یکی از بچه های اتاقمون همستر داشت .یه بار یواشکی بهش بیاز دادیم. بیچاره یه گاز که زد تا یه ساعت داشت تو قفسش می دویید![]()
من براش نوشابه (کوکا یا پپسی اثرش بهتره) یا قهوه تجویز میکنم!
یکی از بچه های اتاقمون همستر داشت .یه بار یواشکی بهش بیاز دادیم. بیچاره یه گاز که زد تا یه ساعت داشت تو قفسش می دویید![]()
چلا من که انخده خوفم!
تازه بیشترشون قورباغه بود من به سهیل انخد میگم گوزگا خبر نداره براش نشخه دارم!
مگه خداحافظی نکرده بودی.....سووووووووووووت+ :دی
چلا من که انخده خوفم!
تازه بیشترشون قورباغه بود من به سهیل انخد میگم گوزگا خبر نداره براش نشخه دارم!
گوزگا یهنی چی؟
میخوای با سهیل چیکار کنی؟
اینو هستم....![]()
تو دوستام آب می پاشیدم!
به این قورباغه فسخلیا که سبزنا به اونا گوزگا میگن!
قراره تو ورودی تهبیز چالش کنم!
امین گناه داله...
یه کار دیگه بکنیم...
مثلا با تلمبه بادش کنیم..![]()
این گوزگا بیده!
http://www.pezeshk.us/cms/wp-content/uploads/2009/06/4576587658765.jpg
اینم سهیله که توسط عوامل ما دسگیر شده!
http://www.hamshahrionline.ir/images/upload/news/pose/8601/toad-australia2.jpg
خواهرتو بگو بیاد پیش من میخوام یه چیزایی یادش بدم چون منم تو چزوندن داداشا استادمیکی دیگه از شیطونیام این بود که خواهرم همیشه از دستم گریه می کرد
البته وقتی سنم کمتر بود اینطوری بودما ....الان آفااااااااااااااااااااااااااا شدم![]()
خودمم یه چیزایی حدس زده بودما
![]()
خواهرتو بگو بیاد پیش من میخوام یه چیزایی یادش بدم چون منم تو چزوندن داداشا استادم![]()
برو خدارو شکر کن اونوقتها داداش من نبودیاون روزا گذشت ...الان که خیلی دوستش دارم ......
اما اونوقتها هیشکی حریف من نبود![]()
من یادمه یه بار (البت چن بار ولی چون رسمه میگن یه بار گفتم یه بار) از این کرمای ابریشم بر میداشتم میزاشتم رو سر دخیای فامیل!
یه چن بارم انواع جک و جونورو تو حیاط خونه مادربزرگه چال کردم از همون کرمای ابریشم تا قورباغه و جوجه!
دو بارم انباری خونه خودمون یه بارم خونه مادربزرگه رو با خاکستر یکی کردم!
تو مدرسه با سنگ زدم سر همکلاسیمو شیتوندم!
تو هنرستان یدونه مار فسخلی بردیم گذاشتیم تو کشوی میز معلم، معلم اومد از کشو کچ برداره جاش مار برداشت!
معلم کارگاه برقمون تو هنرستان رو دوبار به تکفاز یه بار به سه فاز وصل کردم!
پشم شیشه کولر آبی تو هنرستانو برداشتیم بعد جا شکر دادیم به خورد معلممون!
سر همکلاسیم رو به کمک چنتا از بکس دیگه به صورت چارراه اصلاح نمودیم!
تو آز-شیمی اول دبیرستان بجای آب مقطر به استاد آب اکسیژنه دادم دستش سوخت!
توی اتاق مدیر هنرستان یه اسپیکر کوچیک گذاشته بودیم ازش صدای جک جونور در میاوردیم بیچاره اتاقشو عوض کرد!
تو چایی داداشم نمک ریختم دادم بش!
بسه یا بازم بگم؟
حالا بزار چنتا دیگه بتعریفم!
تو عنفوان جوانی در خانه مادربزرگه درختی بود که ما آنجا خانه درختی داشتیم بنده لطف کردم و شبانه شاخه های درخت را به صورت نامحسوس اره نمودم!
فردا که دو عدد از پسرخاله ها به بالای خانه درختی صعود کردن شاخه های درخت لطف کرد و شیتستند!
پسرخاله ها را در بیمارستان جمع نمودیم!
دم گوساله مادربزرگه را به ستون طویله به کمک پسرخاله اتصال دادیم و رم کردن حیوان همان و نصف شدن دمش همان!
در بادکنک آب ریخته و از طبقه ۶ بر سر بکس همسایه شلیک مینمودیم!
تصور نمایید در کلاس به صورت ۲۰ درجه باز باشد و ما لطف کرده و بالای آن یک سطل زباله جایگذاری کنیم، حال که استاد مربوطه وارد کلاس شود چه اتفاقی رخ میدهد؟
روی دیبدمینی های کبابی ما برای طعمدار شدن و به مزاق بکس خوش آمدن نفت میریختیم!
در سفری که به ماسوله داشتیم به همراه یک عدد از بکس که بور بود ما ملت را اسگل کرده و اورا روس معرفی مینمودیم!
در اردو درون ساک یکی از بکس ماست تزریق نمودیم!
در همان اردو سرصندلی معلم در اتوبوس آدامس چسبانده کردیم!
شیطان بزرگ امین!
احترام بگذارید!
منظورت چيه؟........................ من يك فكر بد كردم................آره نكن از اين كارها خوب نيست1 بار شیطونی کردم
اگه باهوش باشید نیاز به توضیح نداره اما اگه بخواید توضیح میدم
راستی داشت یادم میرفت
بعد 1 هفته باز شیطونی کردم
![]()
یه کار دیگه هم میشه کرد که فقط از من بر میادامین گناه داله...
یه کار دیگه بکنیم...
مثلا با تلمبه بادش کنیم..![]()
یه کار دیگه هم میشه کرد که فقط از من بر میاد
به خاطر دسرسی به این حونور نایاب(امین)
یکی از شیطویناتو بگو بهتره واسه بچگی ات باشه!!![]()
از درخت خرمالوی توی حیاتمون زیاد بالا میرفتم![]()
يه بار به جاي دوستم رفتم يه كلاس عمومي كه به جاش من حاضر بگم
دير رسيدم جا نبود مجبورا كنار يه دختر خانوم اتفاقا يكي يه دونه تو كل دانشگاه نشستم( دختره خيلي خوشگل بود تقريبا همه تو كفش بودن )
سرمو كه برگردوندم به طرف دختره ديدم يه ورقه جلوشه استاد داره كوييز ميگيره فكرشم نميكردم تو درس عمومي كوييز بگيرن از تعجب و از شدت فشاري كه در اون لحظه بهم وارد شد خندم گرفت
بلند شدم كه در برم چون ممكن بود قضيه لو بره نزديكاي در خروجي بودم كه استاد برگشت و جلوي همه بهم گفت:
"عاشقي بد درديه! "
فك كرده بود به خاطر دختره رفتم كلاس و پيشش نشستم