حس های گوناگون
-ایمیلم رو حذف کردم
-گذرواژه رو تغییر دادم
یکم میخوام از مجازی فاصله بگیرم
امیدوارم حال همتون خوب باشه و خوب بمونید
خدانگهدار ♡
خوبم
نخواستم هم سایتی هام رو نگران کنم
ایمیل رو بازیابی کردم (ولی دوباره میرم)
-حالم خوبه البته شاید
دانشگاه قبول شدم -دلم میخواست یکم دور قبول شم ولی دیگه لابد این مصلحته که نزدیک باشم
-به همکلاسی هام میگفتم اگه موفقیتی پیش بیاد به کل شهر میگم ارههه تونستم و بنا بر این سخن امروز رو کلاً پای گوشی به همه زنگ زدم
-جالب اینکه قبل خودم همکلاسیم خبر اومدن نتایج رو داد و من در بیخبری مطلق بیدم (غیر این بود شک برانگیز بود)
از سایت کنکور هم خیلی از کسایی که میشناختم قبول شدن و خیلی براشون خوشحالم
ورودی بهمنم -حوصله ندارم تا بهمن صبر کنم +دانشگاه دخترونس حس میکنم باز دارم میرم دبیرستان و این عصبیم میکنه نکنه فضاش همون شکل دبیرستان باشه :/
بقیه تصمیم گیرنده ها خیلی ازم عصبی ان میگن بمون و نرو و من میگم میرم و میرم و میرم
یه چیزی کشف کردم "هر چیزی خواستم اگه پافشاری کنم برنده میشم" اینو از خانوم کوچولو یاد گرفتم چرا من هیچ وقت مثل اون نبودم انگار از همون اول ترسو بودم
دلم میخواد تا بهمن یه کار مهمی انجام بدم نمیدونم پول دربیارم کتابای زیاد بخونم وسایلم رو بخرم یا نمیدونم به کارام برسم ببینم میتونم یا نه
گوشی های جدید بازار چقد همه زشتن از خرید گوشی منصرف شدم
بارون نمیباره چرا دلم بارون میخواد-هوا سرد شده پاهام انگار تو قطب شمالن
چرا یه سری همکلاسی ها جواب پیامم رو ندادن یعنی دیدن و جواب ندادن یا سیم کارتشون رو عوض کردن شاید ناراحت شدن ولی بقیه شون که نشدن نمیدونم
+مدیر مدرسه اسممو نوشت فکر کنم قراره عکس قبولی هارو بزنن رو دیوار یووووووووو بالاخره اون عکس های تکراری سال های پیش رو ورمیدارن
یعنی دبیر ... هم بود وقتی زنگ زدم شاید ناراحت شده رفتم هنر؛ همه ازم انتظارات عجیبی دارن
+عمیقاً دلم یه خواب طولانی میخواد ولی دلم نمیاد یه روز همه میرن پس صبر میکنم تا اون روز