پسره تا حالا نه دختره رو ديده ....

anjam.vazife

عضو جدید
[FONT=&quot]پسره تا حالا نه دختره رو ديده ... نه رو در رو باهاش حرف زده نه حتي تلفني ... فقط از طريق چت ... بعد از 1ماه گير ميده من عاشقت شدم ... دختره باور نميکنه ... يه جوري دست به سرش مي کنه ... بعد پسره ميگه ايشالله خودت اينطوري عاشق شي .. من به خاطرت خودکشي کردم و...... !
---------------------------------------------------------------------------->>>آخه اين پسره ماداریم[/FONT]
 

engineer.sh

عضو جدید
[FONT=&quot]پسره تا حالا نه دختره رو ديده ... نه رو در رو باهاش حرف زده نه حتي تلفني ... فقط از طريق چت ... بعد از 1ماه گير ميده من عاشقت شدم ... دختره باور نميکنه ... يه جوري دست به سرش مي کنه ... بعد پسره ميگه ايشالله خودت اينطوري عاشق شي .. من به خاطرت خودکشي کردم و...... !
---------------------------------------------------------------------------->>>آخه اين پسره ماداریم[/FONT]
همچین ادمایی توزندگیشون خلا عاطفی دارن
 

lo30

عضو جدید
کاربر ممتاز
عاشق تر از همه ما موش کوری ست که زیبایی جفت اش راچشم بسته باور می کند !
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا قضاوت نادرست؟!دوستاني كه ميگين كار پسر كاملا اشتباهه ايا شما خودتون در موقعيت مشابهش بودين؟!واقعا نميشه چنين اتفاقي بيفته؟!كافيه يكم فقط يكم از اون حصاري كه افكارمون رو درش محدود كرديم بيرون بياييم اين اتفاق اصلا عجيب نيست...
 

anjam.vazife

عضو جدید
[FONT=&quot]واسه یه بنده خدائی پیغام گذاشتم که عکست قشنگه[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]
پیام فرستاده که واسم شارژ بفرست و شمارتو بذار تا باهات تماس بگیرم
دختره ما داریم[/FONT]
[FONT=&quot][/FONT]
 

genral36

عضو جدید
فقط با ديدن انسان عاشق نميشه عشق ممكنه با يك سخن .حركت... . و حتي با يك برداشت و تصور بوجود بياد دوست گلم
 

anjam.vazife

عضو جدید
[FONT=&quot]ديروز به رفيقم گفتم چرا هم نامزد داري هم دوست دختر؟ گفت: مگه كسي كه تلوزيون داره سينما نميره؟ رفیقه داریم؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!![/FONT]
 

بردوک بزرگ

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]واسه یه بنده خدائی پیغام گذاشتم که عکست قشنگه[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]
پیام فرستاده که واسم شارژ بفرست و شمارتو بذار تا باهات تماس بگیرم
دختره ما داریم[/FONT]
[FONT=&quot][/FONT]
پول شارژو من میدم برات .تماس بگیر یه ذره بهش بخندیم.
 

بردوک بزرگ

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]ديروز به رفيقم گفتم چرا هم نامزد داري هم دوست دختر؟ گفت: مگه كسي كه تلوزيون داره سينما نميره؟ رفیقه داریم؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!![/FONT]

خدا وکیلی اینو راست گفته.راس میگه شما وقتی سیب میخوری بعدش دلت پرتقال نمیخواد؟
 

samira.bas

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا قضاوت نادرست؟!دوستاني كه ميگين كار پسر كاملا اشتباهه ايا شما خودتون در موقعيت مشابهش بودين؟!واقعا نميشه چنين اتفاقي بيفته؟!كافيه يكم فقط يكم از اون حصاري كه افكارمون رو درش محدود كرديم بيرون بياييم اين اتفاق اصلا عجيب نيست...


عجیب نیست......... ولی با عرض پوزش قصد توهین به هیچ کس رو ندارم .........احمقانه است این که از طریق چت (صرفا فقط چت) عاشق بشی و تا خودکشی پیش بری.....
 

anjam.vazife

عضو جدید
طرف رفته خواستگاری، بهش گفتن آدرس پروفايل فيسبوكت رو بده بيايم تحقيق!
 

anjam.vazife

عضو جدید
مامانامون میشینن پای فارسی وان، دختره عاشق میشه، رابطه داره، حامله میشه و بچه‌شو هم به دنیا میاره، اون‌وقت مامانامون خیلی خوب درکش میکنن... اما حالا دخترِ خودشون نمیتونه بیاد بگه من از فلانی خوشم اومده...
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
عجیب نیست......... ولی با عرض پوزش قصد توهین به هیچ کس رو ندارم .........احمقانه است این که از طریق چت (صرفا فقط چت) عاشق بشی و تا خودکشی پیش بری.....

ميدونم ممكنه احمقانه به نظر برسه اما غير ممكن نيست...واقعا ميشه كسي رو نديده هم دوست داشت ...ميشه...مطمئنم ميشه...
 

بردوک بزرگ

عضو جدید
کاربر ممتاز
بابائه خودش یه منشی همه‌کاره استخدام کرده؛ بعد به دخترش میگه: دخترم جامعه پر از آدمای کثیفه صلاح نیست بری سر کار!

بی ادب منظورت چیه؟ از اونای که میگن صبح بخیر رئیس یا اونای که میگن صبح شده رئیس؟
 

fatima memar

عضو جدید
عاقبت عشق هایی چتی
شدم با چت اسیر و مبتلایش ---- شبا پیغام می دادم از برایش
به من می گفت هیجده ساله هستم ---- تو اسمت را بگو، من هاله هستم
بگفتم اسم من هم هست فرهاد ---- ز دست عاشقی صد داد و بیداد
بگفت هاله ز موهای کمندش ---- کمان ِابرو و قد بلندش
بگفت چشمان من خیلی فریباست ---- ز صورت هم نگو البته زیباست
ندیده عاشق زارش شدم من ---- اسیرش گشته بیمارش شدم من
ز بس هرشب به او چت می نمودم ---- به او من کم کم عادت می نمودم
در او دیدم تمام آرزوهام ---- که باشد همسر و امید فردام
برای دیدنش بی تاب بودم ---- زفکرش بی خور و بی خواب بودم
به خود گفتم که وقت آن رسیده ---- که بینم چهره ی آن نور دیده
به او گفتم که قصدم دیدن توست ---- زمان دیدن و بوییدن توست
ز رویارویی ام او طفره می رفت ---- هراسان بود او از دیدنم سخت
خلاصه راضی اش کردم به اجبار ---- گرفتم روز بعدش وقت دیدار
رسید از راه، وقت و روز موعود ---- زدم از خانه بیرون اندکی زود
چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت ---- توگویی اژدهایی بر من آویخت
به جای هاله ی ناز و فریبا ---- بدیدم زشت رویی بود آنجا
ندیدم من اثر از قد رعنا ---- کمان ِابرو و چشم فریبا
مسن تر بود او از مادر من ---- بشد صد خاک عالم بر سر من
ز ترس و وحشتم از هوش رفتم ---- از آن ماتم کده مدهوش رفتم
به خود چون آمدم، دیدم که او نیست ---- دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست
به خود لعنت فرستادم که دیگر ---- نیابم با چت از بهر خود همسر
بگير از اين داستان درس عبرت ---- سرانجامی ندارد قصّه ی چت​
 

tifoid

عضو جدید
[FONT=&quot]پسره تا حالا نه دختره رو ديده ... نه رو در رو باهاش حرف زده نه حتي تلفني ... فقط از طريق چت ... بعد از 1ماه گير ميده من عاشقت شدم ... دختره باور نميکنه ... يه جوري دست به سرش مي کنه ... بعد پسره ميگه ايشالله خودت اينطوري عاشق شي .. من به خاطرت خودکشي کردم و...... !
---------------------------------------------------------------------------->>>آخه اين پسره ماداریم[/FONT]
خب شاید عاشق شخصیت و رفتار دختره شده. من اصلا نمیگم کارش اشتباهه
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
مثل همین هله هوله که عاشق من شده ندیده و نشناخته
قا امير داشتيم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!

عشقي كه بخواد براي ظاهر باشه ميشه هوس .
واقعا موافقم...مرسي!
خب شاید عاشق شخصیت و رفتار دختره شده. من اصلا نمیگم کارش اشتباهه

شما كه كارتون درسته!
افرين!همين ديگه!شخصيت و رفتار طرف...
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
عاقبت عشق هایی چتی
شدم با چت اسیر و مبتلایش ---- شبا پیغام می دادم از برایش
به من می گفت هیجده ساله هستم ---- تو اسمت را بگو، من هاله هستم
بگفتم اسم من هم هست فرهاد ---- ز دست عاشقی صد داد و بیداد
بگفت هاله ز موهای کمندش ---- کمان ِابرو و قد بلندش
بگفت چشمان من خیلی فریباست ---- ز صورت هم نگو البته زیباست
ندیده عاشق زارش شدم من ---- اسیرش گشته بیمارش شدم من
ز بس هرشب به او چت می نمودم ---- به او من کم کم عادت می نمودم
در او دیدم تمام آرزوهام ---- که باشد همسر و امید فردام
برای دیدنش بی تاب بودم ---- زفکرش بی خور و بی خواب بودم
به خود گفتم که وقت آن رسیده ---- که بینم چهره ی آن نور دیده
به او گفتم که قصدم دیدن توست ---- زمان دیدن و بوییدن توست
ز رویارویی ام او طفره می رفت ---- هراسان بود او از دیدنم سخت
خلاصه راضی اش کردم به اجبار ---- گرفتم روز بعدش وقت دیدار
رسید از راه، وقت و روز موعود ---- زدم از خانه بیرون اندکی زود
چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت ---- توگویی اژدهایی بر من آویخت
به جای هاله ی ناز و فریبا ---- بدیدم زشت رویی بود آنجا
ندیدم من اثر از قد رعنا ---- کمان ِابرو و چشم فریبا
مسن تر بود او از مادر من ---- بشد صد خاک عالم بر سر من
ز ترس و وحشتم از هوش رفتم ---- از آن ماتم کده مدهوش رفتم
به خود چون آمدم، دیدم که او نیست ---- دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست
به خود لعنت فرستادم که دیگر ---- نیابم با چت از بهر خود همسر
بگير از اين داستان درس عبرت ---- سرانجامی ندارد قصّه ی چت​

به نام خدا من هاله هستم!شما الان توهين كردين به من!!!!!!!!!!!!!!!!!چرا اسم مياري بيخودي اخه؟؟؟؟!!!!!اي خدا!
 
بالا