1.دروغ:
خبر دادن از چيزي بر خلاف واقع. و ضدش راستي است. دروغ گفتن، نوشتن، با اشاره و نقل آن (بدون آگاهي دادن به دروغ بودن) و گوش دادن به آن، از گناهان كبيره و حرام است؛ چه براي امري كوچك باشد يا بزرگ. كلمه كذب (دروغ) با مشتقاتش، 282 مرتبه در قرآن مجيد آمده است كه به معناي دروغ گفتن، اتهام به دروغگوي، تكذيب و قبول نكردن رسالت پيغمبران عليهم اسلام و سخنان آنان، ادعاي دروغين و موارد ديگر كه در همه آنها معناي دروغ موجود مي باشد.
*آثار زيانبار دروغ:
1.بي ايماني
2.نفاق و درويي
3.ريا
4.بيوفايي
5.ظاهرسازي و فريبكاري
6.دنياگراي
7.بي اعتمادي
8.فراموشي و تناقض گويي
9.تشويق ذهني و فكري و اضطراب روحي
*انواع دروغ:
1.جدي كه حرام است.
2.شوخي كه دو صورت دارد: الف- شوخي بودن آن معلوم است كه حرام نيست ولي بايد به اندازه اي باشد كه باعث عادت به دروغ گويي نشود و آن كاري است بس مشكل.
ب-شوخي بودن آن معلوم نيست كه حرام است، مثل دروغ گفتن به فرد ساده لوح خوش باور.
2.ظلم و ستم:
ظلم و ستم يكي از شنيع ترين گناهان است بلكه با كمي دقت و تحليل عقلي، بايد گفت: زشتي و شناعت گناهان ديگر هم به مقدار ظلمي كه در آنهاست.
ظلم پديده ي زشت و ناپسندي است كه هيچ طبع سليمي آن را نمي پذيرد، چون برخلاف فطرت آدمي است و لذا كودك خردسالي كه هنوز خوب و بد را تشخيص نمي دهد، از ظلم متنفر است و نسبت به آن عكس العمل نشان مي دهد و از كسي كه به او ظلم روا داشته باشد تنفر دارد.
ظلم براساس معناي كه اهل لغت براي آن ارايه داده اند دامنه وسيعي دارد، گفته اند: ظلم، قرار دادن چيزي غير جاي خودش است يا در تعريفي كه طبع انسان آن را غير طبيعي احساس كند و مطابق طبع سليم صحيح انساني نباشد در واقع در محل اصلي قرار نگرفته و ظلم است.
ظلم در لغت قرار دادن هر چيز در غير جاي حقيقي خودش مي باشد و مترادف با كلمه ستم در فارس است و از جهت شخص مرتكب كم و زياد ميشود.
معناي اصطلاحي ظلم در منابع اسلامي به معناي: 1-گناه كردن 2-شرك به خداي متعال 3-ستم به ديگري اعم از نزديكان و غير نزديكان مثلا همسر ، خانواده اگر بداخلاق نباشد و يا خانواده را در مسير صحيح زندگي راهنمايي نكند، آن هم ظلم است. ستم به ديگري نه اينكه او را مورد ضرب و شتم قرار دهد يا به مال ديگري با عناوين مختلف تعدي كند بلكه ظلم به غير خود به معناي عامي است كه شامل هر نوع برخورد نامناسب ميشود.
3.تهمت:
معني اصطلاحي نسبت دادن عيب يا گناه و صفتي كه ديگري وجود ندارد و اين از گناهان بزرگي است كه دين مبين اسلامي به شدت آن را مذمت نموده است.
شخصي كه تهمت مي زند چندين گناه مرتكب مي شود. از طرفي دروغ مي گويد كه نسبت ناروا به ديگري مي دهد و از طرفي غيبت آن شخص را مي كند زيرا او را به چيزي كه كراهت دارد و راضي نيست متصف مي كند و از طرف ديگر انسان پاك و بيگناهي را متهم ساخته و آبرويش را مي برد با توجه به اين جهان كسي كه تهمت مي زند مرتكب گناه بزرگي ميشود، تهمت همانند تيري است كه به صرف اصابت به هدف، آن را متلاشي مي كند و شخصيت و آبروي متهم را بر باد مي دهد و قلب او را براي هميشه جريحه دار مي سازد. بنابراين شخصي كه مرتكب تهمت ميشود بار سنگيني از گناه بر دوش گرفته و عذاب دردناكي در انتظار خواهد داشت.
گرچه تهمت براي مدتي ممكن است موثر واقع شود اما مرور زمان و تحولات روزگار در پرتو رشد و آگاهيهاي جامعه مشت چنين دشمناني را باز خواهد نمود چنانكه تجارب زندگي اين واقعيت را به اثبات رسانده است و بي گناهي پاكان براي ديگران شده است.
4.ريا:
*تعريف ريا:
ريا عبارت است از اراده مقام و منزلت به وسيله خداوند متعال . بنابراين و به چنين عابدي مرائي رياكار و يا خودنما و به مردمي كه عابد، عبادتش را به آنها مي نماياند تا جايي در دل آنها پيدا كند مرائي و به عملي كه شخص ريا كار اظهار مي كند مرائي وسيله و به قصد اين شخص ريا مي گويند و به عبارت از تظاهر و خودنمايي و اظهار عمل به انگيزه جلب توجه و ستايش مردم است.
*ريا و بطلان عمل:
ريا اعمال انسان را نابود و تباه مي سازد. چنان كه در آيه 263 سوره بقره كه قبلا متذكر شديم خداوند انفاق ريايي را شبيه انفاق توام با آزار و منت، باطل مي شمارد و فقها و بزرگان سير و سلوك، هيچ چيز را در تباهي و خسران بدتر از ريا و تظاهر نمي دانند.
ريا مانند ميكروب جذام (خوره) ز درون عمل را مي پوساند و آن را بي محتوا مي سازد. اعمال ريايي مانند درخت بي ريشه اي است كه با يك باد بيخ و بن كنده مي شود. خدا را خدا را كه از ريا بپرهيزيد.
5.فحش و ناسزا:
*فحش چيست؟
فحش عبارت است از اينكه انسان امور بد و زشت را به واسطه كلمات صريح و در بعضي موارد ركيك و زننده بيان نمايد و لذا انسانهاي با شخصيت و شرافتمند چنين كاري را هرگز براي خود نمي پسندند. بلكه حتي در موقع ضرورت هم با كنايه و رمز به آن اشاره مي كنند.
*فحش و ناسزا در كلام نوراني خاندان رسالت(عليهم السلام):
منشاء فحاشي و بدگويي را به جرئت ميتوان پستي و خباثت نفس معرفي نمود به گونه اي كه در كلام معصومين عليهم السلام ريشه اين صفت را در آغاز شكل گيري انسان يعني نطفه جستجو مي كنند به گونه اي كه رسول مكرم اسلامي مي فرمايند خداوند بهشت را بر هر فحاش بي آبرو و كم شرمي كه باكي از آنچه گويد و آنچه به او گويند ندارد حرام كرده است. زيرا اگر درباره او كنجكاوي و بازرسي كني يا از زناست يا شيطان در نطفه او پدرش شريك شده است.
خبر دادن از چيزي بر خلاف واقع. و ضدش راستي است. دروغ گفتن، نوشتن، با اشاره و نقل آن (بدون آگاهي دادن به دروغ بودن) و گوش دادن به آن، از گناهان كبيره و حرام است؛ چه براي امري كوچك باشد يا بزرگ. كلمه كذب (دروغ) با مشتقاتش، 282 مرتبه در قرآن مجيد آمده است كه به معناي دروغ گفتن، اتهام به دروغگوي، تكذيب و قبول نكردن رسالت پيغمبران عليهم اسلام و سخنان آنان، ادعاي دروغين و موارد ديگر كه در همه آنها معناي دروغ موجود مي باشد.
*آثار زيانبار دروغ:
1.بي ايماني
2.نفاق و درويي
3.ريا
4.بيوفايي
5.ظاهرسازي و فريبكاري
6.دنياگراي
7.بي اعتمادي
8.فراموشي و تناقض گويي
9.تشويق ذهني و فكري و اضطراب روحي
*انواع دروغ:
1.جدي كه حرام است.
2.شوخي كه دو صورت دارد: الف- شوخي بودن آن معلوم است كه حرام نيست ولي بايد به اندازه اي باشد كه باعث عادت به دروغ گويي نشود و آن كاري است بس مشكل.
ب-شوخي بودن آن معلوم نيست كه حرام است، مثل دروغ گفتن به فرد ساده لوح خوش باور.
2.ظلم و ستم:
ظلم و ستم يكي از شنيع ترين گناهان است بلكه با كمي دقت و تحليل عقلي، بايد گفت: زشتي و شناعت گناهان ديگر هم به مقدار ظلمي كه در آنهاست.
ظلم پديده ي زشت و ناپسندي است كه هيچ طبع سليمي آن را نمي پذيرد، چون برخلاف فطرت آدمي است و لذا كودك خردسالي كه هنوز خوب و بد را تشخيص نمي دهد، از ظلم متنفر است و نسبت به آن عكس العمل نشان مي دهد و از كسي كه به او ظلم روا داشته باشد تنفر دارد.
ظلم براساس معناي كه اهل لغت براي آن ارايه داده اند دامنه وسيعي دارد، گفته اند: ظلم، قرار دادن چيزي غير جاي خودش است يا در تعريفي كه طبع انسان آن را غير طبيعي احساس كند و مطابق طبع سليم صحيح انساني نباشد در واقع در محل اصلي قرار نگرفته و ظلم است.
ظلم در لغت قرار دادن هر چيز در غير جاي حقيقي خودش مي باشد و مترادف با كلمه ستم در فارس است و از جهت شخص مرتكب كم و زياد ميشود.
معناي اصطلاحي ظلم در منابع اسلامي به معناي: 1-گناه كردن 2-شرك به خداي متعال 3-ستم به ديگري اعم از نزديكان و غير نزديكان مثلا همسر ، خانواده اگر بداخلاق نباشد و يا خانواده را در مسير صحيح زندگي راهنمايي نكند، آن هم ظلم است. ستم به ديگري نه اينكه او را مورد ضرب و شتم قرار دهد يا به مال ديگري با عناوين مختلف تعدي كند بلكه ظلم به غير خود به معناي عامي است كه شامل هر نوع برخورد نامناسب ميشود.
3.تهمت:
معني اصطلاحي نسبت دادن عيب يا گناه و صفتي كه ديگري وجود ندارد و اين از گناهان بزرگي است كه دين مبين اسلامي به شدت آن را مذمت نموده است.
شخصي كه تهمت مي زند چندين گناه مرتكب مي شود. از طرفي دروغ مي گويد كه نسبت ناروا به ديگري مي دهد و از طرفي غيبت آن شخص را مي كند زيرا او را به چيزي كه كراهت دارد و راضي نيست متصف مي كند و از طرف ديگر انسان پاك و بيگناهي را متهم ساخته و آبرويش را مي برد با توجه به اين جهان كسي كه تهمت مي زند مرتكب گناه بزرگي ميشود، تهمت همانند تيري است كه به صرف اصابت به هدف، آن را متلاشي مي كند و شخصيت و آبروي متهم را بر باد مي دهد و قلب او را براي هميشه جريحه دار مي سازد. بنابراين شخصي كه مرتكب تهمت ميشود بار سنگيني از گناه بر دوش گرفته و عذاب دردناكي در انتظار خواهد داشت.
گرچه تهمت براي مدتي ممكن است موثر واقع شود اما مرور زمان و تحولات روزگار در پرتو رشد و آگاهيهاي جامعه مشت چنين دشمناني را باز خواهد نمود چنانكه تجارب زندگي اين واقعيت را به اثبات رسانده است و بي گناهي پاكان براي ديگران شده است.
4.ريا:
*تعريف ريا:
ريا عبارت است از اراده مقام و منزلت به وسيله خداوند متعال . بنابراين و به چنين عابدي مرائي رياكار و يا خودنما و به مردمي كه عابد، عبادتش را به آنها مي نماياند تا جايي در دل آنها پيدا كند مرائي و به عملي كه شخص ريا كار اظهار مي كند مرائي وسيله و به قصد اين شخص ريا مي گويند و به عبارت از تظاهر و خودنمايي و اظهار عمل به انگيزه جلب توجه و ستايش مردم است.
*ريا و بطلان عمل:
ريا اعمال انسان را نابود و تباه مي سازد. چنان كه در آيه 263 سوره بقره كه قبلا متذكر شديم خداوند انفاق ريايي را شبيه انفاق توام با آزار و منت، باطل مي شمارد و فقها و بزرگان سير و سلوك، هيچ چيز را در تباهي و خسران بدتر از ريا و تظاهر نمي دانند.
ريا مانند ميكروب جذام (خوره) ز درون عمل را مي پوساند و آن را بي محتوا مي سازد. اعمال ريايي مانند درخت بي ريشه اي است كه با يك باد بيخ و بن كنده مي شود. خدا را خدا را كه از ريا بپرهيزيد.
5.فحش و ناسزا:
*فحش چيست؟
فحش عبارت است از اينكه انسان امور بد و زشت را به واسطه كلمات صريح و در بعضي موارد ركيك و زننده بيان نمايد و لذا انسانهاي با شخصيت و شرافتمند چنين كاري را هرگز براي خود نمي پسندند. بلكه حتي در موقع ضرورت هم با كنايه و رمز به آن اشاره مي كنند.
*فحش و ناسزا در كلام نوراني خاندان رسالت(عليهم السلام):
منشاء فحاشي و بدگويي را به جرئت ميتوان پستي و خباثت نفس معرفي نمود به گونه اي كه در كلام معصومين عليهم السلام ريشه اين صفت را در آغاز شكل گيري انسان يعني نطفه جستجو مي كنند به گونه اي كه رسول مكرم اسلامي مي فرمايند خداوند بهشت را بر هر فحاش بي آبرو و كم شرمي كه باكي از آنچه گويد و آنچه به او گويند ندارد حرام كرده است. زيرا اگر درباره او كنجكاوي و بازرسي كني يا از زناست يا شيطان در نطفه او پدرش شريك شده است.