ترسم در این دلهای شب از سینه آهی سرزند
برقی ز دل بیرون جهد آتش به جایی درزند
از عهده چون آید برون گر بر زمین آمد سری
آن نیمههای شب که او با مدعی ساغر زند
تو که کیمیا فروشی نظری به قلب ما کن
که بضاعتی نداریم و فکنده ایم دامی ....!
یاران چو بهم دست در آغوش کنید
این گردش چرخ را فراموش کنید
چون دور بمن رسد نمانم بر جای
بر یاد من آن دور بقا نوش کنید
تا چشم من از روی تو مهجور بوديار ما بي رحم ياري بوده است
عشق او با صعب كاري بوده است
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |