. چون فتح نصیب خالد شد، خالد متوجه حیره گشت. مرزبان آنحدود، آزادبه بدون اینکه اقدام بجنگ کند، در مقابل لشکر عرب فرار اختیار کرد. و پیروزی از آن لشکر خالد شد. در جنگ انبار نیز شیرزاد فرماندهٔ ایرانی شهر مجبور به صلح شد.

سال بعد در سال ۶۳۴ میلادی، ابوبکر، خالد را با نصف لشکرش مأمور شام ساخت و نصف دیگر لشکر در عراق تحت فرماندهی المثنی بن حارثه الشیبانی باقی ماند. ابوبکر هم در همین سال فوت کرد و عمر برجایش نشست.

عمر مجدداً المثنی بن حارثه الشیبانی را که که موقع بیماری ابوبکر به مدینه آمده بود، با ابوعبید مسعود ثقفی و گروهی دیگر به عراق باز فرستاد. المثنی به حیره آمد و پس او یک ماه ابوعبید مسعود ثقفی نیز به او پیوست.

تهدید ایران از طرف اعراب باعث شد که دربار ایران رستم فرخزاد حاکم خراسان را خواسته، اختیارات تامه به او برای مقابله با حملات بدهد. رستم فرخزاد، کشاورزان فرات را بر علیه اعراب بشورانید و در جنگی معروف به جنگ پل در ساحل فرات لشکر اعراب شکست فاحشی خورد و ابوعبید مسعود ثقفی زیر پای فیل لگدمال شد و المثنی بن حارثه الشیبانی مجروح گردید و با زحمت زیاد لشکر اعراب توانست با دادن چهار هزار نفر تلفات عقب‌نشینی نماید. بهمن جادویه عزم تعقیب آنان را داشت ولی اوضاع در ایران طوری بود که بهمن مجبور گردید از آن خیال منصرف شود.

تاریخ کامل، پدیدآورنده: علی بن محمد ابن اثیر ص ۱۴۳۲
 
آخرین ویرایش:

anjam.vazife

عضو جدید
راه مبارزه با تاریکی بر افروختن چراغ است و پر نورتر کردن آن ؛ تنها در پرتو نور است که تاریکی مفهوم خود را از دست خواهد داد . راه مبارزه با بیسوادی نیز گسترش دانش است نه به دار زدن بیسوادان.زرتشت به ما خشونت و جنگ نمی آموزد . هیچ جنگی برنده ندارد. جنگ هرگز نتوانسته است گره‌ای را بگشاید بلکه خود گره‌آفرین بوده است. هر جنگی سرانجام به آشتی/ آتش‌بس می انجامد. هیچ جنگ و کشتاری ابدی نیست، پس برای درمان دردهای انسانی ، باید از جنگ تا آنجائی که می توان پرهیز کرد. اما این پرهیز به مفهوم بی‌پدافند (بی‌دفاع) ماندن نیست.
 

anjam.vazife

عضو جدید

این روزا گوزنُ سر نمی‌بُرن

می‌شکنن شاخش و میفرستن تو باغ

این روزا تاقُ نمی‌ریزن سرش

سر گله‌اشون رو می‌کوبن به تاق

آخر نمایشا عوض شده

همه نقش همُ بازی می‌کنن

اونایی که چشمشون به قدرته

هم‌پیاله‌هاشُ راضی می‌کنن

نمی‌دونم اگه برگردیم عقب

دل طوقی واسه کی پر می‌زنه؟

اگه فرمونُ یه شب دوره کنن

چند تا چاقو پشت قیصر می‌زنه؟

نمی‌دونم اگه برگردیم عقب

داش‌آکل به عشق کی سر می‌کنه؟

اگه رستمُ ببینه روی خاک

پشتشُ بازم به خنجر می‌کنه؟

پای روضه خودت گریه نکن

وقتی گریه ننگ مردونگیه

دوره‌ای که عاقلاش زنجیرین

سوته‌دل شدن یه دیوونگیه

این روزا دوره غیرت‌کُشیه

کی می‌دونه قیصر این روزا کجاست؟

بکُشی و نکُشی می‌کُشنت

اینجا... اینجا بازارچه آب‌منگلیاست».
 

anjam.vazife

عضو جدید
اسلام آوردن ایرانیان
گرایش ایرانیان به اسلام فرایندی پیچیده و تدریجی تاریخی بوده که چندین قرن به طول انجامیده و از ناحیه به ناحیه تفاوت می‌داشته و انگیزه و نیرو محرکه آن مورد به مورد تفاوت داشته‌است. فرایند اسلامی شدن ایرانیان از زمان محمد در عربستان شروع شد (ایرانیان بسیاری در یمن ساکن بودند). در زمان حمله اعراب اولین گروندگان به اسلام، سربازان ایرانی و سران محلی بوده‌اند که بگفته التون دانیل این گرایش تنها اسمی بوده و به منظور حفظ موقعیت و جایگاه در حکومت جدید صورت گرفته‌است.پذیرش اسلام در زمان فتوحات توسط بخش یا تمامی یک شهر آنچنان که در قزوین گزارش شده بسیار نایاب است.اکثر ایرانیان در زمان حمله هیچ آشنایی با زبان عربی نداشتند و نه میدانستند که در قران چه نوشته شده و محمد دقیقاً چه می‌گوید و اسلام چه آداب و مراسمی دارد. از این رو عمدتاً یا در دفاع از شهر در مقابل اعراب کشته شدند یا پس از فتح شهر کشته شدند و یا به دادن جزیه با حفظ دین خود تن دادند. بگفته التون دانیل اولین تلاش منظم برای ترویج گسترده اسلام در میان ایرانیان در زمان امویان بود. در آن زمان قتیبه بن مسلم در ماوراءالنهر با تخریب مکان‌های مذهبی محلی، ساختمان مساجد و اجبار مردم سعی در گرواندن مردم به اسلام داشت که حرکتی ناموفق بود زیرا پس از خروج ارتش عرب ساکنان شهر از اسلام باز می‌گشتند. البته عموم مورخین معتقد هستند که بصورت کلی استفاده از زور در ترویج اسلام در قرون اولیه اسلامی بسیار کم بوده‌است و مواردی نظیر رفتار قتیبه بن مسلم موارد خاص بوده‌اند. اعراب به ایرانیان تضمین حفاظت و پیروی آزاد از دینشان را می‌دادند. اما موارد پراکنده از استفاده از زور مانند تخریب آتشکده‌ها و به دار آویختن موبدان اتفاق افتاده‌است. بسته به مورد، انگیزه‌های گرایش به اسلام، اقتصای، اجتماعی و همچنین شخصی و روحانی بوده‌است. مسلمانان در مقایسه با زرتشتیان مالیات کمتری میپرداختند و این انگیزه‌ای برای گرویدن به اسلام بود. اعراب مهاجرت کرده به ایران در گرویدن ایرانیان به اسلام نقش داشتند. به عنوان مثال جمعیت کوچکی از اعراب که در اطراف قم ساکن شده بودند و در این شهر تبلیغ می‌کردند آن ناحیه را به یک پایگاه شیعه تبدیل کردند. بگفته برنارد لوئیس دلیل افول دین زرتشتی این بود که روحانیت زرتشتی از نزدیک با ساختار قدرت در ایران باستان در ارتباط بوده‌اند. از دست دادن این پایگاه و نداشتن دوستانی در خارج از ایران و همچنین نداشتن مهارت‌های خیلی قوی بقا همانند یهودیان باعث دلسردی و کاهش تعداد آنها شد. زرتشتیان پس از این نقش کمرنگی در احیای فرهنگی و یا سیاسی ایران بازی کردند.بگفته آمورتی، اینکه اعراب دین خود را بر ایرانیان تحمیل نکردند و به آنها آزادی عمل دادند ویژگی دموکراتیکی است، اما این را نباید فراموش کرد که اعراب با دادن مشوق‌های اقتصادی و حقوقی مشخص به نتیجه مورد نظرشان رسیدند.بگفته سید حسین نصر، بوجود آمدن تعداد زیاد محققان ایرانی بزرگ مسلمان نشان از تحول درونی، و نه زور و فشار اجتماعی است، زیرا با فشار نمیتوان مشارکت خلاقانه و برجسته را انتظار داشت. بگفته التون دنیل، از عوامل مهم دیگر گرویدن ایرانیان به اسلام نقش صوفیان بوده‌است. گزارش‌های زیادی از تحول درونی افراد هنگام برخورد با صوفیان - و متعاقب آن گرویدن آنها به اسلام - وجود دارد.


Zarrinkub in Cambridge History of Islam, p. 29
Bernard Lewis, The Jews of Islam, p. 17
B. S. Amoretti, The Cambrdige History of Iran, p. 483
Seyyed Hossein Nasr, The Cambridge History of Iran, p. 464
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
اول اینکه دوست عزیز شما با بررسی تنها یک منبع تاریخی به جایی نخواهیم رسید و باید تمام منابع با هم بررسی شود

گرایش ایرانیان به اسلام فرایندی پیچیده و تدریجی تاریخی بوده که چندین قرن به طول انجامیده و از ناحیه به ناحیه تفاوت می‌داشته و انگیزه و نیرو محرکه آن مورد به مورد تفاوت داشته‌است آفرین

زرتشتیان پس از این نقش کمرنگی در احیای فرهنگی و یا سیاسی ایران بازی کردند.بگفته آمورتی، اینکه اعراب دین خود را بر ایرانیان تحمیل نکردند و به آنها آزادی عمل دادند ویژگی دموکراتیکی است، اما این را نباید فراموش کرد که اعراب با دادن مشوق‌های اقتصادی و حقوقی مشخص به نتیجه مورد نظرشان رسیدند
اگر شما این قبول دارید پس بحثی سر اعراب نیست ایرانیان خودشون جامعه ای با تفکرات ضعیف و فرهنکی پایین داشتن وصرف مشوق اقتصادی حقوقی......واقعا این توهین به ایرانیان



البته عموم مورخین معتقد هستند که بصورت کلی استفاده از زور در ترویج اسلام در قرون اولیه اسلامی بسیار کم بوده‌است و مواردی نظیر رفتار قتیبه بن مسلم موارد خاص بوده‌اند. اعراب به ایرانیان تضمین حفاظت و پیروی آزاد از دینشان را می‌دادند. !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!خودتون قضاوت کنیددددددددددددددددددد



بسته به مورد، انگیزه‌های گرایش به اسلام، اقتصای، اجتماعی و همچنین شخصی و روحانی بوده‌است. مسلمانان در مقایسه با زرتشتیان مالیات کمتری میپرداختند و این انگیزه‌ای برای گرویدن به اسلام بود
اگر بپذیریم که آزادی که خودتون گفتید داده شده پس جمله بالا از نظرمن این یه توهین به ایرانی جماعت چون به نظر من شناخت صحیحی از جامعه ایزانی نداشته نویسنده !!!!!!!!!!!




برنارد لوئیس دلیل افول دین زرتشتی این بود که روحانیت زرتشتی از نزدیک با ساختار قدرت در ایران باستان در ارتباط بوده‌اند. از دست دادن این پایگاه و نداشتن دوستانی در خارج از ایران و همچنین نداشتن مهارت‌های خیلی قوی بقا همانند یهودیان باعث دلسردی و کاهش تعداد آنها شد. زرتشتیان پس از این نقش کمرنگی در احیای فرهنگی و یا سیاسی ایران بازی کردند
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!





بگفته سید حسین نصر، بوجود آمدن تعداد زیاد محققان ایرانی بزرگ مسلمان نشان از تحول درونی، و نه زور و فشار اجتماعی است، زیرا با فشار نمیتوان مشارکت خلاقانه و برجسته را انتظار داشت
دقیقا چند روز داریم همینو میگم کوگوش شنوا!!!!!!!!!!!


در کل من نفهمیدم نظرشما با این متنی گذاشتید چیه؟؟؟؟؟؟؟



و در پایان اینکه دوست عزیز حتی شما اگه به طور یقینی و تاریخی ثابت کنید حمله اعراب وحشیانه بوده و فقط صرف مادیات و........
این نمی تونه لطمه بزرگی به اسلام وارد کنه چرا که اسلام یعنی پیامبر علی و قران و این دو خط و مشی اسلام مشخص میکنه (وکمی از اونها را گذاشتم یک نمونه دیگش اینه که مثلا در جنگهایی که پیامبر میرفتند تاکید میکردند که به زنان وکودکان کاری نداشته باشید برا کسانی که فرار میکنند حمله نبرید درختان را نبریدو(پیامبری که به درخت توجه داشته اونوقت.....) .....................)و از
طریق اشتباهات عرب نمی توان به مشکل داشتن اسلام رسید که اگر بشه از این طریق رسید کربلا بسیار وحشتناک تر ودردناکرته!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]دوستان شرمنده خط به خطو خوندم و مدارکی رو براتون آوردم برا رد همشونبعضی هاشون اسکن شده و اصل متن هستند : و واقعا متاسفم نمیدونستم جایی که بحثمیکنم بیشتر دوسدار خرافاتن و میخوان تورویاهاشون باشن تا واقعیت رو بگذیرند . [/FONT]

[FONT=&quot]مثالاتدر حد خودته مغر من که نکشید .[/FONT][FONT=&quot][/FONT]


[FONT=&quot]البته،پس اینجا میشه گفت که حضرت محمد اسلام ناب است پس با این شرایط تاریخ همه چیزومعلوم کرده :[/FONT]
[FONT=&quot]بعد نوبت بنی قریظه[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]فرارسید، مدت کوتاهی بعد از اینکه جنگ خندق به پایان رسید، محمد ادعا کرد که جبرئیلفرشته[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]او را ملاقات کرده است و در ملاقات "بهاو گفته است که باید شمشیرش را از غلاف در آورد و به سمت قبیله فتنه جوی بنی قریظهره سپارد و با آنها قتال کند. جبرئیل همچنین اشاره کرد که خود او به همراه صفوفیچند از فرشتگان دیگر جلوتر به سمت آنها خواهند رفت تا استحکامات آنها را (قلعه وحصارشان را) بلرزانند و بر قلوبشان ترس و بیم بیافکنند[/FONT][FONT=&quot]."[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]صحیح بخاری جلد 5 کتاب 59 شماره 443[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]سعد که در ماجرای جنگ خندق جراحات سنگینیبرداشته بود، حکم کرد که "تمام اشخاص مذکر سالم که به این قبیله تعلق داشتندباید کشته شوند، زنان و کودکان باید اسیر شوند و اموال آنها باید بین رزمندگانمسلمان تقسیم شود[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]صحیح بخاری جلد 4 کتاب 52 شماره 280[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]بهتره بیشتر با جنگ های پایانی پیامبر آشنا شید در 10 سال پایانیعمرش .[/FONT]
[FONT=&quot]واقعا خنده دار بودن بهتره بیشتر با تاریخ آشنا شید : [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]


[FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ما به فرمان پروردگارمان سوی شماآمده‌ایم که در راه وی پیکار کنیمو فرمان او را به کار بندیم و وعده او را محقق کنیم و شما را به اسلام و به حکمخدا بخوانیم که اگر پذیرفتید شما را می‌گذاریم و باز می‌گردیم و کتاب خدا رامیانتان وا می‌گذاریم واگرنپذیرید برما واجب است که با شما پیکار کنیم مگر آنکهجزیه دهید که اگر ندهید، خداوند سرزمین و فرزندان و اموال شما را به ما دهد.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]منبع: تاریخ طبری جلد پنجم صفحه 1753[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]







دوست عزیز خوبه یکم بیشتر درمورد پیامبر و سخنان و رفتارش مطالعه کنید( همین بنی قریظه ببینید خواهشا دلایل جنگ پیامبر واینکه چی باعث شد پیامبر به جنگ با اونها بره)
اگر چه در مورد حمله اعراب بحث بسیار است اما رفتار پیامبر جای هیچ گونه بحثی نداره(از وارد مکه شدن از نریختن خون در مکه از بخشش کشنده عمویش از.............) و
منابع اسلامی هم سه تا است پیامبر و قران وائمه و......................و هر چیزه دیگه هم باید با این سه تا سنجیده بشه..............


اگه وقت کردید بخونید!!!!!!!!!!!!!


نخستين سالي كه پيامبر گرامي اسلام وارد شهر مدينه شدند بين مسلمانان و يهود مدينه پيمان صلح و امنيت برقرار شد.
جامعه يهود فكر مي كرد بر اثر تقويت اسلام مي تواند از حملات مسيحيان روم در امان باشد.از طرف ديگر ميان آنان و اوسيان و خزرجيان كه مسلمان شده بودند دوستي و پيمانهاي ديرينه اي وجود داشت.بر اين اساس پيامبر(ص) با يهوديان مدينه(از جمله بني قين قاع و بني نظير و بني قريظه) پيماني بست كه بر اساس آن يهود متعهد شدند كه اگر ضرري به رسول خدا و ياران او برسانند و يا اسلحه و مركب در اختيار دشمن بگذارند، مسلمانان در اعدام آنها و ضبط اموال و اسير كردن زنان و فرزندانشان حق دارند.
ولي تمام طوائف يهود در زمانهاي مختلف پيمان را نقض كرده و آن را ناديده گرفتند.
بني قين قاع مسلماني را كشتند و بني النضير در صدد شورش بر آمدند و نقشه قتل پيامبر را كشيدند. اما پيامبر در برابر اين پيمان شكني و خيانت يهوديان بني قين قاع و بني نظير از آنان خواست كه مدينه را ترك كنند و از جامعه مسلمانان خارج شوند(در صورتي كه مي توانست مطابق پيمان نامه عمل كند و مردان آنها را كشته و زنان و كودكان آنها را اسير كند و اموالشان را ضبط كند اما با آنها با ملايمت برخورد كرد)
بنی قین قاع بر اثر خیانت و پیمان شکنی شان دستگیر شدند اما با میانجیگری خزرجیان که با آنان هم پیمان بودند بخشیده شدند و فقط از مدینه اخراج شدند.آنان پس از آن مشرکین را تحریک کردند و جنگ احد را به راه انداختند.
خلاصه ي ماجراي بني نظير اين بود كه پس از شكست مسلمانان در جنگ احد يهوديان بني نظير به گمان اينكه سپاه اسلام ضعيف شده است درصدد شورش در مدينه و قتل پيامبر(ص) برخلاف پيماني كه بسته بودند برآمدند.
پيامبر(ص) با اينكه طبق عهدنامه در ريختن خون آنان حق داشت اما به آنها پيغام داد كه تا ده روز فرصت داريد تا مدينه را ترك كنيد.
اين پيغام در ميان آنان تشويش ايجاد نموده و هر كدام تقصير را برگردن ديگري انداخت و بين سران آنان اختلاف افتاد كه چه تصميمي بگيرند. از طرفي از جبهه داخلي اسلام منافقان به آنان پيغام دادند كه با 2000 نفر به همراه يهود بني قريظه آنان را ياري خواهند داد. نهايتا به پيغام پيامبر اعتنا نكردند و درهاي قلعه بني نظير را بستند و به سلاح جنگي مجهز شدند و تصميم به جنگ با سپاه اسلام گرفتند.
پيامبر از اين تصميم آگاه شد و به محاصره قلعه اقدام كرد.سرانجام بعد از چند روز محاصره، يهوديان قبول كردند كه مدينه را ترك كنند مشروط بر اينكه اموال خود را همراه خود ببرند.
پيامبر اكرم(ص) موافقت كردند كه آنان هرچه از اموال دارند با خود ببرند غير از سلاح كه مي بايست به مسلمانان تحويل دهند.بنابراين هرچه كه توانستند حمل كنندبا خود بردند و حتي چهارچوب درهاي خانه ها را از جا كنده و بردند و خانه هاي خود را ويران كردند و از ميان آنها دونفر مسلمان شدند.
سران بني نظير به مكه رفتند و قريش را كه از دشمنان اسلام بودند به نبرد با پيامبر(ص) تشويق كردند و به آنان وعده دادند كه همه قبايل يهود نيز با آنان متحد خواهند شد.قريش نيز قبايل هم پيمان خود را براي جنگ عليه اسلام فراخواند.به اين ترتيب جنگ احزاب (خندق) آغاز شد.در اين جنگ تمام نيروهاي عرب مشرك و يهوديان بر ضد اسلام متحد شدند كه در طول تاريخ جنگهاي عرب بي سابقه بود.دشمنان اسلام در اين جنگ با تشكيل نيروي نظامي قدرتمندي نزديك يك ماه مدينه را محاصره كردند.
تاريك ترين نكته اين ماجرا اين بود كه يهوديان يكتاپرست براي مقابله با مسلمانان يكتا پرست با مشركين بت پرست متحد شدند و آنان را تاييد كردند!
يهود بني قريظه نيز كه با مسلمانان پيمان صلح بسته بودند عهد خود را نقض كرده به ساير يهوديان و مشركين قريش پيوستند.
خبر پيمان شكني يهود بني قريظه كه در جبهه داخلي مدينه مستقر بودند روحيه مسلمانان را تضعيف كرد.پيامبر سعدبن معاذ و سعد عباده را به بني قريظه فرستاد اما يهوديان به آنان و پيامبر اسلام دشنام داده و آنها را از خود راندند.
يهود بني قريظه در اين جنگ نقش ستون پنجم دشمن را بر عهده داشت و مسلمانان را از پشت سر تهديد مي كرد.آنان قصد داشتند با 2000 سرباز از داخل قلعه وارد مدينه شده و خانه ها و زنان و كودكان مسلمانان را به غارت ببرند. اين خبر هنگامي به پيامبر(ص) رسيد كه مسلمانان سرگرم حافظت از خندق اطراف مدينه بودند تا مبادا دشمنان از آن عبور كنند.چرا كه عبور صف دشمنان از خندق برابر بود با قتل عام مسلمانان به دست سپاه عظيم دشمن!
پيامبر سريعا دو نفر به نام زيد بن حارثه و مسلمه ابن اسلم را با پانصد سرباز مامور كرد تا در ميان شهر پخش شوند و تكبير گويان از تجاوزات بني قريظه جلوگيري كنند تا زنان و كودكان مسلمين آرام گيرند.
سرانجام طولاني شدن محاصره مدينه و كشته شدن پهلوانان مشرك بدست علي(ع) و تنگ شدن كار بر اردوي دشمن به دليل شرايط بد جوي سبب شد تا دشمنان پراكنده شده و جنگ بدون درگيري سپاهيان خاتمه يابد.
آثار خستگي و فرسودگي در چهره مسلمانان نمايان بود كه پيامبر به فرمان خدا مامور شد كه كار بني قريظه را يكسره كند.بادستور پیامبر مسلمانان بلافاصله قلعه بني قريظه را محاصره كردند.
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
بله... جنگی که اصلا نباید رخ می داد...
.
بله برای فردی که پا می شه می ره تو یه مملکت اسلامی زندگی کنه طبیعیه که قوانین اسلامی رو بپذیره اما برای کسی که تو مملکت خودش نشسته و میان به زور قوانین اسلامی رو بهش تحمیل می کنن بحث متفاوته... حالا چه عادلانه چه غیرعادلانه
.
به فرض صحت این موارد، اینها رو به نظرتون چندنفر ازون ایرانیهایی که تو طوفان جنگ با دشمنی که به مملکتشون حمله کرده بود، کشته شدن دیده بودن و می دونستن؟؟؟
.
درسته
سه قرن بعد، نوادگان اونهایی که تو جنگ کشته نشدن و نخواستن مسلمان بشن و ضمنا توان پرداخت جزیه رو داشتن، کم کم با آشنایی با قوانین اسلام و یا بخاطر برخورداری از مزایای مسلمان بودن به دین اسلام وارد شدن
.
و درست اینه... همین که کسی بدون جنگی ، با یک حقیقت فکری روبرو بشه و تشخیص بده که باید اونو بپذیره یا نه
حرف ما اینه که اسلام نه به ایران و نه به هیچ کشور دیگه ای نباید با جنگ وارد می شد
گرچه همین جنگها سهم بسزایی تو جمعیت میلیاردی مسلمانهای امروز داره
.
قبلا هم گفتم... به نظر نمیاد مغولها تو حمله به همسایگانشون قصد تحمیل عقایدشونو (ضمن بدست آوردن ثروت و زمین) داشتن... لااقل من تا به حال به چنین موردی برنخوردم.... اگر هست دوستان بگن تا اطلاعات ما هم بیشتر بشه... بهرحال ندانستن عیبه... اما اعراب به تصور اینکه با مسلمان کردن دیگران اجر الهی نصیبشون می شه به اینجا وارد شدن... متوجه تفاوت دوتا مطلب باشین...
شاید مغولها مغلوبین خودشونو آزار داده باشن (که این خصیصه ی فاتحینه) اما مطمئن نیستم قصد هدایت اونها به موازین عقیدتی خودشونو داشتن... عربها وقتی وارد ایران شدن یه ایدئولوژی با خودشون آوردن... مغولها ازین ایدئولوژی بی بهره بودن فقط قدرت شمشیر داشتن... تفاوت عربها با مغولها همینه... فرهنگ عرب هم چیز قابل ذکری برای ارئه نداشت البته جز در کلام و ادبیات... اونهم صوری و نه محتوایی... (منظورم فرهنگ عرب فارغ از اسلامه)
.
اتفاقا درباره ی حمله ی اعراب خیلی نرمش و مهربانی صورت گرفته... دلیلش همین خود شما که اینجا دارین حداقل اگه نه از خود جنگ از اهداف عاملینش حمایت می کنین...
فکر می کنین چندتا ایرانی بیان و مستقیما از هدف چنگیز یا اسکندر یا پادشاهی روم حمایت کنن؟؟؟ بعید می بینم حتی یکنفر!
.
خب اینکه طبیعیه آدم دربرابر ایذئولوژی قدرتمند تر از تفکر خودش زانو بزنه... این آقای تکودار که اجباری نداشت برای پذیرش اسلام.... فکر کرد و پذیرفت... خوب بود همه اینطوری عقیده شونو انتخاب می کردن ;)
.
ایرانیها در برابر اعراب دوتا راه حل داشتن : جزیه بدن یا مسلمان شن در برابر مغولها راه حلی نداشتن، دلشون می خواست می کشتن نمی خواست نمی کشتن.... چه دلیلی داشت به دین اونها دربیان؟؟ چرا وقتی اجباری نبود ایرانی جماعت هرروز به دین تازه ای دربیاد؟؟؟
.
شاید هم قابل مقایسه باشه!!!
این رو باید تو تاریخ جستجو کرد....
معتبرترين مورخان خود جهان اسلام: طبری، ابن الاثير، دينوری، يعقوبی، بلاذری، ابن فقيه، راوندی، مسعودی از صد هزار کشته ايرانی در جلولاء نام می برند، و متذکر می شوند که اين دشت نبرد بهمين دليل از جانب اعراب جلولاء (پوشيده) ناميده شد که اجساد کشته شدگان سراسر آنرا در زير پوشانيده بود
اعراب وارد ایران شدندو کشتند... مغولها هم کشتند...
.
ممنون... اما فعلا بحث برسر دین زرتشتی نیست ;)
البته جالبه ذکر این مساله که علت کاهش محبوبیت این دین نه خود ذات دین که تحریف و حکومتی شدن اون از جانب عاملین حکومت و دستگاه عریض و طویل دینی بوده...
.
من و شمای مسلمان امروز که به زور مسلمان نشدیم (گرچه ارثی مسلمانیم) .. ممکنه هم همه ی این اعمال که شما گفتید رو انجام بدیم...
اونی که به زور مسلمون شده بوده مال 1400 سال پیشه


اول اینکه جنگ کشتار اتفاق میفته وحشی گری چیز دیگریست!!!!!!!!!!!!!!
دوم اینکه برابر دانستن جنگ اعراب و وحشی گری مغولان واقعا ناجوانمردانه است اخه دوست عزیز مغولان از سگ وگربه هم نمیگذشتند دوست من شهر اسمش الان یادم نیست بخواین بارتون میذارم با آن چنان جمعیتی
نا بود کردند و همه کشتند واز سر ها مناره ساختند و حتی به حیوانات هم رحم نکردن وبعد شهر را صاف کردن و جاش کشاورزی کردند اعراب اگه جزیه میداید اونها حتی دفاع از این شما راهم تضمین میکردند وخود جزیه هم چیز غیر هعادلانه ای نبود گفتم اما مغولان چی به صغیر وکبیر رحم نمی کردند دیگه لا اقل بی انصاف نباشیم ..................


شما فکر میکنید اول میکشتند بعد میگفتند جزیه بدید یا...نه اکثر ایرانیان می دونستند وبرای همینه که در همین کتب تاریخی که نام بردید لشکر های 40000 نفری ذکر شده به کمک اعراب میومدند...............

و در مورد جنگ در اسلام دقت کنید (از این دید نگاه کنیم)خواهشا نظرتون در مورد این که من میگم بگید و فعلا اینکه اعراب چه کردند کاری بهش نداریم شما میگید چرا اسلام میگه بجنگید!!!!!!!)
اسلام جنگ را فقط به عنوان دفاع میپذیره
دوم اینکه اگر حکومت ایران اجازه تبلیغ اسلام میداد و خودشهم اسلام نمی اورد جنگی در نمی گرفت
سوم اینکه اسلام براش خاک و قومیت ...مهم نیست
مهم انسانها هستند و اندیشه هاشون
واینکه یکی از همین موارد و حتی از مهمترینش دفاع از آزادی انسانهاست
وقتی حکومتی جامعه ای را به بردگی و بیگاری میکشه و سو استفاده میکنه از افراد
اسلام فرمان میده و به تمام مسلمانان و اجبار میکنه که از این خصلت انسانی
دفاع کنند
ودر این حمله هم نه افرادی که نمی جنگند ونه به زنان وکودکان و نه حتی به دیگر موجودات زنده از جمله درختان نباید حمله بشه و حقوق جنگ در اسلام خودش بحث مفصلیست
و بعد حتی به اون انسانهایی که مخالفند هم اجبار نمیکنه که اسلام بیاورند و حتی تضمین میده که بذاره دین خودشون ازادانه داشته باشند و حتی اونها رامثل شروندان خودش بدونه و فقط همانگونه که مسلمانان احکامی ماندد خمس وزکات واجب کرده از اونها هم جزیه بگیره که در حقیقت همان مالیات است وچیزی غیر عادی نیست
 

devil may cry

عضو جدید
دوست عزیز خوبه یکم بیشتر درمورد پیامبر و سخنان و رفتارش مطالعه کنید( همین بنی قریظه ببینید خواهشا دلایل جنگ پیامبر واینکه چی باعث شد پیامبر به جنگ با اونها بره)
اگر چه در مورد حمله اعراب بحث بسیار است اما رفتار پیامبر جای هیچ گونه بحثی نداره(از وارد مکه شدن از نریختن خون در مکه از بخشش کشنده عمویش از.............) و
منابع اسلامی هم سه تا است پیامبر و قران وائمه و......................و هر چیزه دیگه هم باید با این سه تا سنجیده بشه..............


اگه وقت کردید بخونید!!!!!!!!!!!!!


نخستين سالي كه پيامبر گرامي اسلام وارد شهر مدينه شدند بين مسلمانان و يهود مدينه پيمان صلح و امنيت برقرار شد.
جامعه يهود فكر مي كرد بر اثر تقويت اسلام مي تواند از حملات مسيحيان روم در امان باشد.از طرف ديگر ميان آنان و اوسيان و خزرجيان كه مسلمان شده بودند دوستي و پيمانهاي ديرينه اي وجود داشت.بر اين اساس پيامبر(ص) با يهوديان مدينه(از جمله بني قين قاع و بني نظير و بني قريظه) پيماني بست كه بر اساس آن يهود متعهد شدند كه اگر ضرري به رسول خدا و ياران او برسانند و يا اسلحه و مركب در اختيار دشمن بگذارند، مسلمانان در اعدام آنها و ضبط اموال و اسير كردن زنان و فرزندانشان حق دارند.
ولي تمام طوائف يهود در زمانهاي مختلف پيمان را نقض كرده و آن را ناديده گرفتند.
بني قين قاع مسلماني را كشتند و بني النضير در صدد شورش بر آمدند و نقشه قتل پيامبر را كشيدند. اما پيامبر در برابر اين پيمان شكني و خيانت يهوديان بني قين قاع و بني نظير از آنان خواست كه مدينه را ترك كنند و از جامعه مسلمانان خارج شوند(در صورتي كه مي توانست مطابق پيمان نامه عمل كند و مردان آنها را كشته و زنان و كودكان آنها را اسير كند و اموالشان را ضبط كند اما با آنها با ملايمت برخورد كرد)
بنی قین قاع بر اثر خیانت و پیمان شکنی شان دستگیر شدند اما با میانجیگری خزرجیان که با آنان هم پیمان بودند بخشیده شدند و فقط از مدینه اخراج شدند.آنان پس از آن مشرکین را تحریک کردند و جنگ احد را به راه انداختند.
خلاصه ي ماجراي بني نظير اين بود كه پس از شكست مسلمانان در جنگ احد يهوديان بني نظير به گمان اينكه سپاه اسلام ضعيف شده است درصدد شورش در مدينه و قتل پيامبر(ص) برخلاف پيماني كه بسته بودند برآمدند.
پيامبر(ص) با اينكه طبق عهدنامه در ريختن خون آنان حق داشت اما به آنها پيغام داد كه تا ده روز فرصت داريد تا مدينه را ترك كنيد.
اين پيغام در ميان آنان تشويش ايجاد نموده و هر كدام تقصير را برگردن ديگري انداخت و بين سران آنان اختلاف افتاد كه چه تصميمي بگيرند. از طرفي از جبهه داخلي اسلام منافقان به آنان پيغام دادند كه با 2000 نفر به همراه يهود بني قريظه آنان را ياري خواهند داد. نهايتا به پيغام پيامبر اعتنا نكردند و درهاي قلعه بني نظير را بستند و به سلاح جنگي مجهز شدند و تصميم به جنگ با سپاه اسلام گرفتند.
پيامبر از اين تصميم آگاه شد و به محاصره قلعه اقدام كرد.سرانجام بعد از چند روز محاصره، يهوديان قبول كردند كه مدينه را ترك كنند مشروط بر اينكه اموال خود را همراه خود ببرند.
پيامبر اكرم(ص) موافقت كردند كه آنان هرچه از اموال دارند با خود ببرند غير از سلاح كه مي بايست به مسلمانان تحويل دهند.بنابراين هرچه كه توانستند حمل كنندبا خود بردند و حتي چهارچوب درهاي خانه ها را از جا كنده و بردند و خانه هاي خود را ويران كردند و از ميان آنها دونفر مسلمان شدند.
سران بني نظير به مكه رفتند و قريش را كه از دشمنان اسلام بودند به نبرد با پيامبر(ص) تشويق كردند و به آنان وعده دادند كه همه قبايل يهود نيز با آنان متحد خواهند شد.قريش نيز قبايل هم پيمان خود را براي جنگ عليه اسلام فراخواند.به اين ترتيب جنگ احزاب (خندق) آغاز شد.در اين جنگ تمام نيروهاي عرب مشرك و يهوديان بر ضد اسلام متحد شدند كه در طول تاريخ جنگهاي عرب بي سابقه بود.دشمنان اسلام در اين جنگ با تشكيل نيروي نظامي قدرتمندي نزديك يك ماه مدينه را محاصره كردند.
تاريك ترين نكته اين ماجرا اين بود كه يهوديان يكتاپرست براي مقابله با مسلمانان يكتا پرست با مشركين بت پرست متحد شدند و آنان را تاييد كردند!
يهود بني قريظه نيز كه با مسلمانان پيمان صلح بسته بودند عهد خود را نقض كرده به ساير يهوديان و مشركين قريش پيوستند.
خبر پيمان شكني يهود بني قريظه كه در جبهه داخلي مدينه مستقر بودند روحيه مسلمانان را تضعيف كرد.پيامبر سعدبن معاذ و سعد عباده را به بني قريظه فرستاد اما يهوديان به آنان و پيامبر اسلام دشنام داده و آنها را از خود راندند.
يهود بني قريظه در اين جنگ نقش ستون پنجم دشمن را بر عهده داشت و مسلمانان را از پشت سر تهديد مي كرد.آنان قصد داشتند با 2000 سرباز از داخل قلعه وارد مدينه شده و خانه ها و زنان و كودكان مسلمانان را به غارت ببرند. اين خبر هنگامي به پيامبر(ص) رسيد كه مسلمانان سرگرم حافظت از خندق اطراف مدينه بودند تا مبادا دشمنان از آن عبور كنند.چرا كه عبور صف دشمنان از خندق برابر بود با قتل عام مسلمانان به دست سپاه عظيم دشمن!
پيامبر سريعا دو نفر به نام زيد بن حارثه و مسلمه ابن اسلم را با پانصد سرباز مامور كرد تا در ميان شهر پخش شوند و تكبير گويان از تجاوزات بني قريظه جلوگيري كنند تا زنان و كودكان مسلمين آرام گيرند.
سرانجام طولاني شدن محاصره مدينه و كشته شدن پهلوانان مشرك بدست علي(ع) و تنگ شدن كار بر اردوي دشمن به دليل شرايط بد جوي سبب شد تا دشمنان پراكنده شده و جنگ بدون درگيري سپاهيان خاتمه يابد.
آثار خستگي و فرسودگي در چهره مسلمانان نمايان بود كه پيامبر به فرمان خدا مامور شد كه كار بني قريظه را يكسره كند.بادستور پیامبر مسلمانان بلافاصله قلعه بني قريظه را محاصره كردند.

یک تحقیقی در مورد تعدا همسران پیامبر و دلایل ازدواجها شون بکنید میبینید که زمانی که به جایی حمله میکردند و شوهر و پدر مردم رو میکشتند به عنوان کنیز و همسر و .... زن مردم رو بر میداشتن و میبردند مثل ریحانه و .....

. محمد امین در جوانی و پیش از بعثت، تا ده سال پس از آن تنها یک ازدواج داشته، ربع قرن را با همان همسر زیسته است.
2. تعدد ازواج مربوط به پس از هجرت و تشکیل حکومت اسلامی، و هنگامی که اسلام بیش از هر زمان نیازمند پیوندهای عمیق سیاسی و اجتماعی است.
3. میان اعراب به ویژه جزیرة العرب پیوندهای قبیلگی، از مهم ترین عوامل ثبات و تأمین امنیت، در عرصه مبارزه و هماوردهای اجتماعی است، به ویژه آنجا که بتوان با قبیله ای (که سابقه درگیری و جنگ و اختلاف حاکم بوده است) پیوند برقرار کرد و بدین وسیله دشمن دیرینه را تبدیل به بازو و عضوی در مسیر اهداف و تحقق آرمان های خود قرار داد. در ازدواج های رسول خدا این حقیقت به خوبی مشهود است. حدود نُه ازدواج پیامبر با قریش از خانواده های سرشناس و تأثیرگذار و اشراف بوده است. قریشی که سال ها با پیامبر در مکه و در مدینه جنگید و در نهایت دشمنی، تصمیم جدی بر ترور پیامبر و نابودی اسلام داشت، اما حضرت با استفاده از یک رسم متعارف و پسندیده میان اعراب، یعنی تعدد ازواج توانست به تألیف قلوب آنها امیدوار باشد و نه تنها از دشمنی آنها بکاهد، بلکه آنها را به دوستانی مورد اعتماد تبدیل کند.
4. براساس آنچه در نکته پیشین گذشت، تعدادی از ازدواج های پیامبر با یهودیان مدینه و اطراف آن قابل ارزیابی است.
زنان یهودی که از وابستگان سران قبایل و اشراف یهود بودند و نزدیکان و همسران و عزیزان خود را در جنگ با مسلمانان از دست داده بودند، به عنوان غنیمتجنگی و کنیز به دست آنان افتاده بودند. اکنون به افتخار بزرگ همسری با مرد اوّل اسلام نایل می گشتند. بدین وسیله خونی که عامل فوران کینه های قبیله ای می توانست باشد، با ازدواج پیامبر، نه تنها آتش آن فرو می رفت بلکه جوانه های دوستی از درون آن سر بر می کشید.
5. بیشتر همسران پیامبر، زنان شهدا و بی سرپرست و مصیبت زده و شوهر از دست داده در نبرد با مسلمانان بودند که رها کردن آنها به حال خود، امری غیر انسانی و چه بسا ناجوانمردانه بود امّا ازدواج با برترین انسان و خاتم پیامبران می توانست گذشته از تسکین درد و آلام، بهترین نقطه ارزشمند و افتخارآمیز برای آنان باشد، به گونه ای که از شادی، تمامی رنج های گذشته را فراموش کنند.
6. زندگی پیامبر با این تعداد از زنانی که هر کدام متعلق به یک خانواده و یک آداب و رسوم بوده، هر کدام در سنی خاص و از جهت جمال متفاوت بودند، با توجه به حسادت و رشکی که به طور طبیعی در میان زنان وجود دارد، از عظمت روحی و خُلق عظیم آن دردانه خلقت خبر می دهد که چگونه با همه آنها، به رغم تفاوت و تنوع شخصیتی، به عدالت رفتار می کند و حقوق هر یک را به نحو احسن ادا می کند به گونه ای که در تاریخ نشانه ای از اعتراض از این جهت دیده نمی شود، علی رغم بی وفایی ها و نامهربانی هایی که از ناحیه برخی از همسران، در تاریخ به اثبات رسیده است. مرحوم کاشف الغطا می گوید: «پیامبر نمونه برتر و دلیل کامل و بارزی از نَفْس ملکوتی، وقار، پایداری، عدل و عدالت است. همگان می دانند چگونه برخی زنان، دل و جان مردان را به بازی گرفته، هر گونه بخواهند، آنها را به اختیار خود در می آورند. نیز برای همه معلوم است چه رقابت و آتش و دسیسه و حیله هایی میان «هوو»ها وجود دارد! که رشته نظم خانواده را تهدید کرده، موجب ناآرامی داخل خانه است اما وجود مقدّس رسول خدا، در تمامی برخوردهایش، ناشناخته رفتار می کند، که نمونه والای خویشتن داری و رعایت عدالت میان همسران می گردد، حتی سر سوزنی، از راه عدل و انصاف منحرف نمی شود.»
7. به رغم تعدد زوجات، وقتی زندگی بیرونی پیامبر و شئون و مناصب و مسئولیت های فراوان ایشان دیده شود، گویا این مرد بزرگ و سیاستمدار اجتماعی و این انسان عابد و شب زنده دار، اصلاً همسری ندارد.
عبادت و تهجد پیامبر که مأمور به انجام آن در هر شب بود، از یک سو، وظیفه تشریع احکام و تفسیر و ابلاغ قرآن به مردم از سوی دیگر، نیز قضاوت میان مردم، مدیریت و اداره جامعه، جنگ و تدوین سیاست های داخلی و خارجی جامعه، تا ترسیم آینده اسلام و برنامه ریزی برای تحقق تمدن اسلامی، از شمار مسئولیت های گسترده خاتم الانبیا بود که در کنار همه آنها تعدد ازواج حضرت نیز وجود دارد. آیا بر این همه بزرگی و عظمت چه نامی می توان نهاد؟
8. این حقیقت و نکته تاریخی را نیز نباید فراموش کرد که در مکه، مشرکان قریش در آغاز بعثت و دعوت، به پیامبر پیشنهاد تزویج و به همسری در آوردن دختران خود را داده بودند، مشروط به اینکه پیامبر رحمت از دعوت خود دست بشوید و اما رسول خدا تمامی پیشنهادها را، به چیزی نگرفت و در مسیر رشد کلمة اللّه و ابلاغ رسالت، تمامی ناملایمات و سختی ها را بر خود هموار کرد.
9. با این همه پیامبر به امر الهی خطاب به زنان خویش فرمود:
«یا ایها النبی قلْ لأزواجک إنْ کنتنّ تردْنَ الحیاةَ الدنیا و زینتها فتعالَین اُمتّعکنّ و اُسرّحکنّ سراحا جمیلاً و إنْ کنتنّ تردن اللّه و رسولَه و الدار الآخرة فانّ اللّه اعدّ للمحسنات منکنّ اجرا عظیما؛
ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواهان زندگی دنیا و زینت آنید، بیایید تا مَهرتان را بدهم و خوش و خرّم شما را رها کنم اما اگر خواستار خدا و فرستاده وی و سرای آخرتید، پس خدا برای نیکوکاران شما پاداش بزرگی آماده گردانیده است.» (احزاب/ 29 ـ 28)
این آیه به خوبی نشان می دهد که پیامبر همسران خویش را میان طلاق و رهایی (با انتخاب زندگی دنیا و زینت های آن) از یک سو و انتخاب خدا و رسول و زندگی آخرت از سوی دیگر مخیر کرده بود. آنها به انتخاب خویش به زندگی با حضرت ادامه دادند.
به علاوه از این آیه می توان فهمید که زندگی در بیت النبی، آسان و سرشار از مواهب دنیوی و لذت های آن نبوده است. اگر کسی بپندارد چند همسری (تعداد ازواج) حضرت خاستگاه و ریشه لذت جویی و شهوت پرستی و دنیاخواهی دارد، خطایی بزرگ و داوری ناهمخوان با حقایق تاریخی است.
حقایق تاریخی و مستندات برگرفته از سیره، شاهد است که تعدد ازواج پیامبر، ریشه در ایثار، خُلق عظیم و فرمانبرداری آن وجود بزرگ از دستورهای الهی، همراه با خردگرایی، آگاهی و سیاستمداری حضرت از یک سو و عدالت مَثَل زدنی ایشان از سوی دیگر دارد. هرگز انسان های عافیت طلب که در اندیشه زندگی راحت و آسوده می باشند و به آرمان ها و اهداف والای انسانی و الهی نمی اندیشند، آمادگی این قبیل تکالیف سخت و طاقت فرسا و جانکاه را نخواهند داشت.
http://www.hawzah.net/hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=5193&id=47735
http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33758
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
اول دوست عزیز میتونم ربط این مبحث به بحثی که داره میشه بدونم!!!!!!!!!!!!!!!!!
 

devil may cry

عضو جدید
اول دوست عزیز میتونم ربط این مبحث به بحثی که داره میشه بدونم!!!!!!!!!!!!!!!!!

شما دارید در مورد رفتار خوب پیامبر در زمان حمله به گروه ها و .... مختلف صحبت میکنید و دم از دلایل اسلامی و ... برای رفعت و رفتار پیامبر در برخورد با قبیله و افراد و کشور شکست خورده میزنید منم خواستم با همین اسلام و منابع اسلامی بهتون نشون بدم پیامبر زمانی که به هر جایی حمله میکردند زن و ناموس مردم رو به کنیزی و همسری و خدمتکاری و .... خودشون در میاوردند
http://www.hawzah.net/hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=5193&id=47735
http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33758
 

mr.fares

عضو جدید
کاربر ممتاز
متن زیر از زبان یک خانم می باشد، من فقط راوی هستم، خانمها نظر بدهند.
من خودم به شخصه برای خانمهایی که هم حجاب ظاهری دارن هم حجاب باطنی احترام ویژه ای قائلم:gol:

*************************************8

مي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد وقتى سياهى چادرم، دل مردهايى كه چشمشان به دنبال خوش ‏رنگ‏ترين زن‏ هاست را مى ‏زند.

نمي دانيد چقدر لذت‏بخش است وقتى وارد مغازه ‏اى مى‏ شوم و مى ‏پرسم: آقا! اينا قيمتش چنده؟ و فروشنده جوابم را نمى ‏دهد؛ دوباره مى‏ پرسم: آقا! اينا چنده؟ فروشنده كه محو موهاى مش‏كرده زن ديگرى است و حالش دگرگون است، من را اصلاً نمى ‏بيند. باز هم سؤالم بى‏ جواب مى‏ ماند و من، خوشحال، از مغازه بيرون مى‏ آيم.
نمي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد وقتى مردهايى كه به خيابان مى ‏آيند تا لذت ببرند، ذره ‏اى به تو محل نمى‏گذارند.

نمي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد وقتى شاد و سرخوش، در خيابان قدم مى ‏زنيد؛ در حالى كه دغدغه اين را نداريد كه شايد گوشه‏ اى از زيبايى ‏هاتان، پاك شده باشد و مجبور نيستيد خود را با دلهره، به نزديك ‏ترين محل امن برسانيد تا هر چه زودتر، زيبايى خود را كنترل كنيد؛ زيبايى از دست رفته‏ تان را به صورتتان باز گردانيد و خود را جبران كنيد.

نمي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد وقتى در خيابان و دانشگاه و... راه مى‏ رويد و صد قافله دل كثيف، همره شما نيست.

نمي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد وقتى جولانگاه نظرهاى ناپاك و افكار پليد مردان شهرتان نيستيد.

نمي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد وقتى كرم قلاب ماهى‏گيرى شيطان براى به دام انداختن مردان شهر نيستيد.

نمي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد وقتى مى ‏بينى كه مى ‏توانى اطاعت خدايت را بكنى؛ نه هوايت را.

نمي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد وقتى در خيابان راه مى ‏رويد؛ در حالى كه يك عروسك متحرك نيستيد؛ يك انسان رهگذريد.

نمي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد اين حجاب!
خدايا! لذتم مدام باد.

نويسنده:زهرا قديانى‏

منبع: سايت چارقد

موصي چيكار كردي اخراجت كردن
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
اول اینکه جنگ کشتار اتفاق میفته وحشی گری چیز دیگریست!!!!!!!!!!!!!!
دوم اینکه برابر دانستن جنگ اعراب و وحشی گری مغولان واقعا ناجوانمردانه است اخه دوست عزیز مغولان از سگ وگربه هم نمیگذشتند دوست من شهر اسمش الان یادم نیست بخواین بارتون میذارم با آن چنان جمعیتی
نا بود کردند و همه کشتند واز سر ها مناره ساختند و حتی به حیوانات هم رحم نکردن وبعد شهر را صاف کردن و جاش کشاورزی کردند اعراب اگه جزیه میداید اونها حتی دفاع از این شما راهم تضمین میکردند وخود جزیه هم چیز غیر هعادلانه ای نبود گفتم اما مغولان چی به صغیر وکبیر رحم نمی کردند دیگه لا اقل بی انصاف نباشیم ..................


شما فکر میکنید اول میکشتند بعد میگفتند جزیه بدید یا...نه اکثر ایرانیان می دونستند وبرای همینه که در همین کتب تاریخی که نام بردید لشکر های 40000 نفری ذکر شده به کمک اعراب میومدند...............

و در مورد جنگ در اسلام دقت کنید (از این دید نگاه کنیم)خواهشا نظرتون در مورد این که من میگم بگید و فعلا اینکه اعراب چه کردند کاری بهش نداریم شما میگید چرا اسلام میگه بجنگید!!!!!!!)
اسلام جنگ را فقط به عنوان دفاع میپذیره
دوم اینکه اگر حکومت ایران اجازه تبلیغ اسلام میداد و خودشهم اسلام نمی اورد جنگی در نمی گرفت
سوم اینکه اسلام براش خاک و قومیت ...مهم نیست
مهم انسانها هستند و اندیشه هاشون
واینکه یکی از همین موارد و حتی از مهمترینش دفاع از آزادی انسانهاست
وقتی حکومتی جامعه ای را به بردگی و بیگاری میکشه و سو استفاده میکنه از افراد
اسلام فرمان میده و به تمام مسلمانان و اجبار میکنه که از این خصلت انسانی
دفاع کنند
ودر این حمله هم نه افرادی که نمی جنگند ونه به زنان وکودکان و نه حتی به دیگر موجودات زنده از جمله درختان نباید حمله بشه و حقوق جنگ در اسلام خودش بحث مفصلیست
و بعد حتی به اون انسانهایی که مخالفند هم اجبار نمیکنه که اسلام بیاورند و حتی تضمین میده که بذاره دین خودشون ازادانه داشته باشند و حتی اونها رامثل شروندان خودش بدونه و فقط همانگونه که مسلمانان احکامی ماندد خمس وزکات واجب کرده از اونها هم جزیه بگیره که در حقیقت همان مالیات است وچیزی غیر عادی نیست
نمی دونم دوست عزیز من بد می نویسم که شما بد برداشت می کنید یا اینکه قضیه اون کوچه علی چپه؟؟
من دارم می گم هیچ چیز زشت تر ازین نیست که بخوایم یک تفکر رو با جنگ گسترش بدیم... شما می گید جنگ جنگه توش کشتار می شه؟؟؟
من دارم می گم چرا اصلا باید جنگ می شد؟؟؟ وقتی مدینه با تبلیغ اسلام آورد چرا ایران نباید با تبلیغ مسلمان می شد که هم عزت و شان ایرانی حفظ شه هم زن و کودک ایرانی به کنیزی و بردگی یه عده بیگانه نرن ... شما می گی کشتار تو جنگ طبیعیه؟؟؟ عجیبه!!!
من مغولها رو درک می کنم که بخاطر خوی جنگجویی و عشق به گسترش سرزمین دست به جنگ زدن اما نه می تونم عربها رو درک کنم که دین رو بهانه ی کشورگشاییهاشون کردن و نه شما رو که از چنین دورویی آشکاری دارین دفاع می کنین...

کجای صحبتهام من حرفی از اسلام زدم... گو اینکه بارها تاکید کردم بحث من اسلام نیست کردار مسلمانهاست اما انگار شما اصلا نخوندین پستها رو...دوست من شما دارین به وضوح آیه لااکراه فی الدین رو با این جمله ی "اگر حکومت ایران اسلام می آورد... الخ.." نقض می کنین... یعنی چی که اگه اینا اسلامو قبول می کردن جنگی نمی شد... مث این می مونه که بگین اگه خودت در خونه تو باز می کردی من به زور نمی اومدم تو...
یه لحظه خودتونو فرض کنین رفتین پشت در خونه ی یه انگلیسی ایستادین و با یه شمشیر تو دستتون هی به فارسی بهش می گین بیا اسلام بیار به نفع خودته و بعد که اون ادم (تازه اگه دیکشنری داشته باشه و حرفاتونو نصفه نیمه بفهمه) قبول نکرد در خونه شو بشکنین خودشو بکشین زن و بچه شم ببرین خونه تون بکنید نوکر و کلفت... تصویر قشنگی شد نه؟؟؟

.
شما فکر میکنید اول میکشتند بعد میگفتند جزیه بدید یا...نه اکثر ایرانیان می دونستند وبرای همینه که در همین کتب تاریخی که نام بردید لشکر های 40000 نفری ذکر شده به کمک اعراب میومدند...............
نه فکر می کنم اول می گفتن جزیه بدین بعد می کشتن!
طوری می گید اکثریت آدم فکر می کنه شبکه های ماهواره ای به همراه دیکشنری آنلاین داشتن!

اون 4000 نفر هم اگه راست باشه حتما به طمع براندازی حکومت ساسانی اینکارو کردن نه اینکه سرزمینشونو دودستی تقدیم آقایون اعراب بکنن... که اگه اینکارو بکنن تو بیغیرتی نظیر نداشتن... اونوقت نگین از منظر جامعه شناسی ایرانی چنین نیست!!!!
.
.
مهم انسانها هستند و اندیشه هاشون؟؟؟ به اندیشه باید مجال ظهور و پرداخت داد... بدون هویج و چماق...
خودتون دارین می گین اسلام جنگ رو بعنوان دفاع می پذیره... این بنظرتون دفاع بود؟؟؟؟ دفاع از حقوق مردم ایران؟؟؟ مردمی که شاید بیشترشون اصلا نمی دونستن بحث برسر چیه؟؟؟ مگه ایران تنها کشوری بود که دچار مشکلات اجتماعی و غیره بود؟؟؟ چرا مسلمانها این خصلت انسانی رو بعد از ایران برای بقیه خرج نکردن؟؟؟ چرا هنوز درصد بیشتر مردم عالم زیر سیطره ی حکومتهای غیر مسلمانند؟؟؟
شما فقط دارین یک چیزو اثبات می کنید اونهم اینکه اسلام می خواد قدرت مطلق باشه نه در اندیشه ها بلکه در سیاست و ساختار حکومت

قراره با اون بی غیرتهایی که جلوی حمله به مملکتشون دفاع نکردن و همینطور با زنها و بچه ها خوب رفتار بشه؟؟ بله قراره بعنوان کنیز و برده باهاشون خوب رفتار بشه... استراتژی جالبیه... آزادی و حق طبیعی فردی رو لگدمال کنیم و بعد با اون مهربان باشیم... خداوند هم که مهربانان رو دوست داره...!
.

مثال جالبی بگم که خالی از لطف نیست: حمله ی آمریکا به عراق از یک منظر برای مردم عراق دستآورد بسیار بزرگی داشت اونهم خلاص شدن از دست دیکتاتور خونخواری مثل صدام... اما از منظری عده ای به تداوم حضور این نیروها تو عراق و همینطور دخالت تو امور نفت عراق دید منفی دارن... احتمالا خود شما هم جزو همون افراد هستین... منهم کم و بیش همینطور فکر می کنم...
نیت خیر هرکسی زمانی مشخص می شه که فاتح جنگ بوده باشه...

آمریکاییی ها مزدشونو از عراقیها می خوان... نفت!
دارین می گین عربها هم که ایران رو از دست حکومت نظام طبقاتی نجات!!! داده بودن مزدشونو می خواستن؟؟؟ کنیز، برده، حاکمیت مطلق به سرزمینها ، و باقی موارد که جزیه در برابر اونها هیچه.. گرچه هنوز هم جوابی نگرفتم که چرا باید کسی را که کاری به مملکت اسلامی نداشته به زور داخل مملکت اسلامی و قوانین اون کرد
.

دوست عزیزم سه حالت داره: یا اسلام با گسترش حوزه ی نفوذ و قدرت خودش بوسیله ی جنگ موافقه و یا این خواست اسلام نیست و کشور گشاییهای اعراب به طمع ثروتهای کشورها بوده....و یا هردو... من حالت دیگه ای نمی بینم...
کدومیک از اینها درسته به نظرتون؟؟؟
شما گفتین جانبداری از جنگ نمی کنید اما تا الان فقط گفتین درمورد جنگ اغراق شده و با بعضی رفتارهای اعراب مخالفین.. این یعنی هنوز اصل جنگ به نظرتون درست بوده؟؟؟
 
آخرین ویرایش:

anjam.vazife

عضو جدید
اول اینکه دوست عزیز شما با بررسی تنها یک منبع تاریخی به جایی نخواهیم رسید و باید تمام منابع با هم بررسی شود

گرایش ایرانیان به اسلام فرایندی پیچیده و تدریجی تاریخی بوده که چندین قرن به طول انجامیده و از ناحیه به ناحیه تفاوت می‌داشته و انگیزه و نیرو محرکه آن مورد به مورد تفاوت داشته‌است آفرین

زرتشتیان پس از این نقش کمرنگی در احیای فرهنگی و یا سیاسی ایران بازی کردند.بگفته آمورتی، اینکه اعراب دین خود را بر ایرانیان تحمیل نکردند و به آنها آزادی عمل دادند ویژگی دموکراتیکی است، اما این را نباید فراموش کرد که اعراب با دادن مشوق‌های اقتصادی و حقوقی مشخص به نتیجه مورد نظرشان رسیدند
اگر شما این قبول دارید پس بحثی سر اعراب نیست ایرانیان خودشون جامعه ای با تفکرات ضعیف و فرهنکی پایین داشتن وصرف مشوق اقتصادی حقوقی......واقعا این توهین به ایرانیان



البته عموم مورخین معتقد هستند که بصورت کلی استفاده از زور در ترویج اسلام در قرون اولیه اسلامی بسیار کم بوده‌است و مواردی نظیر رفتار قتیبه بن مسلم موارد خاص بوده‌اند. اعراب به ایرانیان تضمین حفاظت و پیروی آزاد از دینشان را می‌دادند. !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!خودتون قضاوت کنیددددددددددددددددددد



بسته به مورد، انگیزه‌های گرایش به اسلام، اقتصای، اجتماعی و همچنین شخصی و روحانی بوده‌است. مسلمانان در مقایسه با زرتشتیان مالیات کمتری میپرداختند و این انگیزه‌ای برای گرویدن به اسلام بود
اگر بپذیریم که آزادی که خودتون گفتید داده شده پس جمله بالا از نظرمن این یه توهین به ایرانی جماعت چون به نظر من شناخت صحیحی از جامعه ایزانی نداشته نویسنده !!!!!!!!!!!




برنارد لوئیس دلیل افول دین زرتشتی این بود که روحانیت زرتشتی از نزدیک با ساختار قدرت در ایران باستان در ارتباط بوده‌اند. از دست دادن این پایگاه و نداشتن دوستانی در خارج از ایران و همچنین نداشتن مهارت‌های خیلی قوی بقا همانند یهودیان باعث دلسردی و کاهش تعداد آنها شد. زرتشتیان پس از این نقش کمرنگی در احیای فرهنگی و یا سیاسی ایران بازی کردند
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!





بگفته سید حسین نصر، بوجود آمدن تعداد زیاد محققان ایرانی بزرگ مسلمان نشان از تحول درونی، و نه زور و فشار اجتماعی است، زیرا با فشار نمیتوان مشارکت خلاقانه و برجسته را انتظار داشت
دقیقا چند روز داریم همینو میگم کوگوش شنوا!!!!!!!!!!!


در کل من نفهمیدم نظرشما با این متنی گذاشتید چیه؟؟؟؟؟؟؟



و در پایان اینکه دوست عزیز حتی شما اگه به طور یقینی و تاریخی ثابت کنید حمله اعراب وحشیانه بوده و فقط صرف مادیات و........
این نمی تونه لطمه بزرگی به اسلام وارد کنه چرا که اسلام یعنی پیامبر علی و قران و این دو خط و مشی اسلام مشخص میکنه (وکمی از اونها را گذاشتم یک نمونه دیگش اینه که مثلا در جنگهایی که پیامبر میرفتند تاکید میکردند که به زنان وکودکان کاری نداشته باشید برا کسانی که فرار میکنند حمله نبرید درختان را نبریدو(پیامبری که به درخت توجه داشته اونوقت.....) .....................)و از
طریق اشتباهات عرب نمی توان به مشکل داشتن اسلام رسید که اگر بشه از این طریق رسید کربلا بسیار وحشتناک تر ودردناکرته!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

دوست عزیز خوبه یکم بیشتر درمورد پیامبر و سخنان و رفتارش مطالعه کنید( همین بنی قریظه ببینید خواهشا دلایل جنگ پیامبر واینکه چی باعث شد پیامبر به جنگ با اونها بره)
اگر چه در مورد حمله اعراب بحث بسیار است اما رفتار پیامبر جای هیچ گونه بحثی نداره(از وارد مکه شدن از نریختن خون در مکه از بخشش کشنده عمویش از.............) و
منابع اسلامی هم سه تا است پیامبر و قران وائمه و......................و هر چیزه دیگه هم باید با این سه تا سنجیده بشه..............


اگه وقت کردید بخونید!!!!!!!!!!!!!


نخستين سالي كه پيامبر گرامي اسلام وارد شهر مدينه شدند بين مسلمانان و يهود مدينه پيمان صلح و امنيت برقرار شد.
جامعه يهود فكر مي كرد بر اثر تقويت اسلام مي تواند از حملات مسيحيان روم در امان باشد.از طرف ديگر ميان آنان و اوسيان و خزرجيان كه مسلمان شده بودند دوستي و پيمانهاي ديرينه اي وجود داشت.بر اين اساس پيامبر(ص) با يهوديان مدينه(از جمله بني قين قاع و بني نظير و بني قريظه) پيماني بست كه بر اساس آن يهود متعهد شدند كه اگر ضرري به رسول خدا و ياران او برسانند و يا اسلحه و مركب در اختيار دشمن بگذارند، مسلمانان در اعدام آنها و ضبط اموال و اسير كردن زنان و فرزندانشان حق دارند.
ولي تمام طوائف يهود در زمانهاي مختلف پيمان را نقض كرده و آن را ناديده گرفتند.
بني قين قاع مسلماني را كشتند و بني النضير در صدد شورش بر آمدند و نقشه قتل پيامبر را كشيدند. اما پيامبر در برابر اين پيمان شكني و خيانت يهوديان بني قين قاع و بني نظير از آنان خواست كه مدينه را ترك كنند و از جامعه مسلمانان خارج شوند(در صورتي كه مي توانست مطابق پيمان نامه عمل كند و مردان آنها را كشته و زنان و كودكان آنها را اسير كند و اموالشان را ضبط كند اما با آنها با ملايمت برخورد كرد)
بنی قین قاع بر اثر خیانت و پیمان شکنی شان دستگیر شدند اما با میانجیگری خزرجیان که با آنان هم پیمان بودند بخشیده شدند و فقط از مدینه اخراج شدند.آنان پس از آن مشرکین را تحریک کردند و جنگ احد را به راه انداختند.
خلاصه ي ماجراي بني نظير اين بود كه پس از شكست مسلمانان در جنگ احد يهوديان بني نظير به گمان اينكه سپاه اسلام ضعيف شده است درصدد شورش در مدينه و قتل پيامبر(ص) برخلاف پيماني كه بسته بودند برآمدند.
پيامبر(ص) با اينكه طبق عهدنامه در ريختن خون آنان حق داشت اما به آنها پيغام داد كه تا ده روز فرصت داريد تا مدينه را ترك كنيد.
اين پيغام در ميان آنان تشويش ايجاد نموده و هر كدام تقصير را برگردن ديگري انداخت و بين سران آنان اختلاف افتاد كه چه تصميمي بگيرند. از طرفي از جبهه داخلي اسلام منافقان به آنان پيغام دادند كه با 2000 نفر به همراه يهود بني قريظه آنان را ياري خواهند داد. نهايتا به پيغام پيامبر اعتنا نكردند و درهاي قلعه بني نظير را بستند و به سلاح جنگي مجهز شدند و تصميم به جنگ با سپاه اسلام گرفتند.
پيامبر از اين تصميم آگاه شد و به محاصره قلعه اقدام كرد.سرانجام بعد از چند روز محاصره، يهوديان قبول كردند كه مدينه را ترك كنند مشروط بر اينكه اموال خود را همراه خود ببرند.
پيامبر اكرم(ص) موافقت كردند كه آنان هرچه از اموال دارند با خود ببرند غير از سلاح كه مي بايست به مسلمانان تحويل دهند.بنابراين هرچه كه توانستند حمل كنندبا خود بردند و حتي چهارچوب درهاي خانه ها را از جا كنده و بردند و خانه هاي خود را ويران كردند و از ميان آنها دونفر مسلمان شدند.
سران بني نظير به مكه رفتند و قريش را كه از دشمنان اسلام بودند به نبرد با پيامبر(ص) تشويق كردند و به آنان وعده دادند كه همه قبايل يهود نيز با آنان متحد خواهند شد.قريش نيز قبايل هم پيمان خود را براي جنگ عليه اسلام فراخواند.به اين ترتيب جنگ احزاب (خندق) آغاز شد.در اين جنگ تمام نيروهاي عرب مشرك و يهوديان بر ضد اسلام متحد شدند كه در طول تاريخ جنگهاي عرب بي سابقه بود.دشمنان اسلام در اين جنگ با تشكيل نيروي نظامي قدرتمندي نزديك يك ماه مدينه را محاصره كردند.
تاريك ترين نكته اين ماجرا اين بود كه يهوديان يكتاپرست براي مقابله با مسلمانان يكتا پرست با مشركين بت پرست متحد شدند و آنان را تاييد كردند!
يهود بني قريظه نيز كه با مسلمانان پيمان صلح بسته بودند عهد خود را نقض كرده به ساير يهوديان و مشركين قريش پيوستند.
خبر پيمان شكني يهود بني قريظه كه در جبهه داخلي مدينه مستقر بودند روحيه مسلمانان را تضعيف كرد.پيامبر سعدبن معاذ و سعد عباده را به بني قريظه فرستاد اما يهوديان به آنان و پيامبر اسلام دشنام داده و آنها را از خود راندند.
يهود بني قريظه در اين جنگ نقش ستون پنجم دشمن را بر عهده داشت و مسلمانان را از پشت سر تهديد مي كرد.آنان قصد داشتند با 2000 سرباز از داخل قلعه وارد مدينه شده و خانه ها و زنان و كودكان مسلمانان را به غارت ببرند. اين خبر هنگامي به پيامبر(ص) رسيد كه مسلمانان سرگرم حافظت از خندق اطراف مدينه بودند تا مبادا دشمنان از آن عبور كنند.چرا كه عبور صف دشمنان از خندق برابر بود با قتل عام مسلمانان به دست سپاه عظيم دشمن!
پيامبر سريعا دو نفر به نام زيد بن حارثه و مسلمه ابن اسلم را با پانصد سرباز مامور كرد تا در ميان شهر پخش شوند و تكبير گويان از تجاوزات بني قريظه جلوگيري كنند تا زنان و كودكان مسلمين آرام گيرند.
سرانجام طولاني شدن محاصره مدينه و كشته شدن پهلوانان مشرك بدست علي(ع) و تنگ شدن كار بر اردوي دشمن به دليل شرايط بد جوي سبب شد تا دشمنان پراكنده شده و جنگ بدون درگيري سپاهيان خاتمه يابد.
آثار خستگي و فرسودگي در چهره مسلمانان نمايان بود كه پيامبر به فرمان خدا مامور شد كه كار بني قريظه را يكسره كند.بادستور پیامبر مسلمانان بلافاصله قلعه بني قريظه را محاصره كردند.

هر وقت وقت کردید همه پست هامو بخونین و ببینید که از یک منبع استفاده نکردم اون موقع جواب این سوالاتتون رو میدم اومدین آخرین پستو خوندین و به صورت شاهکارانه پاسخ دادید - در ضمن دلیل این تضادی که بین متون میبینید بخاطر این بوده خواستم نشون بدم یک مورخ تاری مثل طبری نظرش چقدر فرق داره با تاریخ شناسی معاصر شستشوی مغی شده بعدش نظری که نویسنده معاصر درباره زرتشتیان داده و شکوه علم بعد از اسلام رو اگه تو جریان باشید به مخسره بودنشون پیا میبرید . مثل دانشگاه جندی شاپور قبل از اسلام بعد از 1000 سال از اسلام تازه اومدن مکتب زدن آموزش قرآن گذاشتن در حالی که در زمان ساسانی دانشمندانی از خارج هم برا تحصیل اومده بودن اونجا بیشتر اگه به تاریخ و منابعش دست داشته باشید متتن های بیربط با موضوع ارسال نمیکنید. در ضمن پیامبر به کدوم جنگل ها تشریف فرما شده بودند ؟؟؟!!! که گفتند درخت ها را نبرید!!!!تا جایی که یادمه ایرانی ها از عدد پی برای ساخت تحت جمشید رسیده بودن و هیچ برده ای برای ساخت بناها اختیار نکرده بلکه حقوق میگرفتن کارگرا بعد هزار سال تازه .. . . واقعا باید بنازید !!!
اینو فهمیدم که اگه الان هم اعراب به ایران حمله کنن و بخوان دین جدیدی ترویج بدن شما حاضرید از ناموس و کشور و اعتقاداتتون بگذرید و با آغوش باز به استقبالشون بروید
هنوز هم افشین ها هستند در مقابل بابک ها هم خواهند بود
 
آخرین ویرایش:

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمی دونم دوست عزیز من بد می نویسم که شما بد برداشت می کنید یا اینکه قضیه اون کوچه علی چپه؟؟
من دارم می گم هیچ چیز زشت تر ازین نیست که بخوایم یک تفکر رو با جنگ گسترش بدیم... شما می گید جنگ جنگه توش کشتار می شه؟؟؟
من دارم می گم چرا اصلا باید جنگ می شد؟؟؟ وقتی مدینه با تبلیغ اسلام آورد چرا ایران نباید با تبلیغ مسلمان می شد که هم عزت و شان ایرانی حفظ شه هم زن و کودک ایرانی به کنیزی و بردگی یه عده بیگانه نرن ... شما می گی کشتار تو جنگ طبیعیه؟؟؟ عجیبه!!!
من مغولها رو درک می کنم که بخاطر خوی جنگجویی و عشق به گسترش سرزمین دست به جنگ زدن اما نه می تونم عربها رو درک کنم که دین رو بهانه ی کشورگشاییهاشون کردن و نه شما رو که از چنین دورویی آشکاری دارین دفاع می کنین...

کجای صحبتهام من حرفی از اسلام زدم... گو اینکه بارها تاکید کردم بحث من اسلام نیست کردار مسلمانهاست اما انگار شما اصلا نخوندین پستها رو...دوست من شما دارین به وضوح آیه لااکراه فی الدین رو با این جمله ی "اگر حکومت ایران اسلام می آورد... الخ.." نقض می کنین... یعنی چی که اگه اینا اسلامو قبول می کردن جنگی نمی شد... مث این می مونه که بگین اگه خودت در خونه تو باز می کردی من به زور نمی اومدم تو...
یه لحظه خودتونو فرض کنین رفتین پشت در خونه ی یه انگلیسی ایستادین و با یه شمشیر تو دستتون هی به فارسی بهش می گین بیا اسلام بیار به نفع خودته و بعد که اون ادم (تازه اگه دیکشنری داشته باشه و حرفاتونو نصفه نیمه بفهمه) قبول نکرد در خونه شو بشکنین خودشو بکشین زن و بچه شم ببرین خونه تون بکنید نوکر و کلفت... تصویر قشنگی شد نه؟؟؟

.
نه فکر می کنم اول می گفتن جزیه بدین بعد می کشتن!
طوری می گید اکثریت آدم فکر می کنه شبکه های ماهواره ای به همراه دیکشنری آنلاین داشتن!

اون 4000 نفر هم اگه راست باشه حتما به طمع براندازی حکومت ساسانی اینکارو کردن نه اینکه سرزمینشونو دودستی تقدیم آقایون اعراب بکنن... که اگه اینکارو بکنن تو بیغیرتی نظیر نداشتن... اونوقت نگین از منظر جامعه شناسی ایرانی چنین نیست!!!!
.
.
مهم انسانها هستند و اندیشه هاشون؟؟؟ به اندیشه باید مجال ظهور و پرداخت داد... بدون هویج و چماق...
خودتون دارین می گین اسلام جنگ رو بعنوان دفاع می پذیره... این بنظرتون دفاع بود؟؟؟؟ دفاع از حقوق مردم ایران؟؟؟ مردمی که شاید بیشترشون اصلا نمی دونستن بحث برسر چیه؟؟؟ مگه ایران تنها کشوری بود که دچار مشکلات اجتماعی و غیره بود؟؟؟ چرا مسلمانها این خصلت انسانی رو بعد از ایران برای بقیه خرج نکردن؟؟؟ چرا هنوز درصد بیشتر مردم عالم زیر سیطره ی حکومتهای غیر مسلمانند؟؟؟
شما فقط دارین یک چیزو اثبات می کنید اونهم اینکه اسلام می خواد قدرت مطلق باشه نه در اندیشه ها بلکه در سیاست و ساختار حکومت

قراره با اون بی غیرتهایی که جلوی حمله به مملکتشون دفاع نکردن و همینطور با زنها و بچه ها خوب رفتار بشه؟؟ بله قراره بعنوان کنیز و برده باهاشون خوب رفتار بشه... استراتژی جالبیه... آزادی و حق طبیعی فردی رو لگدمال کنیم و بعد با اون مهربان باشیم... خداوند هم که مهربانان رو دوست داره...!
.

مثال جالبی بگم که خالی از لطف نیست: حمله ی آمریکا به عراق از یک منظر برای مردم عراق دستآورد بسیار بزرگی داشت اونهم خلاص شدن از دست دیکتاتور خونخواری مثل صدام... اما از منظری عده ای به تداوم حضور این نیروها تو عراق و همینطور دخالت تو امور نفت عراق دید منفی دارن... احتمالا خود شما هم جزو همون افراد هستین... منهم کم و بیش همینطور فکر می کنم...
نیت خیر هرکسی زمانی مشخص می شه که فاتح جنگ بوده باشه...

آمریکاییی ها مزدشونو از عراقیها می خوان... نفت!
دارین می گین عربها هم که ایران رو از دست حکومت نظام طبقاتی نجات!!! داده بودن مزدشونو می خواستن؟؟؟ کنیز، برده، حاکمیت مطلق به سرزمینها ، و باقی موارد که جزیه در برابر اونها هیچه.. گرچه هنوز هم جوابی نگرفتم که چرا باید کسی را که کاری به مملکت اسلامی نداشته به زور داخل مملکت اسلامی و قوانین اون کرد
.

دوست عزیزم سه حالت داره: یا اسلام با گسترش حوزه ی نفوذ و قدرت خودش بوسیله ی جنگ موافقه و یا این خواست اسلام نیست و کشور گشاییهای اعراب به طمع ثروتهای کشورها بوده....و یا هردو... من حالت دیگه ای نمی بینم...
کدومیک از اینها درسته به نظرتون؟؟؟
شما گفتین جانبداری از جنگ نمی کنید اما تا الان فقط گفتین درمورد جنگ اغراق شده و با بعضی رفتارهای اعراب مخالفین.. این یعنی هنوز اصل جنگ به نظرتون درست بوده؟؟؟

ببین دوست من
این جنگها از نظر اسلام برای همین آیه لا اکراه فی الدین دقیقا!!!!!!!!

در حقیقت حکومت ایران بود که این ایه را نقض کرد ببینید خود پادشاه چند سال فراری بود و چه وضعی در ایران حاکم بود!!!!!!!!!!!
مثلا وقتی شما تو یه خونه زندانی هستید ایا انتطار ندارید دیگران بیان کمکتون؟؟؟؟؟؟
این همینه

مهم انسانها هستند و اندیشه هاشون؟؟؟ به اندیشه باید مجال ظهور و پرداخت داد... بدون هویج و چماق...
خودتون دارین می گین اسلام جنگ رو بعنوان دفاع می پذیره... این بنظرتون دفاع بود؟؟؟؟ دفاع از حقوق مردم ایران؟؟؟ مردمی که شاید بیشترشون اصلا نمی دونستن بحث برسر چیه؟؟؟ مگه ایران تنها کشوری بود که دچار مشکلات اجتماعی و غیره بود؟؟؟ چرا مسلمانها این خصلت انسانی رو بعد از ایران برای بقیه خرج نکردن؟؟؟ چرا هنوز درصد بیشتر مردم عالم زیر سیطره ی حکومتهای غیر مسلمانند؟؟؟
شما فقط دارین یک چیزو اثبات می کنید اونهم اینکه اسلام می خواد قدرت مطلق باشه نه در اندیشه ها بلکه در سیاست و ساختار حکومت

قراره با اون بی غیرتهایی که جلوی حمله به مملکتشون دفاع نکردن و همینطور با زنها و بچه ها خوب رفتار بشه؟؟ بله قراره بعنوان کنیز و برده باهاشون خوب رفتار بشه... استراتژی جالبیه... آزادی و حق طبیعی فردی رو لگدمال کنیم و بعد با اون مهربان باشیم... خداوند هم که مهربانان رو دوست داره...!

ایارن کشور همسایه بود----بله اگه شما برای دفاع از حقوق بشر برید وواقعا برای دفاع از حقوق بشر این دفاعه---مردنمی که نمی دونستن نا ما نمیدونیم اونهایی که زیر جور وظلم بودند و سلطه مغان میدونستند----
در ضمن اصل بر برقراری حقوق طبیعی نه لگد مال کردن اون



من در مورد اصل جنگ اینکه باید رخ میداد یا نه واینکه چگونه نظر نمی دم چرا که فکر میکنم علم راجب دلایل شروع جنگ و خیلی چیزهای دیگه ناقص باشه

اما به نظرم اینجا خیلی بی عدالتی صورت گرفته در مورد این جنگ و این جنگ اثرات مثبت هم داشته.............................

و اکثر مطالب هم که گفتم در مورد دوتا نکته بود

1-ایرانی ها تحت عنواینی مانند جزیه و...مسلمان نشدند
2-اسلام یه ایدئولوژی کامل است با تمام قوانین اجتماعی واصلا دینی نیست که بخواد خودشو تحمل کنه و کاملا دینیه مطابق معیارهای حقوق بشر وفراتر از اون

اون پست اخر را هم که نقد شد بخونید نسبتا علمی بود!!!!!!!


دوست عزیزم سه حالت داره: یا اسلام با گسترش حوزه ی نفوذ و قدرت خودش بوسیله ی جنگ موافقه و یا این خواست اسلام نیست و کشور گشاییهای اعراب به طمع ثروتهای کشورها بوده....و یا هردو... من حالت دیگه ای نمی بینم...

اما من میبینم هدف اسلام دفاع از بیان ازادی اندیشه و حقوق انسانیست نه گسترش حوزه نفوذ و یا قدرت




در ضمن دوست عزیز شما هی این دوتا را قاطی میکیند یه طرف مسائل ار اسلام میذارید ویک طرف اعراب این که نمیشه یا بحث سر اسلام که داریم بحث میکینم یا سر اعراب
الان یا اسلام مشکل داشته و د اشته قدرت وحکومت گسترش میدادهخ یا اعراب؟؟؟؟/
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر وقت وقت کردید همه پست هامو بخونین و ببینید که از یک منبع استفاده نکردم اون موقع جواب این سوالاتتون رو میدم اومدین آخرین پستو خوندین و به صورت شاهکارانه پاسخ دادید - در ضمن دلیل این تضادی که بین متون میبینید بخاطر این بوده خواستم نشون بدم یک مورخ تاری مثل طبری نظرش چقدر فرق داره با تاریخ شناسی معاصر شستشوی مغی شده بعدش نظری که نویسنده معاصر درباره زرتشتیان داده و شکوه علم بعد از اسلام رو اگه تو جریان باشید به مخسره بودنشون پیا میبرید . مثل دانشگاه جندی شاپور قبل از اسلام بعد از 1000 سال از اسلام تازه اومدن مکتب زدن آموزش قرآن گذاشتن در حالی که در زمان ساسانی دانشمندانی از خارج هم برا تحصیل اومده بودن اونجا بیشتر اگه به تاریخ و منابعش دست داشته باشید متتن های بیربط با موضوع ارسال نمیکنید. در ضمن پیامبر به کدوم جنگل ها تشریف فرما شده بودند ؟؟؟!!! که گفتند درخت ها را نبرید!!!!تا جایی که یادمه ایرانی ها از عدد پی برای ساخت تحت جمشید رسیده بودن و هیچ برده ای برای ساخت بناها اختیار نکرده بلکه حقوق میگرفتن کارگرا بعد هزار سال تازه .. . . واقعا باید بنازید !!!
اینو فهمیدم که اگه الان هم اعراب به ایران حمله کنن و بخوان دین جدیدی ترویج بدن شما حاضرید از ناموس و کشور و اعتقاداتتون بگذرید و با آغوش باز به استقبالشون بروید
هنوز هم افشین ها هستند در مقابل بابک ها هم خواهند بود


آقا شما هم لطفا ادب داشته باش
حداقلش اینه که تما این مطالب که کپی پیس کردی 3-4 سال پیش خونده بودم
 

ro0zhin

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه جالب ...
واقعا نمیشه با یک مانتو شلوار یا کت و شلوار مرتب رنگ روشن که جلب توجه نمی کنه با حجاب بود ؟
واقعا نمیشه با نگاه محکم و با حیا چشم آدمهای مریض رو دور کرد؟
واقعا نمیشه با حرف زدن قاطع به دیگران ثابت کرد که حیا و حجاب به چشم آدماست نه به لباس؟
واقعا تو این دنیا فقط ما مسلمونیم که انقدر خود خواهانه نظر میدیم ؟
واقعا اسلام گفته هر زنی که لباسش راحته خود نماست؟
واقعا خدا گفته که فقط زنهای چادری جاشون تو بهشته؟
نه مسلمونا!!!خدا به هیچ کس اجازه نداده که با دیدن ظاهر راجع به دیگران نظر بده بهشون بگه خود نما :مد پرست:عروسک دیگران ......:cry::cry:
نه خدا فقط میگه..
مراقب خودت باش ک عروسک دیگران نشی چون ارزشت بیشتر از اینه......قدر خودتو بدون ...:gol:
 

Candyman

کاربر فعال
متن زیر از زبان یک خانم می باشد، من فقط راوی هستم، خانمها نظر بدهند.
من خودم به شخصه برای خانمهایی که هم حجاب ظاهری دارن هم حجاب باطنی احترام ویژه ای قائلم:gol:

*************************************8

مي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد وقتى سياهى چادرم، دل مردهايى كه چشمشان به دنبال خوش ‏رنگ‏ترين زن‏ هاست را مى ‏زند.

نمي دانيد چقدر لذت‏بخش است وقتى وارد مغازه ‏اى مى‏ شوم و مى ‏پرسم: آقا! اينا قيمتش چنده؟ و فروشنده جوابم را نمى ‏دهد؛ دوباره مى‏ پرسم: آقا! اينا چنده؟ فروشنده كه محو موهاى مش‏كرده زن ديگرى است و حالش دگرگون است، من را اصلاً نمى ‏بيند. باز هم سؤالم بى‏ جواب مى‏ ماند و من، خوشحال، از مغازه بيرون مى‏ آيم.
نمي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد وقتى مردهايى كه به خيابان مى ‏آيند تا لذت ببرند، ذره ‏اى به تو محل نمى‏گذارند.

نمي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد وقتى شاد و سرخوش، در خيابان قدم مى ‏زنيد؛ در حالى كه دغدغه اين را نداريد كه شايد گوشه‏ اى از زيبايى ‏هاتان، پاك شده باشد و مجبور نيستيد خود را با دلهره، به نزديك ‏ترين محل امن برسانيد تا هر چه زودتر، زيبايى خود را كنترل كنيد؛ زيبايى از دست رفته‏ تان را به صورتتان باز گردانيد و خود را جبران كنيد.

نمي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد وقتى در خيابان و دانشگاه و... راه مى‏ رويد و صد قافله دل كثيف، همره شما نيست.

نمي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد وقتى جولانگاه نظرهاى ناپاك و افكار پليد مردان شهرتان نيستيد.

نمي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد وقتى كرم قلاب ماهى‏گيرى شيطان براى به دام انداختن مردان شهر نيستيد.

نمي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد وقتى مى ‏بينى كه مى ‏توانى اطاعت خدايت را بكنى؛ نه هوايت را.

نمي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد وقتى در خيابان راه مى ‏رويد؛ در حالى كه يك عروسك متحرك نيستيد؛ يك انسان رهگذريد.

نمي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد اين حجاب!
خدايا! لذتم مدام باد.

نويسنده:زهرا قديانى‏

منبع: سايت چارقد

سلام.
پوشش مناسب حتما چادر نیست.پوشش رو هر کسی یکجور معنی میکنه.خانمی که مقید هست و کمی مذهبی شاید چادر رو بپسنده.خانمی که مذهبی باشه ولی یک کمی امروزی تر مانتو اون هم مانتوی ساده رو میپسنده, و شاید هم خانمی که زیاد اهل این حرفها نیست یک شال که اون هم اگر سرش نکنه و بی حجاب باشه سنگین تر هست رو پوشش میدونه.
حتی اگر حجاب تو ایران آزاد بشه باز هم یک مشکل یا یک مسابقه دیگه بین دخترها و پسر ها شروع میشه.;)

خداحافظی.:heart:
 

tahe-t

عضو جدید
من چادر نمی پوشم،همیشه هم مانتو سیاه نمی پوشم! اما دوست دارم حجابم رو تا حدی رعایت کنم که هر آدم کثیف و هرزه ای نتونه تا دلش می خواد نگام کنه و .....
ترجیح میدم زن بودنم رو جمالم رو به شوهرم اثبات کنم نه به مردای تو خیابان!!!!!!!
 
آخرین ویرایش:

Samand112000

عضو جدید
اینم توپه دستت درد نکنه

نمیدونی چه لذتی داره بدون چادر از کوه بالا رفتن.
نمیدونی چه لذتی داره بدون چادر با تمام وسایل ورزشی های پارک بازی کردن.
نمیدونی چه لذتی داره وفتی با شوهرت بیرون میری نگاهش فقط و فقط به تو باشه.
نمی دونی چه لذتی داره دوچرخه سواری تو پیست دوچرخه.
نمیدونی چه لذتی داره تو خیابون بلند بلند خندیدن و بستنی لیس زدن.
نمیدونی چه لذتی داره تو پارک روی چمنا دراز کشیدن.
نمیدونی چه لذتی داره وقتی سوار اتوبوسی میشی که جا برا وایسادنم نیست و تو خیالت راحته که حداقل چادر نداری.
نمیدونی چه لذتی داره وقتی میری خرید و یه عالمه جعبه دستته خیالت از بابت عقب رفتن چادرت ناراحت نیست.
نمیدونی چه لذتی داره بدون چادر رانندگی کردن.
نمیدونی چه لذتی داره وقتی میری بیرون شهر تو آب بپری.
نمیدونی چه لذتی داره وقتی بهت میگن تو ظاهر و باطنت یکیه.
نمیدونی چه لذتی داره کوله پشتی انداختن.
نمیدونی چه لذتی داره شکر کردن خدا اون لحظه ای که پای درد و دل دختری میشینی که باباش به زور چادر کرده سرش.
 

anjam.vazife

عضو جدید
آقا شما هم لطفا ادب داشته باش
حداقلش اینه که تما این مطالب که کپی پیس کردی 3-4 سال پیش خونده بودم
داداش از شما انتظاری نیست تو جایی که دکترتون در این حد سواد اومده چشمشو به تمدن عظیم مثل شهر سوخته و علم قبل اسلام بسته . این مطالب گپی پیست هم که مشاهده فرمودید دقیقا عین واقعیت هست و منابع متعدد اینو تاکید کرده و شما تحمل دیدنشو ندارید جالبه در این 3 - 4 سال جوابی پیدا نکردید براشون جز این که به تاریخی که از یک منبع است نمیشه اطمینان کرد .
[URL=http://up.iranblog.com/][IMG]http://up.iranblog.com/images/pbktn4qhr93n45fk7yg3.gif[/URL][/IMG]
کتاب علی (ع) مجموعه آثار 26 چاپ نهم صفحه 318
تا جایی که بود مساییل رو با طرح پرسش هایی ابتدایی مثل علم و حقوق قبل اسلام و نحوه اسلام آوردن ایرانی ها که تمامن مشخص است با مدارک عینی مثل دانشگاه جندی شاپور امثال اینا شونه خالی کردید از جواب دادن ..... شما حتی یک جمله رو با منبع تاریخی ذکر نکردید الان انتظار دارید بقیه این داستان های رویایی رو باور کنن.
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
داداش از شما انتظاری نیست تو جایی که دکترتون در این حد سواد اومده چشمشو به تمدن عظیم مثل شهر سوخته و علم قبل اسلام بسته . این مطالب گپی پیست هم که مشاهده فرمودید دقیقا عین واقعیت هست و منابع متعدد اینو تاکید کرده و شما تحمل دیدنشو ندارید جالبه در این 3 - 4 سال جوابی پیدا نکردید براشون جز این که به تاریخی که از یک منبع است نمیشه اطمینان کرد .
[URL="http://up.iranblog.com/"][IMG]http://up.iranblog.com/images/pbktn4qhr93n45fk7yg3.gif[/URL][/IMG]
کتاب علی (ع) مجموعه آثار 26 چاپ نهم صفحه 318
تا جایی که بود مساییل رو با طرح پرسش هایی ابتدایی مثل علم و حقوق قبل اسلام و نحوه اسلام آوردن ایرانی ها که تمامن مشخص است با مدارک عینی مثل دانشگاه جندی شاپور امثال اینا شونه خالی کردید از جواب دادن ..... شما حتی یک جمله رو با منبع تاریخی ذکر نکردید الان انتظار دارید بقیه این داستان های رویایی رو باور کنن.

