با تشکر از شما داش رضا
داش رضا من اگه شما بودم و استارت تایپیک رو با اون جمله ها زده بودم این سوالات نامربوط رو نمی پرسیدم...
ولی به لحاظ خود جواب میدم..
هر چند من باید از شما سوال کنم..(با طرح مباحثتون)
الان تکمیله؟؟؟سوسیالیسم برا عصر الانه ها!!!کی کامل میشه؟میشه جواب بدید؟؟؟
نسبت به زمان خودش کامل هست...
ولی زمان اینده نه..
طرح این مبحث سوسیالیسم نشون از ناآگاهی شما رو دارد...
مارکس بعد از کلی موارد تاریخی جبر تاریخی رو رسیدن به کمونیسم میدونست :
سیر حرکت تاریخ رو
کمون اولیه ، برده داری ، فئودالیسم ، سرمایه داری ، سوسیالیسم و در نهایت به کمونیسم میدانست...
یعنی مرحله بعد سرمایه داری سوسیالیسم بود...
و نظراتش بر مبنای اقتصادی میچرخید...و مبحث سوسیالستی بیشتر در همان نظریه ی اقتصادی هئیت حاکمه میچرخد..
ولی مبنای جامعه چه لیبرالیسم چه سوسیالیسم ،
دموکراتیک هست.. و اینکه چطور جامعه اقتصادی پیش رود با هم اختلاف نظر دارند.
این مقاله دکتر زید آبادی در تفهیم این موضوع مقاله ی خوبی است:
http://www.shahrvandemrouz.com/content/2141/default.aspx
چیزی که باید گفت دو اندیشه لیبرالی و سوسیالسی هر چه بر مبنای اقتصادی پایه گذاری شده اند ولی هر دو به دستاوردهای بشری بر مبنای دموکراتیک واقف هستند...
اگر منظورتان بحث
جامعه امروز است اکثریت مردم واقف بر جامعه دموکراتیک هستند و خواهان آن هستند...(کسانی که ضد دموکراتیک هستند باید ببیند مشکلشان از چیست؟ از خودشان یا افکارشان؟)
حال مبنای اقتصادی چه باشد ...باید در جامعه و کشور دید... هر چند نزدیکی این دو رقیب دیرینه بهم مشاهده میشود..
احزاب "سوسیال دموکرات" و "لیبرال دموکرات" خود گویای همه چیز است..
دین یعنی چی؟؟؟میشه جواب بدید؟
دین مجموعه ای از اعتقادات هست که یک فرد دین دار دارد...
ولی هر اعتقادی را نمیشود به دیندار بودن تقلیل داد یعنی اعتقاد همراه با عمل است...
این اعتقاد همراه با عمل در شرع های ادیان که بر گفته از کتب آسمانی و اقول بزرگان دینی است به خُرد متدین داده میشود...
عدول از فروع دین و عدم انجام این فرائض دینی و هم چنین سستی اعتقادی فرد رو به سمت دیگری میبرد که آن را بزرگان دینی بدعت می شمارند...
اگر برای
اسلام شریعتی بخواهم ان را بیان کنم...
مانند شهری می مانند که شما پس از ورود به ان با اشهد ان لا اله الله و... موظف به اجرای احکام و فرائض و معتقدات ان می باشی..
حال در این شهر یا باید مقلد باشی که از خود هیچ چیز برای گفتن نداری یا میشوی مجتهد که باز هم و غم تو روی اقوال دینی و کتاب میشود...
و البته هر دینی خودش رو تمام و کامل برای سعادت بشری میداند ولی معلوم نیست این کامل بودنش در چیست..؟
خب عمر به ما چه ربطی داره؟؟؟
اتفاقا ربط داره...
شما استدلال عمر رو نادیده گرفتید که میگوید:
«کتابها را در آب بریزید زیرا اگر در آنها راهنمایی باشد با هدایت خدا از آن بینیازیم و اگر متضمن گمراهیاست وجود آنها لازم نیست،کتاب خدا برای ما کافیاست.»
(نگاه کن به پست اولت)
ایا حرف گزافی زده است؟
ایا با همان پست اول شما تفاوت چشمگیری دارد؟
ایا ماهیت هر دو بحث شما یکی نیست؟و..
گزاف نگفته...کتاب خدا برای مسلمانان کافی است...حجت بر انها با این کتاب تمام شده....
ولی من نمیدانم چرا یک کشور مسلمان پیدا نمیشود که دستاوردهای بشری غرب (چه انسانی چه سیاسی چه نظامی چه اقتصادی چه علمی و..) رو
پذیرا نباشد...
دوران صفوی دورانی پر فروغ برای ایران بود.
نسبت به حکومتهای بعدیش تا قاجار میتوانیم بگوییم بهتر بود...
و گرنه اسم فروغ بر حکومت صفوی ها که عشقشان بر پایی سنت "تولی و تبری" بود... اسم فروغ رو ندارد ...
در ضمن الان چه ربطی داره به اون موقع!!!
ربط داره...تفکر و اندیشه غربی در بازخوانی تاریخ نهفته است...
بازخوانی علمی تاریخ است که به ابزار تجربه ی آنها کمک کرده است...
باید خواند که وقتی عالمان ما عشقشان در این بود که مردم بیشتر یقه شان برای امام حسین (ع) بدرند و قمه زنی و... کنند و.. عالمان غربی دنبال چه بودند...؟؟
چالش های فکری عالمان رو میتونید بیارید؟؟؟
باشه.....
«شیخ فضل الله نوری در جلسه ای به ناظم الاسلام درباره مدارس جدید چنین میگوید: «ناظم الاسلام, ترابه حقیقت اسلام قسم میدهم. آیا این مدارس جدیده خلاف شرع نیست؟ و آیا ورود به این مدارس مصادف با اضمحلال دین اسلام نیست؟ آیا درس زبان خارجه و تحصیل شیمی و فیزیک عقائد شاگردان را سخیف و ضعیف نمی کند؟»
//
«آزادی قلم و لسان از جهات کثیره منافی با قانون الهی است. اگر نه، تو بگو فایده این آزادی چیست که این کلمه قبیحه را نشر میدهی، و بنای قرآن این است که آزادی نباشد. اگر فردا یهود و نصاری و مجوس و بابیه آمدند پای منبر و محراب ما، القای شیطنت کردند، نشر کلمه کفریه خود را کردند، ایجاد شبهه کردند و قلوب صافیه مومنین را تضلیل کردند؛ تو میخواهی چه کنی؟»
//
یکی از مواد آن ضلالتنامه (قانون اساسی مشروطه) این است که افراد مملکت متساویالحقوقندو در این طبع آخر به این عبارت نوشته شده: «اهالی مملکت ایران در مقابل قانون دولتی متساویالحقوق خواهند بود» و این کلمه مساوات، «شاع وذاع حتی خرق الاسماع»، و این یکی از ارکان مشروطه است که به اخلال [آن]، مشروطه نمی ماند. نظرم است در وقت تصحیح، در باب این ماده، یکی نفر از اصول هیات معدود بود، گفت به داعی: که این ماده چنان اهمیت دارد که اگر این باشد و همه مواد را تغییر بدهند، دول خارجه ما را به مشروطه می شناسند و اگر این ماده نباشد لیکن تمام مواد، باقیه باشد ما را به مشروطگی نخواهند شناخت. فدوی در جواب او گفتم: فعلی الاسلام السلام و برخاستم و گفتم: حضرات جالسین بدانید مملکت اسلامیه مشروطه نخواهد شد، زیرا که محال است با اسلام حکم مساوات.
//
ای مُلحد اگر این قانون دولتی مطابق اسلام است که ممکن نیست در آن مساوات، و اگر مخالف اسلام است، مُنافی [است] با آنچه که در چند سطر قبل نوشته شده که آنچه که مخالف اسلام است قانونیت پیدا نمی کند. ای بی شرف، ای بی غیرت، ببین صاحب شرع برای اینکه تو مُنتحل به اسلامی، برای تو شرف مقرر فرموده و امتیاز داد[ه] تو را، و تو خودت از خودت سلب امتیاز میکنی و میگویی من باید با مجوس و ارمنی و یهودی برادر و برابر باشم.
بقیه اقوال این بزرگوار رو در کتابهای تاریخ پیدا کنید...(بخصوص در باب زنان)
حسابش رو بکشید این چالشها هم به خاطر ورود افکار غربی بوجود امده است... و گرنه این عالمان که زندگی خود رو مطابق تعالیم اسلامی به پیش میبردند...(
با تشکر..

یا حق..
==
پ.ن:لطفا اگه میشه به من بگید اسلام در چه چیزی کامل هست؟
در نظام سیاسی؟ نظام اجتماعی؟ نظام قضایی؟ نظام اقتصادی؟ ..