مشاعرۀ سنّتی

[*setareh66*]

دير گاهي است در اين تنهايي رنگ خاموشي در طرح لب است
بانگي از دور مرا مي خواند، ليک پايم در قير شب است.​

 

[EH_S]

تنها به تماشای چه ای
بالا گل یک روزه
پایین تاریکی باد
بیهوده مپای شب از شاخه نخواهد ریخت و درچه خدا روشن نیست

 

[*setareh66*]

توئی خالق بوده و بودنی
ببخشای بر خاك بخشودنی
به بخشایش خویش یاریم ده
ز غوغای خود رستگاریم ده

 

[sun_girl]

هیچکس را سر بدخویی نیست
همه را میل مدارایی هست

 

[pink girl]

تويي كه رخش ترا از براي پاي انداز
زمانه اطلس نه توي آسمان دارد

 

[agin]

دور فلکی یکسره بر منحج عدل است

خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل

 

[Mitra_Galaxy]

لب پیمانه اگر بر لب جانانه نبود
بوسه گاه لب رندان لب پیمانه نبود

 

[naghmeirani]

دل گرفته ی من کی چو غنچه باز شود
مگر صبا برساند به من هوای تو را

 

[تاریک وتنها]

آمد بهار و رفت و من از کنج آشیان

وقتی برآمدم که گلی در چمن نماند...........

 

[naghmeirani]

درخواب ناز رفته . نمی دانم

یا همچو من بنشسته و بیدارست

ای وای...ماه آمد و دنیایی

دارد شمد به روی خود ازمهتاب

ای چشم شب نخفته ! بخواب امشب

شاید که روی او نگری درخواب

 

[N. fotros]

به دریا گفتم شبی راز دل
خروشید از غم سر زد به سنگ ساحل

 

[pink girl]

لا مكان نيست بجز عرصه گه مضماري
گر همه جيش علو تو بدان مضمار است

 

[Mitra_Galaxy]

ترا که حسن خدا داده هست و حجله ی بخت
چه حاجتست که مشاطه بیارایدت ؟

 

[farshid618524]

تويي كه بر سر خوبان كشوري چون تاج

سزد اگر همه دلبران دهندت باج

 

[Mitra_Galaxy]

جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو
خانه میبینی و من خانه ی خدا می بینم ...

 

[agin]

می گریم و مرادم از این سیل اشکبار

تخم محبت است که در دل بکارمت

 

[Mitra_Galaxy]

تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد
خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است...

 

[agin]

ترا چنان که تویی هر نظر کجا بیند

بقدر دانش خود هر کسی کند ادراک

 

[Mitra_Galaxy]

کنون که می دمید از بوستان نسیم بهشت
من و شراب فرح بخش و یار حور سرشت ...

 

[mohsenkb1387]

ترسم نرسي به كعبه اي اعرابي--كين ره كه تو مي روي به تركستان است

 

[sun_girl]

تا در ره پیری بچه آیین روی ای دل
باری بغلط صرف شد ایام شبابت

 

[naghmeirani]

تو هم خواهی گریبان چاک زد تا دامن محشر

اگر چون صبح صادق بینی آن چاک گریبان را

 

[N. fotros]

امروز که در دست توام مرحمتی کن
فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت

 

[*زهره*]

تا گنج غمت در دل ویرانه مقیمست
همواره مرا کوی خرابات مقامست

 

[pink girl]

تو رنجه اي زمن و ميل من ولي چه كنم
بگو كه ناز توام دست در ميان نكند

 

[*setareh66*]

دلا گر دوستی داری به ناچار
بباید بردنت جور هزاران​

 

[*زهره*]

نيست در قافله ريگ روان پيش و پسي
مرده بيچاره تر از زنده درين مسكن نيست

 

[Mitra_Galaxy]

تاج شاهی طلبی گوهر ذاتی بنمای
ور نه خود از تخمه ی جمشید و فریدون باشی ...

 

[meh_61]

يار مفروش به دنيا که بسی سود نکرد
آن که يوسف به زر ناسره بفروخته بود[FONT=&quot][/FONT]

 

[Mitra_Galaxy]

دل گفت وصــــــالش به دعا باز توان یافت
عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت ......