گفت و گوهای خودمانی بچه های IT

...Melody

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام.
حرف شما کاملا متینه.چیزی که مهمه "آگاهی"‍‍ـه که به صورت کلاسیک و عمومی انتظار میره همراه با تحصیل به دست بیاد ولی میتونه بی تحصیل هم ممکن بشه.
[من امتیاز دادم ها! نگین تشکر نکرد]
سلام
ميگم دراگو جان...مي خواي...بسه ديگه..هان؟:biggrin:
بابا آبرو واسه ما نذاشتي!!!

يه بار گفتم ها! :biggrin:
قصدم واقعا اين نبود..من شوخي زياد مي كنم
اگر ميومدي تشكر مي كردي خودم يه چيزي بهت مي گفتم!!:w05:
:gol::gol:
 

Drago

پیشکسوت فعال فناوری اطلاعات
کاربر ممتاز
سلام
ميگم دراگو جان...مي خواي...بسه ديگه..هان؟:biggrin:
بابا آبرو واسه ما نذاشتي!!!

يه بار گفتم ها! :biggrin:
قصدم واقعا اين نبود..من شوخي زياد مي كنم
اگر ميومدي تشكر مي كردي خودم يه چيزي بهت مي گفتم!!:w05:
:gol::gol:
نه حالا گذشته از شوخی...واقعا میشه این رو از ضعف های ورژن جدید دونست.قبلا همه چی شفاف بود.یعنی میرفتی تو کنترل پنل خیلی سریع و ساده میتونستی بفهمی از کجا امتیاز گرفتی و چطور(تشکر یا امتیاز)
بعد همونطور که اطلاع دارید اون ستاره هه امتیاز بیشتری از تشکر میده(گاهی تا 10 برابر) و وقتی خیلی ذوق میکنم از خوندن یه مطلبی از اون استفاده میکنم! ولی به جاش معلوم نیست دیگه...
سلام بچه ها.
خوبيد؟
چرا اين قدر كم ميايد اينجا؟
مثلا ماها بايد اينجارو گرم كنيم.
۱.سلام!
۲.بچه ها بزرگ شدن!!
۳.مرسی شما خوبی؟
۴.والا ما کم و بیش میایم ولی چیزی که باعث میشه همچین جایی رونق بگیره از نظر من دو چیز میتونه باشه :
الف) آموزش : مردم ما علی الخصوص دانشجوها خیلی خیلی دوست دارن یه چیزی بهشون آموزش داده بشه.
ب) فکر میکنم بحث های دنباله دار و همه جانبه واسه یه اینجور محیطی بدک نباشه.
شما یه موضوع بگو و بحث راه بنداز تا ما هم دنبالشو بگیریم
۵.آره مخصوصا الان دیگه داره هوا سرد میشه حداقل بیایم اینجا گرم شیم :D
 

...Melody

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام بچه ها.
خوبيد؟
چرا اين قدر كم ميايد اينجا؟
مثلا ماها بايد اينجارو گرم كنيم.
سلام سوگند جان!
خانومي اينجا واسه اينكه گرم شه بايد بحثي جريان داشته باشه....مي خواي خودت شروع كن...
(نه كه من هيچي نداشته باشم ها!نه!!دارم واسه جوونا جا باز مي كنم!!!
)
نه حالا گذشته از شوخی...واقعا میشه این رو از ضعف های ورژن جدید دونست.قبلا همه چی شفاف بود.یعنی میرفتی تو کنترل پنل خیلی سریع و ساده میتونستی بفهمی از کجا امتیاز گرفتی و چطور(تشکر یا امتیاز)
بعد همونطور که اطلاع دارید اون ستاره هه امتیاز بیشتری از تشکر میده(گاهی تا 10 برابر) و وقتی خیلی ذوق میکنم از خوندن یه مطلبی از اون استفاده میکنم! ولی به جاش معلوم نیست دیگه...

۱.سلام!
۲.بچه ها بزرگ شدن!!
۳.مرسی شما خوبی؟
۴.والا ما کم و بیش میایم ولی چیزی که باعث میشه همچین جایی رونق بگیره از نظر من دو چیز میتونه باشه :
الف) آموزش : مردم ما علی الخصوص دانشجوها خیلی خیلی دوست دارن یه چیزی بهشون آموزش داده بشه.
ب) فکر میکنم بحث های دنباله دار و همه جانبه واسه یه اینجور محیطی بدک نباشه.
شما یه موضوع بگو و بحث راه بنداز تا ما هم دنبالشو بگیریم
۵.آره مخصوصا الان دیگه داره هوا سرد میشه حداقل بیایم اینجا گرم شیم :D
اينو راست ميگي...اينكه نميشه فهميد خيلي بده..البته خب..فقط اين يه مشكل رو نداره ولي درمقايسه بهتره

حرف دراگو رو يكم بيشتر واسه بچه ها توضيح بدم...........امتياز بسته به امتياز شخص استفاده كننده و تالار مي تونه خيلي بيشتر از يه تشكر باشه.....
البته دراگو جان ميشه اندكي فهميد ها!فقط در همين حد كه امتياز گرفتي... ولي اينكه از كي و واسه چي... نه!!!


