التماسهای تازه عروس ... عاقبت زنی که نامزدش را به مهمانی‌های شبانه می‌برد

pinion

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مهسا در مرکز مشاوره پلیس شهرستان طرقبه شاندیز افزود: چند ماه قبل پسر یکی از اقوام به خواستگاری ام آمد و من با مشورت خانواده ام به او جواب مثبت دادم.

حمید پسر سر به زیر و خجالتی بود و در جشن عقد کنان مان ، دوستانم با تمسخر و حالتی تحقیر آمیز می گفتند این گاگول خان را از کجا شکار کرده ای که وقتی به داخل اتاق عقد آمد رنگش مثل قالی لاکی رنگ سرخ شده بودو دستانش می لرزید.

عروس جوان افزود: از این که دوستانم ، همسرم را مسخره می کردند خیلی ناراحت شدم و از همان روز اول با حمید سر ناسازگاری گذاشتم.

تصمیم داشتم ایرادهای او را بر طرف کنم و به پیشنهاد یکی از دوستانم ، نامزدم را همراه خودم به چند مجلس پارتی بردم تا آداب معاشرت یاد بگیرد.

حمید در جلسه اول خیلی غیرتی شده بود و از من ایراد می گرفت که چرا با پسران غریبه خوش و بش می کنی ولی همان شب یکی از دوستانم که دختر خوش سر زبانی است برای چند دقیقه او را به زیر درختان باغ برد.

نمی دانم چه صحبتی بین آنها رد و بدل شد که نامزدم تغییر روحیه داد و از آن به بعد خودش پی گیر بود که چه زمانی به میهمانی شبانه می رویم و...
از این بابت خیلی خوشحال بودم و به باوری غلط تصور می کردم شوهرم با کلاس شده است ولی در کمتر از4 ماه فهمیدم حمید با 2 دختر که از آشنایان یکی از دوستانم هستند ارتباط پنهانی برقرار کرده است.
با توجه به حرف هایی که به گوشم می رسید خیلی نگران شدم وبا پشیمانی از حماقتی که کرده بودم تصمیم گرفتم نامزدم را اصلاح کنم اما او تعهداتش را زیر پا گذاشته است و حالا به شکل و شمایلم ایراد می گیرد و مرا با دختران دیگر مقایسه می کند.

مهسا افزود: ما سر این حرف ها با هم اختلاف پیدا کردیم و من چون دور از چشم پدر و مادرم در مجالس پارتی شرکت کرده بودم نمی توانستم در این باره چیزی به خانواده ام بگویم. حمید هم خیلی راحت به دام فساد اخلاقی افتاده و از حدود 2هفته قبل فهمیدم شوهر یکی از دوستانم ، او را به شیشه آلوده کرده است.

با اطلاع از این واقعیت تلخ ، اختلافات ما اوج گرفت و یک هفته است که ماباهم قهر کرده ایم ولی پدر و مادرم از این موضوع خبر ندارند اما دیشب از کلانتری طرقبه زنگ زدند و گفتند که حمید را در یک مجلس اکس پارتی با وضعیت بسیارزننده ای دستگیر کرده اند.

من دلتنگ صفا، صداقت و سادگی هستم که حمید در روزهای اول عقدمان داشت و حالا می فهمم هرکس با ایمان و با حیا باشد موفق می شود و زیر پا گذاشتن ارزش ها و اعتقادات، هستی ما آدم ها را نابود می کند.




منبع :
http://www.bultannews.com/fa/pages/?cid=33864
 

shadmehrbaz

عضو جدید
کاربر ممتاز
مهسا در مرکز مشاوره پلیس شهرستان طرقبه شاندیز افزود: چند ماه قبل پسر یکی از اقوام به خواستگاری ام آمد و من با مشورت خانواده ام به او جواب مثبت دادم.

حمید پسر سر به زیر و خجالتی بود و در جشن عقد کنان مان ، دوستانم با تمسخر و حالتی تحقیر آمیز می گفتند این گاگول خان را از کجا شکار کرده ای که وقتی به داخل اتاق عقد آمد رنگش مثل قالی لاکی رنگ سرخ شده بودو دستانش می لرزید.


