ديروز شيطان را ديدم. در حوالي ميدان بساطش را پهن كرده بود

entezar89

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه میکنه این شیطان!






چه میکنه این انسان!!!!!!!

شیطان کاری نمیکنه .هر کاری کرده همین انسان خطا کار کرده و برای تبرئه خودش میندازه گردن شیطان. شیطان خودش از حیله این انسان در حیرته.
 

masisabz

عضو جدید
کاربر ممتاز
آفرین به این همت، آفرین به این پشت کار، انسان تونست روی شیطانو کم کنه
 

وحيد اسماعيلي

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
قشنگ بود

مرسي متحول كننده بود

ما انسانها چه ساده لوح هستيم .....

موفق موفق موفق باشي
 

silver light

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیروز شیطان حلول کرده در جسمی دیدم که در حال نماز بود و عده ای سست عنصر پشت او تکبیر الله میگفتند
 

arnak

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی قشنگ بود
وصف خیلی زیبایی از بی تقصیری شیطان در ارتکاب به گناه توسط انسان بود
واقعا جای سپاسگزاری داشت
 

ghxzy

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
خیییییییییییییییییییلی خیلی قشنگ بود مرسیییییییییییییییییییییییییییییی.
حیف که تشکر نداشتم :gol:
 

Azar.099

عضو جدید
دیروز شیطان حلول کرده در جسمی دیدم که در حال نماز بود و عده ای سست عنصر پشت او تکبیر الله میگفتند
سال 88 شیطان را دیدم حلول کرده در جسمی که در حال حرف .... زدن بود و عده ای سست عنصر با دستبند ها ی .... رنگ از او پیروی میکردند
خیلی ممنووووووووووون دوست عزیز خیلی قشنگ بود
کاش غفلت نبود
 

entezar89

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سال 88 شیطان را دیدم حلول کرده در جسمی که در حال حرف .... زدن بود و عده ای سست عنصر با دستبند ها ی .... رنگ از او پیروی میکردند
خیلی ممنووووووووووون دوست عزیز خیلی قشنگ بود
کاش غفلت نبود
جون مادراتون بحث رو نکشونید به جایی که باعث قفل تاپیک بشه
 

entezar89

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سال 88 شیطان را دیدم حلول کرده در جسمی که در حال حرف .... زدن بود و عده ای سست عنصر با دستبند ها ی .... رنگ از او پیروی میکردند
خیلی ممنووووووووووون دوست عزیز خیلی قشنگ بود
کاش غفلت نبود
شیطان رو دیدم در حال ساخت حقه های از دین بود. گفتم چه میکنی گفت حیلیه های میسازم از جنس دین طوری که با اصل دین مو نزند .و چه جماعتی بسیارند که به جای دین از دست ساز های دین گونه من استفاده میکنند و احمقانه مرا لعن میکنند.در حالی که پیرو ناخواسته من هستند
 

pesare abidell

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
واقعا عالی بود .تحت تاثیر قرار گرفتم ریا نباشه اشکام سرازیر شد
آخه آخه خیلی به خدا بدهکارم
خدایا هیچ کس رو غیر از توندارم پس مثل همیشه منو دریاب
دوست دارم خدا جون...
 

entezar89

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
واقعا عالی بود .تحت تاثیر قرار گرفتم ریا نباشه اشکام سرازیر شد
آخه آخه خیلی به خدا بدهکارم
خدایا هیچ کس رو غیر از توندارم پس مثل همیشه منو دریاب
دوست دارم خدا جون...
احساس تو هم تاثير برانگيز بود دوست گلم.
 

