مشاعرۀ سنّتی

تاریک وتنها

عضو جدید
کاربر ممتاز
ترسم در این دلهای شب از سینه آهی سرزند
برقی ز دل بیرون جهد آتش به جایی درزند
از عهده چون آید برون گر بر زمین آمد سری
آن نیمه‌های شب که او با مدعی ساغر زند

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

گل آدم بسرشتندو به میخانه زدند
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد
آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت
خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد
که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت
 

agin

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو که کیمیا فروشی نظری به قلب ما کن

که بضاعتی نداریم و فکنده ایم دامی ....!
 

elham_k

عضو جدید
تو که کیمیا فروشی نظری به قلب ما کن

که بضاعتی نداریم و فکنده ایم دامی ....!




یاران چو بهم دست در آغوش کنید
این گردش چرخ را فراموش کنید
چون دور بمن رسد نمانم بر جای
بر یاد من آن دور بقا نوش کنید:gol:
 

agin

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یاران چو بهم دست در آغوش کنید
این گردش چرخ را فراموش کنید
چون دور بمن رسد نمانم بر جای
بر یاد من آن دور بقا نوش کنید:gol:

در آن چمن که بتان دست عاشقان گیرند

گرت ز دست بر آید نگار من باشی

( عجب آواتاری داریا :surprised:)
 

sun_girl

عضو جدید
کاربر ممتاز
آينه جان از برای روی نيست
برتری تنها برنگ و بوی نيست


(پروین اعتصامی)
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تا روشنی چشم و دل سایه از آن روست
از اینه ای منت دیدار نبردیم
 

sun_girl

عضو جدید
کاربر ممتاز
منمای فکر و آرزوی جاهلانه ای
پرواز کن، ولی نه دور از آشیان

غیر از تو هیچ نیست، تو اندر میانه ای
بین بر سر چه چرخ و زمین جنگ میکنند
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دوستي با ناتوانان مايه روشندلي است ** موم چون با رشته سازد شمع محفل مي‌شود

 

sun_girl

عضو جدید
کاربر ممتاز
در کار نکته ای است که شب گردد اختری
در پرده قصه ای است که روزی شود شبی
 

sun_girl

عضو جدید
کاربر ممتاز
ولی میان ز شب تا سحرگهان اگری هست
خوش است اگر گل امروز خوش بود فردا

که تا ز پا نیفتیم، تا که پا و سری است
از آن، زمانه به ما ایستادگی آموخت

شب خوش:gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تا کی به طرفِ باغ ز غمّازیِ صبا
گل بسته لب ز خنده و بلبل بود خموش

در پناهِ خدا:gol:
 

N. fotros

عضو جدید
کاربر ممتاز
یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در وفای عشق مشهور خوبانم چو شمع
شب نشین کوی سربازان ورندانم چو شمع
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل به رغبت می سپارد جان به چشم مست یار
گرچه هشیاران ندادند اختیار خود به کس ....
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سودای زلف و خالت جز در خیال ناید

اندیشهٔ وصالت جز در گمان نگنجد
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا