عجیبترین شیطنت دوران تحصیل شما چی بوده ؟

vahid.shirazi

عضو جدید
اصلا علاقه اي به رياضي نداشتم يه بار امتحان داشتيم من نشستم كنار يكي از خر خون ها و همه تست هارم از روي اون زدم براي اين كه تابلو نشه
چند تاشو خودم شانسي زدم ‏. هفته بعد استاد اومد نمره هارو خوند من ماكس شده بودم و همه داشتن ميخنديدن
نگاه به من كرد گفت بيا پاي تخته سوال هارو براي بقيه حل كن
ديگه خودتون بدونيد اون لحظه چه حسي داشتم
 

امیر افشار

عضو جدید
کاربر ممتاز
من هنرستانی بودم و به حد غایت شر
اصلا روم نمیشه بگم چی کار می کردم
میرفتیم سر کلاس تو زمستون ته کلاس روزنامه اتیش میزدیم بعد معلم مارو بیرون میکرد ما هم میرفتیم تو حیات بسکت بال بازی میکردیم
یه بار ناظم منو گرفت کیفمو گشت نوار لیلا فروهر پیدا کردو کلی دعوام کرد
من رفتم تو حیات با یکی از دوستان دلکوی ماشینشو دزدیدم تا حال کنه
بنده خدا اومده بود دو ساعت استارت زد بعد که کاپوت بلند کرد داشت سکته میکرد حالا تو حیات هزار نفر دارن نگاش میکنن
 

balerina2001

عضو جدید
من روم نمیشه بگم چی کارا می کردم البته اگه بگمم بد اموزی داره یه وقت بچه ها.........
ولی یه کوچولوشو می گم رویه صندلی معلمام پونس میزاشتم ...........
 

امیر افشار

عضو جدید
کاربر ممتاز
من روم نمیشه بگم چی کارا می کردم البته اگه بگمم بد اموزی داره یه وقت بچه ها.........
ولی یه کوچولوشو می گم رویه صندلی معلمام پونس میزاشتم ...........
رو صندلی پونز میذاشتین روت نمیشه بگی
ما پشت دره کلاس واسش فحش رکیک مینوشتیم میومد تو کلاس در و میبست اولش سرخ میشد و بعد سفید میشد در و دوباره ابز میکرد تا کس دیگه ای نخونتش
 

balerina2001

عضو جدید
رو صندلی پونز میذاشتین روت نمیشه بگی
ما پشت دره کلاس واسش فحش رکیک مینوشتیم میومد تو کلاس در و میبست اولش سرخ میشد و بعد سفید میشد در و دوباره ابز میکرد تا کس دیگه ای نخونتش

اخه این کار خوبم بود اون یه کیا مصیبت باره
 

ava_s

عضو جدید
ی بار با یکی از دوستام رفتیم سر کیفه دبیر شیمیمون یکی از برگه های امتحان مستمرمونو کش رفتیم البته 2 نفر دیگه مخه دبیرمونو به کار گرفته بودن.کلی حال کردیم
 

سیّد

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه معلم داشتیم سوم دبیرستان یه کم بلا نسبت بد میزد ( منظور پنیر ) یه روز رفت بیرون از کلاس کار داشت من صندلی جلو بودم ، کتابشرو انداختم پایین و رفت تو انبار نیمکت شکسته ها ، بعد وقتی اومد گفت اااااااااا کتابم کووووو ، بچه ها بهش گفتن از ما میپرسی بگرد ببین کجا گذاشتی ، بعد کلی دلیل اورد که کتاب همراش بوده ، بعدش گفت جایزه میزارم هر کسی پیداش کنه بهش نمره میان ترم ارفاق می کنم ، زنگ که خورد همه ریخته بودن دنباله کتابه :razz:! البته خاطرات عملیاتی زیاد دارم که ازین خیلی بهتره ولی دیدم به گروه سنی این تاپیک می خوره :gol:!
 

ghazaliii

عضو جدید
هم کلاسیم که دروغ گفت داداشم مرده امتحان برق نداد را لو داد و افتاد از درسش چون پی الافی بودن و کلاه سر استادا گذاشتن و مت هم دشمن خونییی
 

niloo/s

عضو جدید
یادش بخیر:سوم راهنمائی که بودم اولین سالی بود که توی مدرسه ها شیر میدادند.یه روز با بچه ها طبقه دوم با یه پاکت شیر داشتیم فوتبال میکردیم.همون موقع دختر خواهر ناظممون که یه دختر لوس وتیتیش مامانی بود داشت از پائین رد میشد.ما هم نامردی نکردیم و پاکت شیر را از بالا ول کردیم توی سرش.فقط خدا بود که به فریادمون رسید. نزدیک بود از مدرسه اخراج بشیم.:D
 

niloo/s

عضو جدید
یه خاطره هم از دانشگاه:
توی دانشگاه هیچی به اندازه درآوردن لج پسرا کیف نمیده:biggrin::biggrin:
ترم2 اولین جلسه بعد از عید بچه ها نمی خواستند برند سر کلاس استاتیک.دخترا رفتند خوابگاه و من از لج پسرا موندم که برم سر کلاس.آخ جاتون خالی که چه لجی ازشون دراومد و چقدر سوختند چون 40 نفر پسر مجبور شدند بیان سر کلاس . خیلی کیف داد ;)
 

j0o0o0o0o0di

عضو جدید
کاربر ممتاز
من اصولا شیطنت نمیکردم.....
یادمه سال اول دبیرستان بودم موقع اردو بخاطر من و چندتا از دوستام تصمیم گرفتن سال اولارو نبرن اردو که بچه ها سالم برگردن......
آقا همه پاشدن رفتن مدیر ناظر همه و همه سال اولا هم مدرسه نیومدن فقط منو همون چند نفر بودیم:Dبا مستخدممون آقای نجفی:razz:
آقا دیدم کسیو نداریم دق و دلیمونو خالی کنیم زدیم ماشین این بنده خدارو پنچر کردیم.....جاتون خالی انقد خندیدیم با بچه ها البته بعدش مدیر اینا فهمیدنا اما هیچ کاری نکردن....میرسیدن شیشنه مدرسه رو بیاریم پایین....:دی:D
بازم تاکید میکنم من اصلا شیطنت نمیکردماااااا
 

لوتوسو

عضو جدید
وای کودومو بگم؟؟؟؟؟:biggrin:
یه روز ی اخونده رو اوردن مدرسه ما ک برامون از حجاب بگه،خیلی لجمون گرفت ازش،بعد مام 6 نفری چادرامونو کشیدیم جلو صورتمون و جورابامونو عوض کردیمو پاهامونو دراز کردیم!!!!!!!!!تازه با پاهامون موجم می رفتیم!!صورت ناظممون سبز شد!!چشای حاج اقام با حرکت جورابای ما عین هیپنوتیزمیا حرکت میکرد!!!!!!!!:biggrin:
اخرشم نفهمیدن این 6 نفر کیا بودن!
 

honi

کاربر فعال
من کلا دختر شیطونی بودم و هستم یکی از بدترین کارام سال سوم راهنمایی بود که تلفن مدرسه رو برداشتم و گذاشتم توی کیفم که یهو سر کلاس زنگ خورد.
حالا دیگه سرکار گذاشتن استاد و معلم و جیم زدن بماند
 

khateremiri

عضو جدید
منو بگو ...یادمه تو دانشگاه نو حیاط داشتم اواز میخوندهم خیلی اروم میخوندما بیرونم خلوت بود داشتم میخوندم یهو حراست اومد منو گرفت مقنمو یه طرفه کرد بدو بدو منو با خودش برد کلی ابروم رفت...:biggrin::biggrin:
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عاقو ما یه معلم ریاضی داشتیم که کلا تو باغ نبود. :surprised:

یه بار وسط کلاس خودکارم افتاد زمین. اومدم بردارم که سرم محکم خورد که نیمکت :D

صدای مهیبی کلاس را در بر گرفت :D

دوستِ من فکر کرد دارم مسخره بازی در میارم. اونم هی خودکارشو مینداخت زمین و وقتی می خواست بشینه محکم می کوبید به میز که مثلا اشتباهی شده! منم همش همراهیش می کردم.

معلم هم هیچی نمی گفت :D
 

Similar threads

بالا