zemestoon

عضو جدید
شيطون هم شيطوناي قديم لا اقل بساطشونو گوشه ميدون پهن ميكردن شايد اون موقع دموكراسي بوده شيطونم واسه خودش محدوده داشته
اما حالا كه بساطشو پهن كرده روي يه ملتي
تو بساطشم همچي هست
جون ميگيره
خون ميگره
آب از آب تكون نميخوره........
كاش فقط جونو خون بود
كار از اين حرفا گذشته فكر و انديشتو ذهنوتو ازت گرفته انقده كه نميدوني كجاي كاري
انقده كه نميبيني از ابراهيم بودن فقط اسمشو داري نميدوني چه بت پرستي شدي كه خدا ميخونيش
يه خورده چشاتو باز كن كار سختي نيست ديدن انقده اوضاع داغونه كه نميخواد دنبال چيزي بگردي شب و روز جلوي چشمات
قتل - تجاوز-فقر- اعتياد- بي سوادي(جو مدرك ليسانس نگيرت همه از دم بي سواديم چوب همين ندونستنامونو ميخوريم وا ز همين ازمون سواري ميگيرن)-بي فرهنگي-.....................
كجا داريم ميريم انقدر كور كورانه به خدا اينا ديگه چشماي بازو ذره بين نميخواد
 

sasams

عضو جدید
امروز ظهر شیطان را دیدم !
نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت…
گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند…
شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد!
گفتم:…
به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟
گفت: من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم. دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند. اینان را به شیطان چه نیاز است؟
شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد، زیر لب گفت: آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت، تا کجا میتواند فرا رود، و گرنه در برابر آدم به سجده می رفتم و میگفتم که : همانا تو خود پدر منی.
 

sasams

عضو جدید
داستان شیطان و مرد نمازگزار

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.

در راه مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.

مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد!

او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.

در راه مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید.

مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.

مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند.

مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.

مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود.

مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.

مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد.

شیطان در ادامه توضیح می دهد:

((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.)) وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید.

بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.:gol::gol::gol::gol:
 

senaps

عضو جدید
کاربر ممتاز
سال 88 شیطان را دیدم حلول کرده در جسمی که در حال حرف .... زدن بود و عده ای سست عنصر با دستبند ها ی .... رنگ از او پیروی میکردند

مردمی رو میبینم که مثل دوران معاویه،پشت سر شیطانی به نماز می ایستن و حس میکنن پشت خدا وایستادن!
 

entezar89

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شيطون هم شيطوناي قديم لا اقل بساطشونو گوشه ميدون پهن ميكردن شايد اون موقع دموكراسي بوده شيطونم واسه خودش محدوده داشته
اما حالا كه بساطشو پهن كرده روي يه ملتي
تو بساطشم همچي هست
جون ميگيره
خون ميگره
آب از آب تكون نميخوره........
كاش فقط جونو خون بود
كار از اين حرفا گذشته فكر و انديشتو ذهنوتو ازت گرفته انقده كه نميدوني كجاي كاري
انقده كه نميبيني از ابراهيم بودن فقط اسمشو داري نميدوني چه بت پرستي شدي كه خدا ميخونيش
يه خورده چشاتو باز كن كار سختي نيست ديدن انقده اوضاع داغونه كه نميخواد دنبال چيزي بگردي شب و روز جلوي چشمات
قتل - تجاوز-فقر- اعتياد- بي سوادي(جو مدرك ليسانس نگيرت همه از دم بي سواديم چوب همين ندونستنامونو ميخوريم وا ز همين ازمون سواري ميگيرن)-بي فرهنگي-.....................
كجا داريم ميريم انقدر كور كورانه به خدا اينا ديگه چشماي بازو ذره بين نميخواد
اي گل گفتي قربون دهنت
الان ديگه شياطين امروزي بساطشونو رو جان و مال وانديشه مردم پهن كردن . پارچه زير بساطش جلوي چشمها رو گرفته تا حقيقتو نبينن.
 

entezar89

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امروز ظهر شیطان را دیدم !
نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت…
گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند…
شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد!
گفتم:…
به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟
گفت: من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم. دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند. اینان را به شیطان چه نیاز است؟
شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد، زیر لب گفت: آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت، تا کجا میتواند فرا رود، و گرنه در برابر آدم به سجده می رفتم و میگفتم که : همانا تو خود پدر منی.

زيبا بود ممنون.
 

Similar threads

بالا