همه باهم --> :crying2:

پروردگارا به تمام دختران معصوم اين سرزمين "همسران ِ گاگول" عطا بفرما و آنها را همان گاگولي كه هستند حفظ بنما !
آمین یا رب العالمین
 

vafaaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
تازه تا آخر عمر باید عذاب وجدان داشته باشه که باعث این وضع شد

البته ادم بی جنبه امروز نه فردا اینجوری میشد
 

Amir_Ans

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بنظرم این تحول یکباره حمیدخان هم مشکوکه ...
.
.
.
.
به نظر شما حمید با اون دختره زیر درخت چیکار کرده که 180 درجه عوض شد......
.
.
.
.
ماجراش فانتزیه

نتیجه گیریشم خیلی جالبه و عجیب ؟!!!
 

Sarp

مدیر بازنشسته
داستانش (اخبارش) فانتزی هم باشه ، خاک تو سر دختره
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه جالب...:gol:
تقریبا یه همچین اتفاقی برا دختر خاله دوستم افتاد...اونا از هم طلاق گرفتن...
 

hamid221

عضو جدید
کاربر ممتاز
بنظرم این تحول یکباره حمیدخان هم مشکوکه ...
.
.
.
.
به نظر شما حمید با اون دختره زیر درخت چیکار کرده که 180 درجه عوض شد......
.
.
.
.
ماجراش فانتزیه
حمید با دختره کاری نکرده
دختره با حمید یه کارایی کرده!!!!!!!!!!!!!!
 

hamed-Gibson

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینجاس که میگن
امان از رفیق(اینجا همسر) ناباب و جنس خوب
 

peach_69

عضو جدید
:surprised:wow!!
آموزنده بود بسی:warn:
راستی دیگه از ایم مدلی پسر گیر میاد که خجالتی و کم رو باشه؟!!:D اینجای داستان تخیلی میزنه:biggrin:
 

IMDB

عضو جدید
کاربر ممتاز
شهرستان طرقبه? پارتی؟
شماها باورتون میشه؟ منظورش مجلس ختم قرانی، اش رشته پزونی، نبوده؟
 

hamid_geo

عضو جدید
مهسا در مرکز مشاوره پلیس شهرستان طرقبه شاندیز افزود: چند ماه قبل پسر یکی از اقوام به خواستگاری ام آمد و من با مشورت خانواده ام به او جواب مثبت دادم.

حمید پسر سر به زیر و خجالتی بود و در جشن عقد کنان مان ، دوستانم با تمسخر و حالتی تحقیر آمیز می گفتند این گاگول خان را از کجا شکار کرده ای که وقتی به داخل اتاق عقد آمد رنگش مثل قالی لاکی رنگ سرخ شده بودو دستانش می لرزید.

عروس جوان افزود: از این که دوستانم ، همسرم را مسخره می کردند خیلی ناراحت شدم و از همان روز اول با حمید سر ناسازگاری گذاشتم.

تصمیم داشتم ایرادهای او را بر طرف کنم و به پیشنهاد یکی از دوستانم ، نامزدم را همراه خودم به چند مجلس پارتی بردم تا آداب معاشرت یاد بگیرد.

حمید در جلسه اول خیلی غیرتی شده بود و از من ایراد می گرفت که چرا با پسران غریبه خوش و بش می کنی ولی همان شب یکی از دوستانم که دختر خوش سر زبانی است برای چند دقیقه او را به زیر درختان باغ برد.

نمی دانم چه صحبتی بین آنها رد و بدل شد که نامزدم تغییر روحیه داد و از آن به بعد خودش پی گیر بود که چه زمانی به میهمانی شبانه می رویم و...
از این بابت خیلی خوشحال بودم و به باوری غلط تصور می کردم شوهرم با کلاس شده است ولی در کمتر از4 ماه فهمیدم حمید با 2 دختر که از آشنایان یکی از دوستانم هستند ارتباط پنهانی برقرار کرده است.
با توجه به حرف هایی که به گوشم می رسید خیلی نگران شدم وبا پشیمانی از حماقتی که کرده بودم تصمیم گرفتم نامزدم را اصلاح کنم اما او تعهداتش را زیر پا گذاشته است و حالا به شکل و شمایلم ایراد می گیرد و مرا با دختران دیگر مقایسه می کند.

مهسا افزود: ما سر این حرف ها با هم اختلاف پیدا کردیم و من چون دور از چشم پدر و مادرم در مجالس پارتی شرکت کرده بودم نمی توانستم در این باره چیزی به خانواده ام بگویم. حمید هم خیلی راحت به دام فساد اخلاقی افتاده و از حدود 2هفته قبل فهمیدم شوهر یکی از دوستانم ، او را به شیشه آلوده کرده است.

با اطلاع از این واقعیت تلخ ، اختلافات ما اوج گرفت و یک هفته است که ماباهم قهر کرده ایم ولی پدر و مادرم از این موضوع خبر ندارند اما دیشب از کلانتری طرقبه زنگ زدند و گفتند که حمید را در یک مجلس اکس پارتی با وضعیت بسیارزننده ای دستگیر کرده اند.

من دلتنگ صفا، صداقت و سادگی هستم که حمید در روزهای اول عقدمان داشت و حالا می فهمم هرکس با ایمان و با حیا باشد موفق می شود و زیر پا گذاشتن ارزش ها و اعتقادات، هستی ما آدم ها را نابود می کند.




منبع :
http://www.bultannews.com/fa/pages/?cid=33864
خيلي با حال بود مرسي
خانما منم حميدم من نمي بريد پارتي منم خيلي
خجالتيم ولي حاضرم ازدواج كنم سادگي و داماد صادق و با حياو ايمان حفظ مي كنم مدل 67 بدون رنگ بدون زدگي خوردگي و مالش:biggrin::biggrin::biggrin:
 

paeeizan

اخراجی موقت
خب ثابت میشه این آقا داماده (حمید) آب گیرش نمی اومده ....وگه نه شناگر ماهری بوده
 

rahajo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
[SIZE=-1]
هر چی آدم میکشه از دوست بده

آدم که دوستشو درس انتخاب نکنه اینجوری میشه

تقصیر دخترم هست باید با احترام با نامزدش برخورد می کرد که کسی حق نداشته باشه نامزدشو مسخره کنه

کسی که با عزیزش درست برخورد نکنه بقیه ام این اجازو به خودشون می دن که هر رفتاری دلشون خواست انجام بده

و تو تمام مسایلشون دخالت کنه


[/SIZE]
 

Abolfazl_r

عضو جدید
کاربر ممتاز
متن خبر که یه جورایی شل میزنه و خوب عموما از این اتفاقات میفته.

یکی از آشنایان من هم با شوهرش همین مشکلو داشت. منتها شوهرش خیلی سفت و سخت بود. آخرش طلاق زنشو داد و رفت یه زن همفکر خودش پیدا کرد. الان هم زندگی خوبی دارن ولی متاسفانه همسر اولش بعد از جدایی کارش به جاهای باریک کشیده شد و آخر و عاقبتش به فساد رو آورد. الان هم مثل سگ پشیمونه ولی پشیمونی دیگه .... همه با هم: سودی نداره!
 

ستاره سهیل

عضو جدید
به نظر من باید هر کسی را همونطوری که هست پذیرفت.

من متوجه نشدم یعنی دختره نمیدونسته که اون آقا چطوریه ؟ بعدا دوستاش بهش گفتن اینطوریه!
 

Fateme_bay

عضو جدید
کاربر ممتاز
مهسا در مرکز مشاوره پلیس شهرستان طرقبه شاندیز افزود: چند ماه قبل پسر یکی از اقوام به خواستگاری ام آمد و من با مشورت خانواده ام به او جواب مثبت دادم.

