در طراحی قطعات تزریق پلاستیک، نکات زیر از دید قالب مهم هستند:
ضخامت قطعه تقریبا در تمام نقاط ثابت است. ( از دید مدل سازی، به مفهوم نیاز به بکارگیری دستور SHELL است)
قطعه باید دارای زوایای DRAFT باشد ( از دید مدل سازی، به مفهوم نیاز به بکارگیری دستور DRAFT است)
قطعه باید حداقل به دو بخش CORE SIDE و CAVITY SIDE یا A SIDE و B SIDE که بیانگر قطعات قالب تزریق هستند تقسیم شده و بر اساس آن قابلیت ساخت قطعه بررسی شود.
اما از دید وظیفه و کار قطعه FUNCTION قطعه باید مشخصه های هندسی FEATURES مورد نیاز برای نصب و ارتباط هندسی و کاری را با سایر قطعات داشته باشد. از این دیدگاه برخی نکات مهم به ترتیب زیر هستند:
- جلد و پوسته خارجی و در معرض دید قطعه باید شرایط مورد نیاز از دید زیبایی شناختی AESTHETIC را داشته باشد. معمولا سطح خارجی A SURFACE از پیش توسط بخش طراحی صنعتی تولید شده است و باید در طراحی قطعه گنجانده شود ( از دید مدل سازی، به مفهوم نیاز به بکارگیری یک سطح SURFACE است)
- بخش های از قطعه باید برای جا سازی قطعات دیگر خالی در نظر گرفته شود. ( از دید مدل سازی، به مفهوم نیاز به بکارگیری دستور POCKET است)
بخش هایی از قطعه باید توسط دیواره های تقویتی RIB تقویت شود. (بکارگیری دستور STIFFNER یا PAD)
بر اساس موارد ذکر شده در بالا، در هنگام مدل سازی به روش عادی، طراح باید همیشه بخشی از فکر خود را به اینکه با چه دستور شروع کند، زوایای درفت را در چه مرحله ای در نظر بگیرد، چه موقع و در چه مرحله ای از مدل، از دستور SHELL استفاده کند اختصاص دهد. در صورت نیاز به اصلاح و ایجاد تغییرات در مدل نیز زمان زیادی صرف بهروز سازی مدل و رفع خطاهایی که در اثر ایجاد تغییرات ممکن است در مدل رخ دهد می شود.
اما بکارگیری میزکاری FUNCTIONAL MOLDED PART بخش بیشتر این مشکلات را حذف می کند و کاربر را از فکر کردن به نحوه مدل سازی رهایی می بخشد. در این روش توسط دستور SHELLABLE FEATURE تنه اصلی قطعه را تعریف می کند که در همان شروع کار خاصیت ضخامت ثابت و همینطور زوایای درفت مورد لزوم را یکجا به قطعه می دهد که ارثی بوده و به بطور خودکار به هر ویژگی جدید NEW FEATURE که به قطعه اضافه می شود گسترش می یابد.
دستورات هیچ ترتیبی ندارند. بنابراین می توان فرآیند مدل سازی را با وجود هرگونه اطلاعات اولیه شروع کرد. تصور کنید قرار است جلد پلاستیکی یک تلویزیون را طراحی کنید اما مثلا اطلاعات مربوط به یک برد الکترونیکی که قرار است در داخل این جلد نصب شود هنوز توسط مهندس الکترونیک به شما داده نشده است. در روش عادی کار مدل سازی و طراحی قطعه متوقف می شود. اما با بکارگیری FMP چون ترتیبی برای دستورات وجود ندارد شما می تواند کار طراحی را با فرض عدم وجود آن برد ادامه دهید و قطعه را تکیل کنید. حتی جزییات قطعه را هم می توانید اضافه کنید. در روش عادی، پس از دریافت اطلاعات برد که تغییری اساسی در شکل جلد بوجود می آورد باید به عقب برگشته و اثرگذاری هندسه برد بر تمامی دستورات و مکان مناسب اضافه کردن دستورات جدید برای اضافه شدن برد را در مدل پیدا کرده و مدل را نوسازی کنید. اما با FMP تنها کاری که باید انجام دهید اضافه کردن دستور لازم به مدل است. این دستور در انتهای شاخه طراحی اضافه خواهد شد اما جای آن اصلا مهم نیست و تاثیری در نتیجه کار نخواهد داشت. برنامه تنها وظیفه این دستور را می بینید نه محل آن در درخت طراحی را. بطور خودکار مثلا ایجاد یک تورفتگی همراه با درفت و ... را که توسط کاربر درخواست شده را در مدل در نظر می گیرد و مدل را بهروز می کند.
توسط دستوراتی که خاصیت PROTECTION یا حفاظت از یک ناحیه یا چیزی را دارند می توان بخش هایی از مدل را برای اهداف خاص محافظت کرد. برای مثال محل قرار گیری صفحه تلویزون را می توان به عنوان یک ناحیه حفاظت شده تعریف کرد. در این صورت هیج دستور دیگری نمی تواند این ناحیه را تغییر دهد و اثر دستورات دیگر در هنگام برخورد با این ناحیه از بین می رود. مثلا از دستور تقویتی استفاده می کنید و این دستور روی کل پشت جلد تلویزیون تعریف شده است اما دیواره های تقویتی تعریف شده در هنگام رسیدن به صفحه تلویزیون خودبخود حذف شده و به حاشیه صفحه تلویزیون محدود می شوند.
درک اینکه بکارکیری FMP چقدر در ساده سازی و کاهش زمان مدل سازی و طراحی می تواند مفید باشد بدون مثال ممکن نیست. سعی می کنم اگر وقت اجازه دهد یکی دو مثال از این روش برایتان در سایت قرار دهم.