متاسفم
اولا ادب چیز خوبیه
دوما من تو هیچ کدوم از پستها داستان سرایی نکردم این چیزهایی که گفتم مطالعاتی بود از کتب تارخی پایه که منابعش دقیقا یادم نبود
به دوستان هم گفتم اگه دقت کرده باشید که هدف دادن یک دید جدیدی بود نه چیز دیگری که با 4 -5 تا پست اگر کسی عقدش تغییر کنه باید بهش شک کرد !!!!!!!!!!
همچنین اگه منابع زیادی مطالعه کنید میبینید که تضادهای زیادی دارن منهم رد یا قبول نکردم فقط گفتم نمیشه به یک منبع اعتماد کرد یکم مطالعه در باره تناقضات موجود در تاریخ طبریبکنید
واینکه من با تمدن ایرانی قبل از اسلم مشکلی نداشتم مشکلم با شرایط افتضاح ایران تو اون دوران خاصه!!!!!!

با این همه دوست من ادب ادب ادب
احترام نه به من به فردی که عمرش در راه انسانیت و اازادی گذاشته
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
ماشاالله به این همه هنر تو کپی پیستینگ
نکنه دشمنیت با اسلام هم کپی پیستی بوده بزرگوار
قربونت تو حجم عظیم کپی پیستات کمی هم از تاریخ طبری بیا بیرون تا یخورده بحث بیهوده بهتری داشته باشیم.اصلا بحث چرا وقتی که این همه سنگ کوروش رو به سینه میزنی در حالی که اعتقاد به احترام گذاشتنش به دیگر ادیان نداری.قبلا فکر میکردم زرتشتی هستی اما الان متوجه شدم که زرتشت بازی و کوروش بازیت فقط وسیله ات بوده برای دشمنی با اسلام.در حالی که یاد ندارم ضد تحریفات مسلم تو دین زرتشت حرف زده باشیم.
یه سوال:اسم شما کامبیز وسال تولدتون 1991 نیست؟!!!
 

3D Art

عضو جدید
کاربر ممتاز
طرف با مدرک و سند حرف میزنه میگید کپی پیست
بدون مدرک حرف میزنه میگید منبعت کو
در مورد اسلام حرف میزنه میگید جیزه
در مورد تاریخ حرف میزنه میگید ایران یعنی فقط بعد از اسلام
کم میارید میگید ضد اسلام
ای بابا آخر ما نفهمیدیم این صراط مستقیم یعنی چی ؟ یعنی هر کی هر چی گفت محکومش کن و هر طور دوست داری از دین الگو بردار
راستی چه جالب خودت از آزادی دین حرف میزنی ولی خیلی از دین ها رو کلا قبول ندارید و اگر بفهمید طرف اون دین رو داره میکشید طرف رو دین مگه فقط همون 3-4 تا دینه که شما میگید ؟ همین سرخ پوست ها که به ظاهر افراد بی تمدنی میومدن عرفانی دارن که همه ادیان رو هم جمع کنی نمیتونن باهاش مقابله کنن ولی ایا شما دین اونهارو قبول دارید ؟
این پست من که هیچی ولی خود دوستم میاد جواب قاطع به شما میده
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
طرف با مدرک و سند حرف میزنه میگید کپی پیست
اگه از نظر شما طبری فقط سند و مدرکه پس بیزحمت اینو برا من پیدا کن
ما به فرمان پروردگارمان سوی شماآمده‌ایم که در راه وی پیکار کنیمو فرمان او را به کار بندیم و وعده او را محقق کنیم و شما را به اسلام و به حکمخدا بخوانیم که اگر پذیرفتید شما را می‌گذاریم و باز می‌گردیم و کتاب خدا رامیانتان وا می‌گذاریم واگرنپذیرید برما واجب است که با شما پیکار کنیم مگر آنکهجزیه دهید که اگر ندهید، خداوند سرزمین و فرزندان و اموال شما را به ما دهد.
منبع: تاریخ طبری جلد پنجم صفحه 1753
در مورد تاریخ حرف میزنه میگید ایران یعنی فقط بعد از اسلام
اگر شما بگویید!!!
راستی چه جالب خودت از آزادی دین حرف میزنی ولی خیلی از دین ها رو کلا قبول ندارید و اگر بفهمید طرف اون دین رو داره میکشید
با کشتن انجام وظیفه(شایدم کامبیز) میشه اولیش:biggrin:
این پست من که هیچی ولی خود دوستم میاد جواب قاطع به شما میده
خودتم سرچ بزنی دشمنی با اسلام میشی انجام وظیفه2:دی
 
آخرین ویرایش:

masisabz

عضو جدید
کاربر ممتاز
طرف با مدرک و سند حرف میزنه میگید کپی پیست
بدون مدرک حرف میزنه میگید منبعت کو
در مورد اسلام حرف میزنه میگید جیزه
در مورد تاریخ حرف میزنه میگید ایران یعنی فقط بعد از اسلام
کم میارید میگید ضد اسلام
ای بابا آخر ما نفهمیدیم این صراط مستقیم یعنی چی ؟ یعنی هر کی هر چی گفت محکومش کن و هر طور دوست داری از دین الگو بردار
راستی چه جالب خودت از آزادی دین حرف میزنی ولی خیلی از دین ها رو کلا قبول ندارید و اگر بفهمید طرف اون دین رو داره میکشید طرف رو دین مگه فقط همون 3-4 تا دینه که شما میگید ؟ همین سرخ پوست ها که به ظاهر افراد بی تمدنی میومدن عرفانی دارن که همه ادیان رو هم جمع کنی نمیتونن باهاش مقابله کنن ولی ایا شما دین اونهارو قبول دارید ؟
این پست من که هیچی ولی خود دوستم میاد جواب قاطع به شما میده


من که دیگه هدایت شدم، پیش نهاد میکنم شما هم هدایت بشید!!!!!!

در اسلام یک راه وجود داره، یا همراه شو، یا.............
 

devil may cry

عضو جدید
ماشاالله به این همه هنر تو کپی پیستینگ
نکنه دشمنیت با اسلام هم کپی پیستی بوده بزرگوار
قربونت تو حجم عظیم کپی پیستات کمی هم از تاریخ طبری بیا بیرون تا یخورده بحث بیهوده بهتری داشته باشیم.اصلا بحث چرا وقتی که این همه سنگ کوروش رو به سینه میزنی در حالی که اعتقاد به احترام گذاشتنش به دیگر ادیان نداری.قبلا فکر میکردم زرتشتی هستی اما الان متوجه شدم که زرتشت بازی و کوروش بازیت فقط وسیله ات بوده برای دشمنی با اسلام.در حالی که یاد ندارم ضد تحریفات مسلم تو دین زرتشت حرف زده باشیم.
یه سوال:اسم شما کامبیز وسال تولدتون 1991 نیست؟!!!

شما دلایل و سندیتون به درستی و حقانیت اسلام چه چیزی هست منابعی به جز قران و نحچ البلاغه و ..... در هر بحثی یک سری کتب مرجع هست که به این کتب استناد میشه و همین مطالب کپی و پیستی از نظر شما از منابع معتبعری هست شما میتونید به کتبی مثل نحج البلاغه و قران و یا یک حدیث که قرن پیش نوشته شده و قبول کنید و نمیتونید منابع معتبر تاریخی و .... قبول کنید;حرفی که میزنید مثل این هست که یک فردی برگرده به شما بگه از قران و نحج البلاغه و .... و کپی پیست مطالب این کتب و احادیث و ..... بیا بیرون تا بحث بهتری داشته باشیم
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
من که دیگه هدایت شدم، پیش نهاد میکنم شما هم هدایت بشید!!!!!!

در اسلام یک راه وجود داره، یا همراه شو، یا.............

دیگه واقعا بی انصافی میکنید
این همه آیه و حدیث خوندیم که ...............
 

magnet

عضو جدید
ماشاالله به این همه هنر تو کپی پیستینگ
نکنه دشمنیت با اسلام هم کپی پیستی بوده بزرگوار
قربونت تو حجم عظیم کپی پیستات کمی هم از تاریخ طبری بیا بیرون تا یخورده بحث بیهوده بهتری داشته باشیم.اصلا بحث چرا وقتی که این همه سنگ کوروش رو به سینه میزنی در حالی که اعتقاد به احترام گذاشتنش به دیگر ادیان نداری.قبلا فکر میکردم زرتشتی هستی اما الان متوجه شدم که زرتشت بازی و کوروش بازیت فقط وسیله ات بوده برای دشمنی با اسلام.در حالی که یاد ندارم ضد تحریفات مسلم تو دین زرتشت حرف زده باشیم.
یه سوال:اسم شما کامبیز وسال تولدتون 1991 نیست؟!!!

مهندس ، من یه بار به یکی از دوستان هم گفتم که با برخی از این دوستان زرتشتی نما (می ترسم بگم زرتشتی یه دعوا شه ، نگم یه جور دیگه !!!) بحث نکنه ، اون دوستمون گوش کرد و دیگه هم تو تایپیک ها به نظرشون جواب نمیده.
شمام همینطور ، تا وقتی ادامه بدین که می بینید با منطق میان جلو . من از اول خوندم پستا رو ، مث سابق هستن. الان یه کمی هم ادامه بدین یه چیزایی میگن که می مونید چی بگید !!!
مفید هم نمیشه ، چون هدف دوستان تبلیغ + شبهه افکنی هست ، خودتم می دونین اینو.
یه کتابی هست به اسم "منطق صوری انتشارات دانشگاه تهران " ، پیشنهاد می کنم وقت کردین یه ورق بزنین ، جالبه ، مطمئنم بدرتون می خوره. شاید باعث بشه خیلی بی خیال با بعضی ها مواجهه بشین.

طرف با مدرک و سند حرف میزنه میگید کپی پیست
بدون مدرک حرف میزنه میگید منبعت کو
در مورد اسلام حرف میزنه میگید جیزه
در مورد تاریخ حرف میزنه میگید ایران یعنی فقط بعد از اسلام
کم میارید میگید ضد اسلام
ای بابا آخر ما نفهمیدیم این صراط مستقیم یعنی چی ؟ یعنی هر کی هر چی گفت محکومش کن و هر طور دوست داری از دین الگو بردار
راستی چه جالب خودت از آزادی دین حرف میزنی ولی خیلی از دین ها رو کلا قبول ندارید و اگر بفهمید طرف اون دین رو داره میکشید طرف رو دین مگه فقط همون 3-4 تا دینه که شما میگید ؟ همین سرخ پوست ها که به ظاهر افراد بی تمدنی میومدن عرفانی دارن که همه ادیان رو هم جمع کنی نمیتونن باهاش مقابله کنن ولی ایا شما دین اونهارو قبول دارید ؟
این پست من که هیچی ولی خود دوستم میاد جواب قاطع به شما میده

خسته نباشین.
دوست هموطنم ، این پست تون کل سراسیمگی شما رو نشون میده ، آخرشم میگین خودش میاد جواب قاطع میده.
مشکل اینه که شما هزارتا بحث مربوط و نامربوط رو بهم ربط میدین.
ایران یعنی فقط بعد از اسلام رو کی گفته؟ هر تاریخی واسه خودش و در جای خودش بحث میشه.
الان من میتونم مث خودتون جواب بدم که نه پس ایران یعنی رستم و رخش و کورش و دیو سفید و غسل جمشید و تؤمرؤس (!!!) و ... . اینم درست نیس. ببین ، راحت میشه بحث رو منحرف کرد
کم میارید میگید ضد اسلام اینو کی گفت؟!!! جواد کار تو بود؟!!!:D
ای بابا آخر ما نفهمیدیم این صراط مستقیم یعنی چی ؟ یعنی هر کی هر چی گفت محکومش کن و هر طور دوست داری از دین الگو بردار
اگه نفهمیدی بپرس ، پشتش میگی بعنی ....
فهمیده و نفهمیده فقط میگی پس.
راستی چه جالب خودت از آزادی دین حرف میزنی ولی خیلی از دین ها رو کلا قبول ندارید
این تو کجا بود؟ :surprised:


دیگه واقعا بی انصافی میکنید
این همه آیه و حدیث خوندیم که ...............

مشکل همینه : شما اصلاً نقطه اشتراکی ندارین که.
آیه و حدیث رو واسه کی می خونین؟!!!


من که دیگه هدایت شدم، پیش نهاد میکنم شما هم هدایت بشید!!!!!!

در اسلام یک راه وجود داره، یا همراه شو، یا.............

اینم یه جواب در اوج منطق !!!
 
بالا