حمید پسر سر به زیر و خجالتی بود و در جشن عقد کنان مان ، دوستانم با تمسخر و حالتی تحقیر آمیز می گفتند این گاگول خان را از کجا شکار کرده ای که وقتی به داخل اتاق عقد آمد رنگش مثل قالی لاکی رنگ سرخ شده بودو دستانش می لرزید.

عروس جوان افزود: از این که دوستانم ، همسرم را مسخره می کردند خیلی ناراحت شدم و از همان روز اول با حمید سر ناسازگاری گذاشتم.

تصمیم داشتم ایرادهای او را بر طرف کنم و به پیشنهاد یکی از دوستانم ، نامزدم را همراه خودم به چند مجلس پارتی بردم تا آداب معاشرت یاد بگیرد.

حمید در جلسه اول خیلی غیرتی شده بود و از من ایراد می گرفت که چرا با پسران غریبه خوش و بش می کنی ولی همان شب یکی از دوستانم که دختر خوش سر زبانی است برای چند دقیقه او را به زیر درختان باغ برد.

نمی دانم چه صحبتی بین آنها رد و بدل شد که نامزدم تغییر روحیه داد و از آن به بعد خودش پی گیر بود که چه زمانی به میهمانی شبانه می رویم و...
از این بابت خیلی خوشحال بودم و به باوری غلط تصور می کردم شوهرم با کلاس شده است ولی در کمتر از4 ماه فهمیدم حمید با 2 دختر که از آشنایان یکی از دوستانم هستند ارتباط پنهانی برقرار کرده است.
با توجه به حرف هایی که به گوشم می رسید خیلی نگران شدم وبا پشیمانی از حماقتی که کرده بودم تصمیم گرفتم نامزدم را اصلاح کنم اما او تعهداتش را زیر پا گذاشته است و حالا به شکل و شمایلم ایراد می گیرد و مرا با دختران دیگر مقایسه می کند.

مهسا افزود: ما سر این حرف ها با هم اختلاف پیدا کردیم و من چون دور از چشم پدر و مادرم در مجالس پارتی شرکت کرده بودم نمی توانستم در این باره چیزی به خانواده ام بگویم. حمید هم خیلی راحت به دام فساد اخلاقی افتاده و از حدود 2هفته قبل فهمیدم شوهر یکی از دوستانم ، او را به شیشه آلوده کرده است.

با اطلاع از این واقعیت تلخ ، اختلافات ما اوج گرفت و یک هفته است که ماباهم قهر کرده ایم ولی پدر و مادرم از این موضوع خبر ندارند اما دیشب از کلانتری طرقبه زنگ زدند و گفتند که حمید را در یک مجلس اکس پارتی با وضعیت بسیارزننده ای دستگیر کرده اند.

من دلتنگ صفا، صداقت و سادگی هستم که حمید در روزهای اول عقدمان داشت و حالا می فهمم هرکس با ایمان و با حیا باشد موفق می شود و زیر پا گذاشتن ارزش ها و اعتقادات، هستی ما آدم ها را نابود می کند.




منبع :
http://www.bultannews.com/fa/pages/?cid=33864

خاک به سرش...
به درک...
دستی دستی زندگیش رو به باد فنا داده...
 

vahid2007

عضو جدید
کاربر ممتاز
همه باهم --> :crying2:

پروردگارا به تمام دختران معصوم اين سرزمين "همسران ِ گاگول" عطا بفرما و آنها را همان گاگولي كه هستند حفظ بنما !
آمین یا رب العالمین

:biggrin::biggrin::biggrin:اره گاگول

میتونن هم خودشونو به گا گولی بزنن تا به تمام نقشه های پلیدشون برسن:biggrin::biggrin:
 

skolar76

عضو جدید
کاربر ممتاز
من دلتنگ صفا، صداقت و سادگی هستم که حمید در روزهای اول عقدمان داشت و حالا می فهمم هرکس با ایمان و با حیا باشد موفق می شود و زیر پا گذاشتن ارزش ها و اعتقادات، هستی ما آدم ها را نابود می کند.

:gol:
 
بالا