خب موضوع چي شد؟:D
 

Drago

پیشکسوت فعال فناوری اطلاعات
کاربر ممتاز
البته دراگو جان ميشه اندكي فهميد ها!فقط در همين حد كه امتياز گرفتي... ولي اينكه از كي و واسه چي... نه!!!


خب موضوع چي شد؟:D
اینکه واسه پست بوده یا تاپیک و چقدر هم بوده معلومه ولی کی داده معلوم نیست!

موضوع بگم؟ به قول خودت میخوایم دور رو به جوون ها بدیم،میخوایم ببینیم اینا چی ذهنشونو مشغول کرده...
جوونا دست به کار شین.
 

Drago

پیشکسوت فعال فناوری اطلاعات
کاربر ممتاز
اینجا چرا اینجوری سوت و کوره؟ یعنی از دیروز تا حالا هیچکی نیومده؟
دوباره لنگر افتاده اینترنت ها تون قطع شده یا سخت مشغول درس خوندنین؟
 

farzad.20

کاربر فعال
اینجا چرا اینجوری سوت و کوره؟ یعنی از دیروز تا حالا هیچکی نیومده؟
دوباره لنگر افتاده اینترنت ها تون قطع شده یا سخت مشغول درس خوندنین؟

سلام
راستش چند بار اومدم تو سایت، ولی شما میدونو واسه ما خالی گذاشتید ما هم متاسفانه نمیدونیم چه موضوعی رو مطرح کنیم ، اگه میشه خودتون یه موضوع بگید
 

JUMONG360

کاربر فعال تجارت الکترونیک
نوع درس خوندن(چیزی که فقط قبل از امنحان و کنکور یادش میفتیم)

نوع درس خوندن(چیزی که فقط قبل از امنحان و کنکور یادش میفتیم)

ما هم منتظز بقیه ایم واسه شروع بحث...البته ناگفته نمونه بچه های قدیمی سایت مشغول درس و ارشدو....هستن پس دور دور جووناس....موضوعی که من پیشنهاد میدم اینه...چرا بعضی ها زیاد درس نمی خونن ولی آدمای موفقین و برعکس بعضی ها زیاد می خونن و همش سرشون تو کتابه ولی آدمای بزرگی نمیشن و بهتره بگم موفقیتشون کاملا سطحی و مقطعیه...من زندگی دانشمندای زیادیو خوندم هیچ کدم اندازه ی الان ماها دنبال درس نبودن!!!پس همه ی اینا برمیگرده به فرق کسب علمه.اگه دوست داشتید یه تاپیک میزنم چون خیلی جای بحث دارهخیلی از ماها داریم وقت زیادی از عمرمونو صرف میکنیم ولی به اشتباه که حقیقتا تلخه:gol:
 

young scientist

عضو جدید
اره خیلی وقتااینطوریه!!میدونین چرا؟چون ادمای موفق هدف دارن.قبل ازهرکاری هدفشونو مشخص وتریسم میکنند!!بنظرمن این هدفه خیلی مهمه.اونایی که درس میخونند وبه جایی نمیرسند دلیلش اینه که پشت این درس خوندنه هدفی نیست!!!!یه استادی داشتیم که اولین جلسه کلاسش رو با یه داستان شروع کرد(یه تحقیق علمی درسه دهه قبل)که نهایتا به این نتیجه منجرشد که تعیین هدف و مکتوب کردن اون از مهمترین دلایل موفقیت انسانهای موفقه.(مثل اقای اوباما که نمونه ی بارز این تحقیق بودند.);)
 

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
ما هم منتظز بقیه ایم واسه شروع بحث...البته ناگفته نمونه بچه های قدیمی سایت مشغول درس و ارشدو....هستن پس دور دور جووناس....موضوعی که من پیشنهاد میدم اینه...چرا بعضی ها زیاد درس نمی خونن ولی آدمای موفقین و برعکس بعضی ها زیاد می خونن و همش سرشون تو کتابه ولی آدمای بزرگی نمیشن و بهتره بگم موفقیتشون کاملا سطحی و مقطعیه...من زندگی دانشمندای زیادیو خوندم هیچ کدم اندازه ی الان ماها دنبال درس نبودن!!!پس همه ی اینا برمیگرده به فرق کسب علمه.اگه دوست داشتید یه تاپیک میزنم چون خیلی جای بحث دارهخیلی از ماها داریم وقت زیادی از عمرمونو صرف میکنیم ولی به اشتباه که حقیقتا تلخه:gol:

سیلاممممممممممم مهندس خوفی؟
جواب سوالت یه جمله که من خیلی دوست دارم و به دیگران هم همیشه گوش زدش میکنم و اونهم این است که ما باید کتاب رو بخونیم نه اینکه کتاب ما رو بخونه

به نظر من باید وقتی یه مطلب رو میخونیم اول بدونیم برای چی میخونیم و از اون چی در می آد و به چه درد ما میخوره
و از همه مهمتر باید به کتاب مسلط باشیم و سعی کنیم به این بیاندیشیم که کتاب دانشش از ما کمتر و محدود است و ما هستیم که باید بر صحت اطلاعات یه کتاب تاثیر بگذاریم پس سعی کنیم که یه مطلبی رو میخونیم با تمام وجود قبولش نداشته باشیم بلکه به عنوان یه فرضیه بپذیریم که ممکنه راهی بهتر از آن هم باشد که اینجاست که ما باید اون راه حل بهتر رو بیابیم

نتیجه: کتاب رو فقط به این دلیل بخونید که ابزار دستتون بیاد نه مقصد

(البته نظرات شخصیه من اینه و چقدر از ایده های افراد موفق فاصله داره رو شما باید پیدا کنید پس کلا به نظر من افراد موفق اکتشافگر خوبی بودن تا کتاب خوان خوب)
 

sara.mortazavi

کاربر حرفه ای
یکیش هدفه
و
دیگری تجربه کردنه
بنظر شما ها میشه چیزیا کامل یاد گرفت وازش استفاده کرد اونم طی سالها بدون اینکه فراموش بشه اگر فقط خونده بشه!!!!!!!!!!!!!!!!
کسی هستم که درس زیاد نمیخونم ولی دوست دارم تجربه کنم ببینم .....................
خب.................
ماهم اومدیم تو میدون
 

farzad.20

کاربر فعال
ما هم منتظز بقیه ایم واسه شروع بحث...البته ناگفته نمونه بچه های قدیمی سایت مشغول درس و ارشدو....هستن پس دور دور جووناس....موضوعی که من پیشنهاد میدم اینه...چرا بعضی ها زیاد درس نمی خونن ولی آدمای موفقین و برعکس بعضی ها زیاد می خونن و همش سرشون تو کتابه ولی آدمای بزرگی نمیشن و بهتره بگم موفقیتشون کاملا سطحی و مقطعیه...من زندگی دانشمندای زیادیو خوندم هیچ کدم اندازه ی الان ماها دنبال درس نبودن!!!پس همه ی اینا برمیگرده به فرق کسب علمه.اگه دوست داشتید یه تاپیک میزنم چون خیلی جای بحث دارهخیلی از ماها داریم وقت زیادی از عمرمونو صرف میکنیم ولی به اشتباه که حقیقتا تلخه:gol:


سلام
به نظر من : اینکه بعضی ها زیاد نمیخونن ولی نسبت به خیلی افراد که از اونا بیشتر میخونن موفق تر هستن دلایل زیادی میتونه داشته باشه مثلا متمرکز کردن ذهن روی چیزی که آدم داره میخونه، بعضی ها وقتی درس میخونن حواسشون کلا به درسه خب مطلب رو زود میگیرن ولی خیلی ها هم هستن که موقع درس تمرکزشون رو درس نیست خب طبیعیه که سرعت یادگیریشون نسبت به گروه اول خیلی کمتره. آدمای موفق و معروف از خودشون خلاقیت به خرج میدن همون طور که دوستمون dzzv_13 گفتن اونا فقط به مطالب کتاب هایی که میخونن توجه نمیکنن بلکه دونبال راه ها یا چیز هایی هستن که شاید خیلی بهتر از مطالبی باشه که تو اون کتاب ها است (اونا از کتاب به عنوان ابزاری برای جلوگیری از تلف کردن وقت واسه مسیری که قبلا توسط دیگران طی شده استفاده میکنن). به نظر من آدم هایی که واقعا موفق هستند خودشون رو محدود نمیکنن. مشکل اینه که اکثر دانشجو های ما فقط دونبال پاس کردن درس و گرفتن مدرک هستن واسه همین چند روز قبل امتحان میخونن و درسو پاس میکنن.
 

sara.mortazavi

کاربر حرفه ای
درسوزمانی کسی میخونه که دوستش داشته باشه اگه خیلی دوستش داشته باشه کتابهای دیگه توهمون ضمینه میخونه اگه خیلی خیلی دوستش داشته باشه میره دنبال کسانی که اون علمو دارند اگه خیلی خیلی خیلی دوستش داشته باشه میره تاخودش حقیقتو پیدا کنه ودر اخر یه پروفسوری عالمی چیزی شده
راستی یکی گفت کتابایی در این مورد درمورد دانشمندان خونده میشه اسم کتابارو بانویسندههاشونو بهم بگین؟
 

Drago

پیشکسوت فعال فناوری اطلاعات
کاربر ممتاز
....
چرا بعضی ها زیاد درس نمی خونن ولی آدمای موفقین و برعکس بعضی ها زیاد می خونن و همش سرشون تو کتابه ولی آدمای بزرگی نمیشن و بهتره بگم موفقیتشون کاملا سطحی و مقطعیه...من زندگی دانشمندای زیادیو خوندم هیچ کدم اندازه ی الان ماها دنبال درس نبودن!!!پس همه ی اینا برمیگرده به فرق کسب علمه.

اگه دوست داشتید یه تاپیک میزنم چون خیلی جای بحث داره
به نظر من فرقش فرق بین "دانش" و "کاربرده". کسی که به قول معروف درس خون حساب میشه و فعالیتی نداره اطلاعات جامعی در مورد یه مطلب داره ولی هیچ وقت استفاده کاربردی و عملی ازش نمیکنه.ولی کسی که از وقتی شی گرایی یاد میگیره همه چیزو شی میبینه روندش فرق میکنه.جالب اینجاست که (به نظر من) خوب و بد نداره! یعنی نمیشه بگی دنبال دانش رفتن خوبه یا دنبال کاربرد رفتن.هردوتاش لازمه و به خصوصیات افراد بستگی داره.
اینکه گفتید "دانشمندان زیادی ..." اونا جزو دسته اول هستن.یعنی افرادی که معمولا به صورت کاربردی با علوم درگیر نمیشن.اگه بخوایم به زبان رشته های دانشگاهی خودمون بگین به طور "محض" باهاش درگیرن.و افرادی هم داریم که کاربردی درگیر شدن و بسیار هم موفق شدن.
فکر میکنم تاپیک نزنید بهتره.فضای اینجا یه کم کاربردی تر بشه.
اره خیلی وقتااینطوریه!!میدونین چرا؟چون ادمای موفق هدف دارن.قبل ازهرکاری هدفشونو مشخص وتریسم میکنند!!بنظرمن این هدفه خیلی مهمه.اونایی که درس میخونند وبه جایی نمیرسند دلیلش اینه که پشت این درس خوندنه هدفی نیست!!!!
حرف شما درسته ولی اهداف مختلف هم نتایج مختلفی میده.مثلا کسی که درس خونه میتونه در آینده یه تئوری بده ولی کسی که کاربردی عمل میکنه ممکنه به یه روش جدید یا ایده جدید(در سیستم غیرجدید) برسه.
کسی که فقط بخونه و به این فکر نکنه که به چه دردی میخوره به جایی نمیرسه،همینطور کسی که فقط دنبال کاربرد بره و فقط "مصرف کننده" باشه و ندونه این چیزی که مصرف میکنه پشتش چیه.

یکیش هدفه
و
دیگری تجربه کردنه
بنظر شما ها میشه چیزیا کامل یاد گرفت وازش استفاده کرد اونم طی سالها بدون اینکه فراموش بشه اگر فقط خونده بشه!!!!!!!!!!!!!!!!
ماهم اومدیم تو میدون
گل گفتی مسعودجان
تجربه نکته خیلی مهمیه که بسیاری از بچه های ما نادیده میگیرن.منظورم البته از تجربه سابقه نیست بلکه آزمودن چیزهای جدیده.
تصور کنید دراگو رو که داره بحث میکنه که IT پر درآمد ترین شغل جهانه(بر پایه یه سری آمارهایی که اعتباری بهش نیست!) و بعد هم میگه مثلا مدیر شبکه فلان قدر در سال حقوق میگیره....و دراگو حتی یه بار هم ویندوز سرور رو از نزدیک ندیده چه برسه به تجربه کردنش...
.....
که ما باید کتاب رو بخونیم نه اینکه کتاب ما رو بخونه
....
به نظر من باید وقتی یه مطلب رو میخونیم اول بدونیم برای چی میخونیم و از اون چی در می آد و به چه درد ما میخوره
و از همه مهمتر باید به کتاب مسلط باشیم و سعی کنیم به این بیاندیشیم که کتاب دانشش از ما کمتر و محدود است و ما هستیم که باید بر صحت اطلاعات یه کتاب تاثیر بگذاریم پس سعی کنیم که یه مطلبی رو میخونیم با تمام وجود قبولش نداشته باشیم بلکه به عنوان یه فرضیه بپذیریم که ممکنه راهی بهتر از آن هم باشد که اینجاست که ما باید اون راه حل بهتر رو بیابیم

نتیجه: کتاب رو فقط به این دلیل بخونید که ابزار دستتون بیاد نه مقصد

(البته نظرات شخصیه من اینه و چقدر از ایده های افراد موفق فاصله داره رو شما باید پیدا کنید پس کلا به نظر من افراد موفق اکتشافگر خوبی بودن تا کتاب خوان خوب)
اول از همه اینو بگم که مهندس جان تو آخرش از اینایی میشی که جمله هاشو همه نقل قول میکنن!!
این حرفت خیلی عالی بود.اینکه انقدر اعتماد به نفس داشته باشیم و انقدر دنبال پیدا کردن باشیم که حتی نظریه یه فردی که یه عمره روی این موضوع تحقیق میکنه رو فقط به چشم نظریه نگاه کنیم نه وحی منزل!(مُنزل یعنی نازل شده! مَنزل نخونین!)
فرق زیادی بین اکتشافگر و کتابخوان نمیبینم.اطلاعات مفید و جامع در قالبی غیر از کتاب نمیگنجه.و بدون داشتن اون اطلاعات علمی هم به دست نمیاد و بدون علم کاربردی هم نخواهد بود.اما قبول دارم که صرف خواندن کافی نیست.
در ضمن چرا اینجوری صحبت میکنی؟مگه آدم های موفق کیا هستن؟ خود تو میتونی یه آدم موفق باشی.اینکه قطعی نمیگم چون از نزدیک نمیشناسم و نظر خودت رو هم نمیدونم.آدم های موفق موجودات خاص یا غیر قابل دسترسی نیستن.همین همکلاسی شما یا خود شما است.
.....اگه خیلی دوستش داشته باشه کتابهای دیگه توهمون ضمینه میخونه ...

راستی یکی گفت کتابایی در این مورد درمورد دانشمندان خونده میشه اسم کتابارو بانویسندههاشونو بهم بگین؟
آقا مسعود بابت املای کلماتت سخت ازت دلگیرم.من آدم سختگیری هستم و روی ادبیات و کلمات دوستام سخت گیری میکنم یا به قولی گیر میدم.زمینه است برادر نه ضمینه.
با مطالعه روش هایی که آدم های موفق معروف(!!) استفاده کرده اند زیاد موافق نیستم.هرچقدر بیشتر درگیر این بشی که بفهمی اونا چیکار کردن از راه موفقیت دور میشی.خودت راه موفقیت شخصی خودتو بساز.
نمیدونم اول کدوم کتاب تست کنکور بود که داشت میگفت هرکس روش خودشو واسه درس خوندن داره...حالا من تعمیم میدم به موفق شدن.مثالی که زده بود این بود که یه نفر سیگار میکشید و شبا با قهوه خودشو بیدار نگه میداشت.بهش گفتن چرا اینکارو میکنی؟ گفت بالزاک سیگار میکشید و شبا با قهوه بیدار میموند.آخرش تنها چیزی که براش موند سیگار کشیدن و قهوه خوردن بود و هیچ وقت شاعر خوبی نشد.
 

danialfx

عضو جدید
کاربر ممتاز
با مطالعه روش هایی که آدم های موفق معروف(!!) استفاده کرده اند زیاد موافق نیستم.هرچقدر بیشتر درگیر این بشی که بفهمی اونا چیکار کردن از راه موفقیت دور میشی.خودت راه موفقیت شخصی خودتو بساز.
نمیدونم اول کدوم کتاب تست کنکور بود که داشت میگفت هرکس روش خودشو واسه درس خوندن داره...حالا من تعمیم میدم به موفق شدن.مثالی که زده بود این بود که یه نفر سیگار میکشید و شبا با قهوه خودشو بیدار نگه میداشت.بهش گفتن چرا اینکارو میکنی؟ گفت بالزاک سیگار میکشید و شبا با قهوه بیدار میموند.آخرش تنها چیزی که براش موند سیگار کشیدن و قهوه خوردن بود و هیچ وقت شاعر خوبی نشد.

به نظر من هم این مهمترین چیزی هست که باید هرکسی بهش برسه.
البته از تجربه های دیگران درس گرفتن هم میتونه مفید باشه.
 

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
1)اول از همه اینو بگم که مهندس جان تو آخرش از اینایی میشی که جمله هاشو همه نقل قول میکنن!!

2)فرق زیادی بین اکتشافگر و کتابخوان نمیبینم.

3)اطلاعات مفید و جامع در قالبی غیر از کتاب نمیگنجه.و بدون داشتن اون اطلاعات علمی هم به دست نمیاد و بدون علم کاربردی هم نخواهد بود.اما قبول دارم که صرف خواندن کافی نیست.

4)مگه آدم های موفق کیا هستن؟ خود تو میتونی یه آدم موفق باشی...
1)میگن همه چیز در حال تغییر کردن است و اون چیزی که تغییر نمیکنه خود تغییر است از این میشه استدلال کرد که 3 تا تغییر میتونه خیلی کارها بکنه پس چرا ما که سراپا در حال تغییریم کاری نمیتونیم بکنیم؟!!

2)خوب چون در کتاب خوندن باید ذهن یه آدم رو که به صورت نوشتاری تبدیل شده بخونی شاید گفت کتاب خوندن هم جزئ از اکتشافات بشر است

3)چرا توی ذهن میگنجه

5)راستش رو بخواهی من می خوام یه چیزی رو کشف کنم که ذهن آدم نتونه پیداش کنه ولی یه مشکل دارم و اون هم این است که باید با ذهنم دنبالش برم و ذهنم زودتر از من به اون میرسه بخاطر همین باید اینقدر خودم رو از ذهنم قوی تر کنم که زودتر از اون به اکتشافم برسم
شاید بگید این پسره نادانه ولی یه سرنخی رو دوسال پیش پیدا کردم و دارم ادامش میدم اون سرنخ اینه که میگه باید فقط افکار خدا رو بدونم و بقیه در حاشیه اند
با این شاید بتونم از ذهن آدمی پیشی بگیرم ولی یه مشکل جدیدی در این خلل رخ داد و اون هم این است که با استدلال میشود اینو ثابت کرد حال کار جدیدم شده چیزی رو پیدا کنم که نه ذهن آدمی میتونه پیداش کنه نه چیزی اون استدلال کنه
جالبه که بعد از این چی رخ میده رو ذهنم نمیتونه حدس بزنه (شاید هیچ کس ندونه)و این خودش یعنی اینکه من بدون ذهنم میتونم یه چیزی رو پیدا کنم
فکر شو بکن چی میشه که یه آدم بتونه چیزی رو کشف کنه که نه عقل نه احساس و نه درک آدمی میتونه پیداش کنه حال چون نمشه فکرشو هم کرد پس بدون که میشه ولی خیلی دوست دارم زود تر از هر چیزی اونو پیدا کنم فقط اگر عمرم کفاف بده
(راستی این حرفای منو زیاد جدی نگیرید چون بعضی مواقع چنان درشون غرق میشم که ... شاید هم قدرت کلمه ها بیشتر از این نیست خلاصه اینکه بی خیال)
راستی این در نوشته های شما من قسمت 4 رو توضیح ندادم و رفتم شماره 5 میدونی چرا؟ چون ذهنت و استدلالت احتمال میداد که 4 رو باید توضیح بدم ولی من دوست دارم بدون مرز زندگی کنم




یه سری دست نوشته دارم دوست دارم اونا رو روزی چاپ کنم
ولی فعلا دنبال کاغذی میگردم که شاید هیچ وقت پیدا نشه..
 
آخرین ویرایش:

young scientist

عضو جدید
5)راستش رو بخواهی من می خوام یه چیزی رو کشف کنم که ذهن آدم نتونه پیداش کنه ولی یه مشکل دارم و اون هم این است که باید با ذهنم دنبالش برم و ذهنم زودتر از من به اون میرسه بخاطر همین باید اینقدر خودم رو از ذهنم قوی تر کنم که زودتر از اون به اکتشافم برسم
شاید بگید این پسره نادانه ولی یه سرنخی رو دوسال پیش پیدا کردم و دارم ادامش میدم اون سرنخ اینه که میگه باید فقط افکار خدا رو بدونم و بقیه در حاشیه اند
با این شاید بتونم از ذهن آدمی پیشی بگیرم ولی یه مشکل جدیدی در این خلل رخ داد و اون هم این است که با استدلال میشود اینو ثابت کرد حال کار جدیدم شده چیزی رو پیدا کنم که نه ذهن آدمی میتونه پیداش کنه نه چیزی اون استدلال کنه
جالبه که بعد از این چی رخ میده رو ذهنم نمیتونه حدس بزنه (شاید هیچ کس ندونه)و این خودش یعنی اینکه من بدون ذهنم میتونم یه چیزی رو پیدا کنم
فکر شو بکن چی میشه که یه آدم بتونه چیزی رو کشف کنه که نه عقل نه احساس و نه درک آدمی میتونه پیداش کنه حال چون نمشه فکرشو هم کرد پس بدون که میشه ولی خیلی دوست دارم زود تر از هر چیزی اونو پیدا کنم فقط اگر عمرم کفاف بده
(راستی این حرفای منو زیاد جدی نگیرید چون بعضی مواقع چنان درشون غرق میشم که ... شاید هم قدرت کلمه ها بیشتر از این نیست خلاصه اینکه بی خیال)
راستی این در نوشته های شما من قسمت 4 رو توضیح ندادم و رفتم شماره 5 میدونی چرا؟ چون ذهنت و استدلالت احتمال میداد که 4 رو باید توضیح بدم ولی من دوست دارم بدون مرز زندگی کنم




یه سری دست نوشته دارم دوست دارم اونا رو روزی چاپ کنم
ولی فعلا دنبال کاغذی میگردم که شاید هیچ وقت پیدا نشه..


این چیزی که میگین قشنگ ها...:Dمنتها یه نیروی فرابشری میخاد:D ولی این بدون مرز زندگی کردن ازهمه چیز قشنگتره.زندگی بدور از خوانده شدنش پیشبینیش و درک کردنش توسط دیگران!!! برای خودزندگی کردن بدون پذیرش محدودیتها:cool:
 

sara.mortazavi

کاربر حرفه ای
1)میگن همه چیز در حال تغییر کردن است و اون چیزی که تغییر نمیکنه خود تغییر است از این میشه استدلال کرد که 3 تا تغییر میتونه خیلی کارها بکنه پس چرا ما که سراپا در حال تغییریم کاری نمیتونیم بکنیم؟!!

2)خوب چون در کتاب خوندن باید ذهن یه آدم رو که به صورت نوشتاری تبدیل شده بخونی شاید گفت کتاب خوندن هم جزئ از اکتشافات بشر است

3)چرا توی ذهن میگنجه

5)راستش رو بخواهی من می خوام یه چیزی رو کشف کنم که ذهن آدم نتونه پیداش کنه ولی یه مشکل دارم و اون هم این است که باید با ذهنم دنبالش برم و ذهنم زودتر از من به اون میرسه بخاطر همین باید اینقدر خودم رو از ذهنم قوی تر کنم که زودتر از اون به اکتشافم برسم
شاید بگید این پسره نادانه ولی یه سرنخی رو دوسال پیش پیدا کردم و دارم ادامش میدم اون سرنخ اینه که میگه باید فقط افکار خدا رو بدونم و بقیه در حاشیه اند
با این شاید بتونم از ذهن آدمی پیشی بگیرم ولی یه مشکل جدیدی در این خلل رخ داد و اون هم این است که با استدلال میشود اینو ثابت کرد حال کار جدیدم شده چیزی رو پیدا کنم که نه ذهن آدمی میتونه پیداش کنه نه چیزی اون استدلال کنه
جالبه که بعد از این چی رخ میده رو ذهنم نمیتونه حدس بزنه (شاید هیچ کس ندونه)و این خودش یعنی اینکه من بدون ذهنم میتونم یه چیزی رو پیدا کنم
فکر شو بکن چی میشه که یه آدم بتونه چیزی رو کشف کنه که نه عقل نه احساس و نه درک آدمی میتونه پیداش کنه حال چون نمشه فکرشو هم کرد پس بدون که میشه ولی خیلی دوست دارم زود تر از هر چیزی اونو پیدا کنم فقط اگر عمرم کفاف بده
(راستی این حرفای منو زیاد جدی نگیرید چون بعضی مواقع چنان درشون غرق میشم که ... شاید هم قدرت کلمه ها بیشتر از این نیست خلاصه اینکه بی خیال)
راستی این در نوشته های شما من قسمت 4 رو توضیح ندادم و رفتم شماره 5 میدونی چرا؟ چون ذهنت و استدلالت احتمال میداد که 4 رو باید توضیح بدم ولی من دوست دارم بدون مرز زندگی کنم




یه سری دست نوشته دارم دوست دارم اونا رو روزی چاپ کنم

ولی فعلا دنبال کاغذی میگردم که شاید هیچ وقت پیدا نشه..



شرمنده ....به خاطر زمینه....چون تند مینوشتم اینجوری شده.......
دقیقا نفهمیدم میگن که به ذهن گوش میده یا به روحش؟
 

JUMONG360

کاربر فعال تجارت الکترونیک
کاربرد علم یا استفاده ی کاربردی از علم؟

کاربرد علم یا استفاده ی کاربردی از علم؟

به نظر من فرقش فرق بین "دانش" و "کاربرده". کسی که به قول معروف درس خون حساب میشه و فعالیتی نداره اطلاعات جامعی در مورد یه مطلب داره ولی هیچ وقت استفاده کاربردی و عملی ازش نمیکنه.ولی کسی که از وقتی شی گرایی یاد میگیره همه چیزو شی میبینه روندش فرق میکنه.جالب اینجاست که (به نظر من) خوب و بد نداره! یعنی نمیشه بگی دنبال دانش رفتن خوبه یا دنبال کاربرد رفتن.هردوتاش لازمه و به خصوصیات افراد بستگی داره.
اینکه گفتید "دانشمندان زیادی ..." اونا جزو دسته اول هستن.یعنی افرادی که معمولا به صورت کاربردی با علوم درگیر نمیشن.اگه بخوایم به زبان رشته های دانشگاهی خودمون بگین به طور "محض" باهاش درگیرن.و افرادی هم داریم که کاربردی درگیر شدن و بسیار هم موفق شدن.
فکر میکنم تاپیک نزنید بهتره.فضای اینجا یه کم کاربردی تر بشه.


به نظر من دید شما به درس کمی تک بعدی هستش چیزی مهمی که ما اصلا بهش توجهی نداریم اینه که اونا چطور آدمایی بودن مغز ما به دو نیمکره تقسیم میشه چپ و راست. راست مال منطق و محاسبات و کلن کارایی که منطقی هستن مربوط میشه و سمت چپ مربوط میشه به عواطف و احساسات ما توجه داشته باشید که وقتی ذهن ما خوب کار میکنه که در استفاده از اونا یه توازن برقرار کنیم چطوریش خیلی مفصله اما نتیجش میشه تمرکز یعنی رمز موفقیت اونا...میکل آنز یا خیلی های دیگه شاعر بودن از مدرسه اخراج میشدن و خیلی کارای دیگه اما شدن افرادی ماندگار چون در اسفاده از هر دو نیمکره توازن برقرار میکردن همه میدونیم امام علی(ع)در میدان جنگ بسیار مقتدر بودن در عوض انسانی دل رحم و شاعر ومقام علمیشون هم که طبق گفته ی پیامبر دروازه ی شهر علم بودن در واقع همه ی این ویزگی ها برمیگرده به نیمکره ی چپ و راست.چیزایی که امروز تو همه ی سایت ها کتاب ها و غیره به وفور در دسترسه رو همه داریم من فکر میکنم مطلب کاربردی اینه که چطوری ازشون استفاده کنیم.:gol:
 

Drago

پیشکسوت فعال فناوری اطلاعات
کاربر ممتاز
1)میگن همه چیز در حال تغییر کردن است و اون چیزی که تغییر نمیکنه خود تغییر است از این میشه استدلال کرد که 3 تا تغییر میتونه خیلی کارها بکنه پس چرا ما که سراپا در حال تغییریم کاری نمیتونیم بکنیم؟!!

2)خوب چون در کتاب خوندن باید ذهن یه آدم رو که به صورت نوشتاری تبدیل شده بخونی شاید گفت کتاب خوندن هم جزئ از اکتشافات بشر است

3)چرا توی ذهن میگنجه

امیرجان دوست من بهتر نیست به جای بازی با کلمه ها یه کم بحثو بیشتر باز میکردی؟
۱. کی گفته ما نمیتونیم کاری بکنیم؟ کی گفته ۳ بار نوشتن کلمه تغییر کاری میکنه؟!!!
۲.کتاب خوندن رو اکتشاف نمیبینم، بیشتر اکتساب میبینم.ولی برای کشف چیزی مطالعه مرتبط حیاتی به نظر میرسه.
۳.اطلاعات در ذهن میگنجه ولی Reliability نداره و همچنین استفاده اش توسط دیگران سخته اونجوری.یعنی شما که اطلاعات مفید و جامع توی ذهنت داری چجوری قراره من (در موقع نیازم و نه هر لحظه ای که تو بخوای) بهش دسترسی داشته باشم؟ کتاب رسانه انتقال اطلاعاته برادر....
۴.تقریبا 99 درصد بقیه اشو نفهمیدم! (البته فکر کنم مشکل از منه!!)
۶.مگه ذهنت چیزی جدای از خودته؟ عین اینه که بگی اندیشه من زودتر از جسمم به دانشگاه میرسه.بعد میگه تو چیزی غیر از ذهن هم داری که برات تحلیل و پردازش کنه؟ چه میدونم بایاسی چیزی داری مگه؟!
۵.اولا که هیچ کس الزامی نداره به من جواب بده و اگه دوستانی مثل شما جواب میدین لطف دارین.پس دیگه چه برسه به اینکه فقط یه شماره اش رو جواب نداده باشی! این شماره بندی هم به خصوصیت (نمیدونم منفی یا مثبت) شخصیه که واسه مرتب کردن افکارم موقع کامنت دادن و پست نوشتن استفاده میکنم...خلاصه اگه دردسر میشه واسه شماها ببخشید.
 

sara.mortazavi

کاربر حرفه ای
داشتم نظراتتتون رامیخوندم که یه سوال برام پیش اومد
چرا دانشمندای بزرگ در مدرسه استثنائ بودن
که اخراج بشن
یا کودن جلوه کنن
راستی از این که زندگی دانشمندارا بخونم د
لذت میبرم انگار اوناهنوز هم هستند ولی منبع زیاد ندارم
احتمالا همتون مستند راز را دیدین
یکم غیر باورکردنیه......ولی در مورد من درست در اومد
 

Drago

پیشکسوت فعال فناوری اطلاعات
کاربر ممتاز
احتمالا همتون مستند راز را دیدین
یکم غیر باورکردنیه......ولی در مورد من درست در اومد
در مورد اون مستند شدیدا باهات مخالفم.از اول هم خوشم ازش نیومد و بهش اعتقاد نداشتم.بعدا هم دیدم که یک سری (نه همه) از روانشناس ها و جامعه شناس ها باهاش دارن مخالفت میکنن.
البته این نظر شخصی منه و مثل بقیه مسائل علوم انسانی هیچ کس نمیتونه یه نظر قطعی و صد درصد درست در موردش بده.
 

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
امیرجان دوست من بهتر نیست به جای بازی با کلمه ها یه کم بحثو بیشتر باز میکردی؟
.
.
.
باکلمات بازی کردم تا مفهومم رو برسونم ولی از این خبر نداشتم که کلمات هم یه محدودیتی دارند
بقیشم رو میشه با توصیفاتی نادیده گرفت . . .
 

zigovart

عضو جدید
سلام
به عقیده ی من ITاین قدر گسترده و وسیعه که نمیشه تعریفش کرد
مثلا خود من در یک حدی میدونم IT چیه ولی اگه کسی ازم در موردش بپرسه نمیتونم درست جوابشو بدم-کار سختیه نیست؟
 

Drago

پیشکسوت فعال فناوری اطلاعات
کاربر ممتاز
سلام به بروبچ گل.با آرزو ی موفقیت
سلام
کجایی نیستی...
سلام
به عقیده ی من ITاین قدر گسترده و وسیعه که نمیشه تعریفش کرد
مثلا خود من در یک حدی میدونم IT چیه ولی اگه کسی ازم در موردش بپرسه نمیتونم درست جوابشو بدم-کار سختیه نیست؟
اصلا بگیم IT یه مفهوم اولیه اس و نمیشه تعریفش کرد چطوره؟!
شما الان ترم چندی؟ یواش یواش توی جواب دادن به بقیه راه میفتی!
مخالفت از کدوم فسمت راز؟
(حرف اضافه ای که برای فعل مخالفت به کار میره "با " هست نه "از"!)
من با تفکری که پشتشته مخالفم نه با فیلمش یا کتابش یا ...
من مثلا با اینکه میگه تو مثلا به پولدار شدن فکر کن بعد خود به خود یونیورس همه چی رو جفت و جور میکنه پولدار میشی مخالفم.(البته من در حد و حدودی نیستم که بگم این درسته یا غلطه،فقط میگم من قبول ندارم)


=================
بحث کنید : اول زیر ساخت ها آماده شود و بعد توسعه فرهنگی یا اول توسعه فرهنگی همزمان با توسعه زیر ساخت؟
بزارین مثال بزنم :
اول خطوط ADSL رو ارزان و با کیفیت و در دسترس همه بکنیم(مثلا بعضی نقاط حومه شهر رو ISP ها ساپورت نمیکنن الان) بعد مردم رو تشویق به استفاده از اینترنت برای راحت تر شدن کاراشون بکنیم ؟

یا

همزمان سرویس های تحت وب ایجاد کنیم و در عین حال به توسعه اینترنت پرسرعت بپردازیم؟


Press the issue :d
 
بالا