@@@@ تنها امید زنان تن‌فروش در خانه خورشید...+تصاویر دردناک @@@@

khatami1

عضو جدید


دوستان مطالب واقعا دردناکند، من با خواندن این مطالب بغض گلویم را گرفت اما اینها همش واقعیت جامعه است
.....




«خانه خورشید» تنها امید ده‌ها زنی‌ست که بارها خودکشی ناموفق داشته‌اند، شب‌ها در پارک‌های سطح شهر سر می‌کنند، در معرض انواع و اقسامی از وحشتناک‌ترین آزارهای جنسی قرار دارند، زنانی که بارها زندان رفته‌اند و خانه اول و آخر خود را «خانه خورشید» می‌دانند…! بعضی زنان این مرکز، شناسنامه ندارند؛ ازدواج مادران معتاد در جایی ثبت نشده؛ و شوهرانشان آن‌ها را با چند کودک قدونیم رها کرده‌اند…





مادران و کودکان به جا مانده از روابط صیغه‌ای و موقت،
بدون داشتن شناسنامه دست یاری دراز کرده‌اند..! «خانه خورشید» مرکزگذری ترک اعتیاد
زنان، جایی که صد زن معتاد را با متادون سرپا نگه می‌دارد، چارچوب این خانه به روی
زنان معتاد باز است… اما این خانه قانون و مقررات دارد… مقرراتی که با چاشنی محبت
همراه است…



«متادون» شربتی که ۱۰۰ زن معتاد مثل یک داروی روزانه به
آن نیاز دارند و اصلی‌ترین بهانه‌ی ورودشان به خانه خورشید، نوشیدن این شربت است. خوردن
شربت متادون قانون دارد… جرئه جرئه‌ی آن باید با نظارت پزشک مصرف شود. آخرممکن است
زنی با خودداری از مصرف شربت، آنرا بفروشد و مواد تهیه کند و یا به جای خوردن آن، باز
به سمت مواد مخدر برود…! سوزن و سرنگ، نواربهداشتی، کاندوم، لباس زیر، یک لیوان چای
داغ و یک وعده غذای گرم هم به زنان‌ می‌دهند… لباس‌ گرم برای زنان از نان شب هم واجب‌تر
است…!



تشویق و ترغیب زنان برای استفاده از قرص‌های ضد بارداری
یکی از ضروریاتی‌ست که مسئولان خانه‌ی خورشید به آن تاکید می‌کنند…! بسیاری از زنان
تمایل دارند که از طریق عمل جراحی و بستن لوله‌های رحمی ، دیگر بچه‌دار نشوند اما یکی
از اصول این جراحی، موافقت کتبی و امضای همسرانشان است، درحالیکه همسران،این زنان را
با چند کودک قدونیم قد رها کرده و مفقود شده‌اند…! با این که تلاش زن بی‌نتیجه می‌ماند،
اما نمی‌تواند به روابط صیغه‌ای و موقت تن ندهد…!



مادر است یا حداقل پسرش او را «مامان» صدا می‌زند… اغلب
وقتی با این کلمه مواجه می‌شود، دلش می‌خواهد سیلی محکمی نثار پسرش کند تا دیگر مادر
بودنش را به رخش نکشد! «مرضیه» مادر ۳۸ ساله ته جیب‌های مانتوی کثیف و سوخته‌اش حتی
پولی برای خرید یک جوراب بچه‌گانه ندارد… انگشتان پای پسرش یکجا از دمپایی‌هایش بیرون
زده و از سرمای اولین باران پاییزی سیاه وکبود شده…!



مرضیه می‌گوید:“ پولی بابت خرید شیشه و مواد مخدر نمی‌دهم؛
۱۰ بسته شیشه می‌فروشم و صاحب کارم یک بسته مواد مخدر بابت دستمزدم می‌دهد… اکثر
دوستانم همین طور مواد می‌فروشند؛ در واقع ما را به اسم «ساقی مواد مخدر» می‌شناسند!”



مرضیه سیگارش را روشن می‌کند و بعد از اینکه آب بینی‌اش
را با صدای بلند تمام و کمال بالا می‌کشد به مدیر مرکز «خانه خورشید» آهسته می‌گوید:
پاهام زخم شدن، لباس زیر دارید…؟!



سحریکی از زنان سرزمین خورشید است… با دستپاچگی وارد
اتاق مدیر مرکز می‌شود و می‌گوید: پدرم باز می‌خواهد صحبت کند… اجازه می‌دهید؟



پدرسحر هم معتاد است، وقتی وارد اتاق می‌شود سر به زیر
می‌گوید: «سحر در خانه لب به غذا نمی‌زند، حرف نمی‌زند… بچه‌م ساده‌ست، نذارید با
زنان دیگر مراوده کند…!»مدیر مرکز خانه خورشید به پدر سحر می‌گوید: «سحر این جا هم
غذا می‌خورد و هم با دیگران رابطه دارد؛ خودتان بگویید که در خانه چه بر سر سحر می‌آید…»
پدر سحر سرش را به زیر می‌اندازد و با مکث می‌گوید:چیزی نشده… چیزی نشده…



مدیر مرکز در برابر کنجکاوی‌های خبرنگار ایلنا در مورد
این موضوع با نارحتی می‌گوید: دخترش را شب‌ها در اختیار دیگران می‌گذارد تا پول موادش
را تامین کند…! اما سحر که مشغول قلاب‌بافی و بافتن لیف بود روایت دیگری از یک اتفاق
تعریف کرد: «یک سال با بابام تریاک می‌کشیدم، با پای خودم اومدم خانه خورشید از خونه
بدم می‌یاد، دلم نمی‌خواد خانه باشم… نا مادری‌ام چشم دیدنم و نداره…هم ازش بد
می‌یاد و هم ازش می‌ترسم… از مادر خودم بی‌خبرم…!»



سحر در مورد نگرانی پدرش و اتفاقات شب‌های اخیر می‌گوید:
«چند روز پیش یک ماشین من و پدرم و سوار کرد… راننده جوان از پدرم خواست تا یک سیگار
بخرد و وقتی پدرم از ماشین پیاده شد با سرعت حرکت کرد، من و به خونه‌ی یکی از دوستانش
برد و به من تجاوز کرد… حتی یک تومان هم کف دستم نگذاشت…!»




سحر عرق پیشانی‌اش را پاک می‌کند و به یک زن دیگر که توانایی
حرکت ندارد خیره می‌شود و ادامه می‌دهد: یک بار ازدواج کردم اما زمان ازدواج از معتاد
بودنم حرفی نزدم در خانه بهانه‌گیر بودم و بی‌جهت دعوا می‌کردم… همسرم شک کرد و فهمید
که اعتیاد دارم…! منو مثل یک سگ از خونه بیرون کرد و طلاقم داد!»



مرکز کاهش آسیب اعتیاد زنان خدمات روانشناسی و مدد کاری
هم به زنان ارایه می‌دهد؛ آموزش افراد دارای رفتارهای پرخطر در رابطه با تزریق ایمن،
رفتار جنسی سالم، نحوه استفاده از کاندوم و راه‌های پیشگیری از ابتلا به ایدز و هپاتیت
را در دستور کار دارد همچنین انجام رایگان مشاوره‌های مددکاری و روان‌شناسی، تست داوطلبانه
(VCT) مددجویان در ارتباط با ویروس HIV و بیماری هپاتیت و واکسیناسیون علیه بیماری‌های
واگیردار از دیگر اقداماتی است که در خانه خورشید ارایه‌ می‌شود.



مرضیه ۲۹ ساله که سایر زنان مرکز گاهی او را «خوشگل خانم»
صدا می‌زنند، دو شب گذشته یک خودکشی ناموفق داشته…. جای زخم طناب روی گردن از گوشه
روسری‌اش پیداست…!



خودش می‌گوید که با کمربند مانتو خودش را آویزان کرده اما
بند مانتو پاره شده و به قول خودش هنوز به مرگش در زندگی ادامه می‌دهد…! مرضیه یک
بار از شوهرش که می‌گوید “همه‌ی زندگی‌اش” بوده طلاق گرفته… از روز بعد از طلاق روزگارش
سیاه شده و بارها خودکشی کرده…



او از اینکه خودکشی‌هایش جواب نمی‌دهد گلایه‌ می‌کند؛ با
اینکه رمقی برای حرف زدن ندارد می‌گوید: «یک روز نزدیک ۲ ساعت اطراف یک پل عابر پیاده
کشیک دادم تا ببینم موقعیت برای خودکشی مساعد است یا نه؛ وقتی آویزان شدم، فقط یک لحظه
فرصت می‌خواستم تا خودم را پرت کنم اما یک باره ده دست از پشت کمرم را گرفتن…! نفرین
به آدم هایی که بی موقع سر می‌رسند.»؛ «قبلا که بچه بودم فکر می‌کردم قرص‌های بزرگ‌تر
آدم و راحت‌تر می‌کشن اما الان دیگر کاملا می‌دونم که کدام قرص‌ها زودتر و راحت‌تر
آدم و خلاص می‌کنند…!»



حوالی ظهر که می‌شود ۲ نفر که خودشان هم مصرف‌کننده شربت
متادون هستند به مرکز می‌آیند و کیسه‌های خالی خود را از سوزن و سرنگ، کاندوم و وسایل
بهداشتی، دیگر پر می‌کنند و به سراغ سایر پاتوق‌ها و محل تجمع معتادان می‌روند تا شاید
بتوانند با دادن وسایل بهداشتی به آنها، زنان و مردان معتاد و درمعرض خطر دیگر را برای
حضور در این مرکز و استفاده از شربت متادون تشویق کنند.



خانه خورشید یا همان مرکز کاهش آسیب اعتیاد، بهترین وسیله
برای دسترسی به بیماران دور از دسترس هستند و از این‌رو کلیدی‌ترین وسیله برای کنترل
بیماری‌های عفونی مانند ایدز و هپاتیت به شمار می‌آیند… شناسایی مکان‌های تجمع زنان
کارتن خواب و برقراری ارتباط با آنها از اولویت‌های اصلی این مرکز است.



خانه خورشید اگرچه از سوی سازمان بهزیستی مجوز قانونی دارد
اما با این وجود همچنان در فقر بودجه‌ای به سر می‌برد.
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اکثرا خودشون خواستن به این راه کشیده بشیدن من دلم نسوخت چون اعتیاد و بد کارگی دست خود آدمه وقتی کسی گشنه باشه میتونه با شرف کامل بره خونه مردم کار کنه و هیچ مشکلی نداره ولی تن فروشی نکنه
 

گیگیل

عضو جدید
دیروز تو اتوبوس نشسته بودم دیدم تو یه 206 یه دختر صندلی عقب وسط نشسته بود 2تا پسرم دو طرفش نشسته بودن داشتن حالشونو می کردن بچه ها چرا اینطوری شده؟؟به نظرتون اینها ازدواج نمی کنن625r02c.jpg
 

Ariyayi @rchitect

عضو جدید
چرا عزیزم ازدواج میکنن ولی با یکی مثل خودش
دیروز تو اتوبوس نشسته بودم دیدم تو یه 206 یه دختر صندلی عقب وسط نشسته بود 2تا پسرم دو طرفش نشسته بودن داشتن حالشونو می کردن بچه ها چرا اینطوری شده؟؟به نظرتون اینها ازدواج نمی کننمشاهده پیوست 36627
 

srva

عضو جدید
:que::que::que::que::que:
هر کسی دست خودشه
هیچکدومشون دیونه نبودن در کمال سلامت عقلی رفتن هم معتاد شدن وهم تن فروش
تا حالا نشنیدم که یه دیونه معتاد شه
 

golemaryam_1983

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا عزیزم ازدواج میکنن ولی با یکی مثل خودش

به قول خودشون می خوان جوونی کنن، اخه نمی دونم جوونی کردن به چه قیمتی!!!!!!!!:(
ولی بعضی از همین ادمها چنان زنها و مردهایی سر راهشون قرار می گیره که فقط می تونه بگه خدایا حکمت و کرمتو شکر.:gol:
 

گیگیل

عضو جدید
به قول خودشون می خوان جوونی کنن، اخه نمی دونم جوونی کردن به چه قیمتی!!!!!!!!:(
ولی بعضی از همین ادمها چنان زنها و مردهایی سر راهشون قرار می گیره که فقط می تونه بگه خدایا حکمت و کرمتو شکر.:gol:

منم باهات موافقم ولی واسه دخترها متاسفم چون پسرها به قول خودشون عشق حالشونو میکنن و میرن ولی دخترهاند که یک لکه ننگ رو پیشونیشون میمونه
 

khatami1

عضو جدید
یکی ممکنه از روی هوس و ندونم کاری این کار بکنه این یه طرفشه که جای بحث داره

اما چیزی که من زیاد در جوامع فقیر نشین دیدم اینه که پدر بخاطر مواد ناموس خودش را میفروشه این دیگه خیلی خیلی دردناکه...
 

بهار _من

عضو جدید
كابر گرامي خاتمي1
حتماتا حالا به عكس اواتارت خيلي نگاه كردي ميبني چقد محكم ساقه قاصدك گرفته هيچ شانسي نداره ولي حاضرم نيست كه ولش كنه
اين قشر از جامعه ما هم به همين جا رسيدن فارغ از اينكه روند زندگي كجا ميبردشون مجبورن دودستي به هر چيزي كه ديگه تنها راهشون شده چنگ بزنن
منم متاثر شدم خدا كنه كه هيچ ادمي مجبور نشه اينطوري شرافتش زير سئوال ببره
آمين
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
زیاد خودتونو ناراحت نکنید اختیار هر کس دست خودشه.
خودم کردم که لعنت بر خودم باد
فقط جامعه ما این درد رو نداره جوامع دیگه خیلی بدترن.
 

mehdix622

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیروز تو اتوبوس نشسته بودم دیدم تو یه 206 یه دختر صندلی عقب وسط نشسته بود 2تا پسرم دو طرفش نشسته بودن داشتن حالشونو می کردن بچه ها چرا اینطوری شده؟؟به نظرتون اینها ازدواج نمی کننمشاهده پیوست 36627
ازدواج پول ميخاد شغل ميخاد
تضمين اينده كاري و ميخاد
خونه ميخاد




چند %از ج.نايي كه به سن ازدواج رسيدم اينا رو دارن؟؟؟
 

saharbeau

عضو جدید
اينگونه افراد براي رسيدن به خواسته هايشان به هركارنابسندي دست ميزنن انان ا فرادي مريض هستندوعلت ان فقر نيست هزاران افراد درفقر زندگي ميكنن وشرافتمندهستند
 
آخرین ویرایش:

بهار _من

عضو جدید
درسته كه در همه جوامع اين مسائل هست شايدم خيلي فجيع تر از اين شايدم درصدري بهتر
اما به هر حال در بدترين و بي بندوبارترين جوامع هم اين مسائل جزو ناهنجاري اا به شمار مياد ..
متاسفانه ما ها هيچ وقت نميتونيم عمق اتفاقي براي اينها ميافته را درك كنيم مثل اين ادمها مثل معروف كه ميگه تا خودت جات گرمه چه ميفهمي سردي يعني چي؟ فقط ارزو ميكنم هيچ وقت حتي به ثانيه اي استرسي كه اين جماعت تحمل ميكنن را تجربه نكنم و نكنيد و از همه عزيزانمان هم دور دورررر دور باشه!:gol:
 

laleh_a

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم باهات موافقم ولی واسه دخترها متاسفم چون پسرها به قول خودشون عشق حالشونو میکنن و میرن ولی دخترهاند که یک لکه ننگ رو پیشونیشون میمونه
;)
باور كن براي پسر ها هم لكه ننگه فقط راحت ترن... موافقم كه دخترا خيلي بيشتر ضربه مي خورن....

مگه جووني و عشق و حال كردن فقط همينه؟؟؟؟ والله ما هم دوره جوون تري مون خيلي بهمون خوش گذشته ولي به خدا اگه لحظه اي فكر اين كارها رو هم كرده باشيم!!!!!!!!
چرا اين جوري شده؟؟؟؟؟؟؟:cry::cry::eek:
به خدا خيلي براي بچه ام نگرانم:cry::cry::cry::cry::cry:
 

rozan

عضو جدید
دلم گرفته است
دلم عجیب گرفته است
گاهی تو معنای انسان بودن و تلاش برای انسان ماندن گم میشم
چی میشه که ادما اینطوری میشن
بنظر من حتی اگه ادم از فقر بمیره بهتر از اینه که تن فروشی کنه
من نمیخوام ظالم بازی در بیارم ولی زندگی فقیرانه حاصل یک ذهن فقیره
 

Fateme_bay

عضو جدید
کاربر ممتاز
اکثرا خودشون خواستن به این راه کشیده بشیدن من دلم نسوخت چون اعتیاد و بد کارگی دست خود آدمه وقتی کسی گشنه باشه میتونه با شرف کامل بره خونه مردم کار کنه و هیچ مشکلی نداره ولی تن فروشی نکنه

خیال خامیه که این طوری فکر میکنی
به این راحتی نیست پول در اوردن مطمئن باش اونا اول این راه هارو امتحان میکنن بعد به اینجا میرسن...
مردم به این راحتی ها به زنی اجازه نمیدن بیاد خونش کار کنه تازه حتما ازش درخواست هایی هم میکنن که اگه اون پاسخ مناسب و طبق دلخواه اونا نداشته باشه....کارش رو از دست میده...
ماها که راحت دست دراز کنیم نون دستمونه این چیزا رو درک نمیکنیم
 

me-myself

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیال خامیه که این طوری فکر میکنی
به این راحتی نیست پول در اوردن مطمئن باش اونا اول این راه هارو امتحان میکنن بعد به اینجا میرسن...
مردم به این راحتی ها به زنی اجازه نمیدن بیاد خونش کار کنه تازه حتما ازش درخواست هایی هم میکنن که اگه اون پاسخ مناسب و طبق دلخواه اونا نداشته باشه....کارش رو از دست میده...
ماها که راحت دست دراز کنیم نون دستمونه این چیزا رو درک نمیکنیم

پس اینهمه زنی که توی شرکتهای خدماتی کار میکنن کیا هستن؟ از مریخ اومدن؟
نخیر وقتی یه بار اینجور آدما تن فروشی کردن و یه پول نسبتا خوبی دستشون رسید دیگه هیچوقت نمیان زحمت و خستگی کار کردن توی خونه ی مردم رو تحمل کنن. وقتی یکی پول مفت دربیاره دیگه دستش به کارهای سخت اونم با حقوق روزی 8 تومن نمیره. یک لحظه فرض کنید دین و اخلاقیات وجود ندارن ( فقط یک لحظه فرض کنید) شما اگه بودی کار سخت با درآمد پایین رو انتخاب میکردی یا کار کمی ساده تر با درآمد بالا رو؟؟؟
اینجور آدما اخلاقیات رو توی وجودشون کشتن.
 

khatami1

عضو جدید
انسان نقطه ای است بین دو بی نهایت................بی نهایت لجن و بی نهایت فرشته



مهم این است در هر لحظه تو کدامش را انتخاب کنی
 

Fateme_bay

عضو جدید
کاربر ممتاز
پس اینهمه زنی که توی شرکتهای خدماتی کار میکنن کیا هستن؟ از مریخ اومدن؟
نخیر وقتی یه بار اینجور آدما تن فروشی کردن و یه پول نسبتا خوبی دستشون رسید دیگه هیچوقت نمیان زحمت و خستگی کار کردن توی خونه ی مردم رو تحمل کنن. وقتی یکی پول مفت دربیاره دیگه دستش به کارهای سخت اونم با حقوق روزی 8 تومن نمیره. یک لحظه فرض کنید دین و اخلاقیات وجود ندارن ( فقط یک لحظه فرض کنید) شما اگه بودی کار سخت با درآمد پایین رو انتخاب میکردی یا کار کمی ساده تر با درآمد بالا رو؟؟؟
اینجور آدما اخلاقیات رو توی وجودشون کشتن.
این تیکه که تعداد خیلی زیادی از اونا اخلاقیات رو توی وجود خودشون کشتن رو قبول دارم...
صحبت شما صحیحه...
اما مواردی رو هم دیدم که اینجوری نبوده یعنی واقعا از سر ناچاری بوده...
به هر حال نامردمیه که بگیم همشون عوضی بودن که تن به خود فروشی دادن...
تازه فکر کردی مگه چقدر به اونا میدن در ازای این کار؟؟؟
ساده دلیه اگر فکر کنیم زیاد میدن...نه اینطورام نیست
 

گیگیل

عضو جدید
;)
باور كن براي پسر ها هم لكه ننگه فقط راحت ترن... موافقم كه دخترا خيلي بيشتر ضربه مي خورن....

مگه جووني و عشق و حال كردن فقط همينه؟؟؟؟ والله ما هم دوره جوون تري مون خيلي بهمون خوش گذشته ولي به خدا اگه لحظه اي فكر اين كارها رو هم كرده باشيم!!!!!!!!
چرا اين جوري شده؟؟؟؟؟؟؟:cry::cry::eek:
به خدا خيلي براي بچه ام نگرانم:cry::cry::cry::cry::cry:
باهات موافقم
مگه بچه داری؟
 

panjere

عضو جدید
کاربر ممتاز
این تیکه که تعداد خیلی زیادی از اونا اخلاقیات رو توی وجود خودشون کشتن رو قبول دارم...
صحبت شما صحیحه...
اما مواردی رو هم دیدم که اینجوری نبوده یعنی واقعا از سر ناچاری بوده...
به هر حال نامردمیه که بگیم همشون عوضی بودن که تن به خود فروشی دادن...
تازه فکر کردی مگه چقدر به اونا میدن در ازای این کار؟؟؟
ساده دلیه اگر فکر کنیم زیاد میدن...نه اینطورام نیست

اینکه از سر ناچاری این کار رو میکنن قبول ندارم. در سخت ترین حالات نیز راهی به جز این ننگ وجود داره.(شاید سخت ولی بهتر از تن فروشی).
حتی به نظر من گدایی کردن شرف داره به این کار.
 

Fateme_bay

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینکه از سر ناچاری این کار رو میکنن قبول ندارم. در سخت ترین حالات نیز راهی به جز این ننگ وجود داره.(شاید سخت ولی بهتر از تن فروشی).
حتی به نظر من گدایی کردن شرف داره به این کار.

اما حتی توی گدایی هم ممکنه این اتفاق براش پیش بیاد....
به هرحال نمیشه گفت همشون آدمای بدی بودن...
درسته راه های بهتر و صد البته سخت ترهم هست اما ...شاید واسه بعضی از اونا این راه تنها راه و یا آخرین راه بوده...
 

Goolebarfie

عضو جدید
این طور نیست عزیزم که تو میگی آدمی که جای گرمی داره هیچوقت نمی تونه به جای اینها فکر کنه کسی که پدرش از بدو تولدش معتاد و بی وجوده زمانی براش نمی مونه که تا قبل از به دام افتادن خودشو از منجلاب بیرون بکشه
 

mjvm

کاربر فعال گروه کیفیت مهندسی صنایع
و این است نتیجه ی فرهنگ سازی 30 ساله ی بعد از انقلاب مثلا اسلامی
قابل توجه آقایان!! و علما ی محترم!! تا می تونید مثل کبک سرتون رو بکنید زیر برف
جواب میده!!!
 

Similar threads

بالا