آرزوهای گمشده...

aftab

عضو جدید
کاربر ممتاز
بيا خيال کنيم
آدم هاي اين دنيا،
سربازان خسته ي جنگي ناکام هستند،
که با زره هايي وصله دار از نفرت
به خون خواهي آرزوهاي مرده ي خويش...
اطراف تو را
احاطه کرده اند.
.
.
.
.
حالا
چاره اي براي رهايي بيانديش،
که مرز ميان خيال و زندگي
به هيچ ميل مي کند.
 

aftab

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی که
از دور می رسی
تازه یادم می افتد
که دلم را
لای دفتر شعرم
کنج نامه ات جا گذاشته ام
راستی...!چه سر پر سودایی!!
 

aftab

عضو جدید
کاربر ممتاز
در راه زندگی
با این همه تلاش و تمنا و تشنگی
با اینکه فریاد میکشم از ته دل
آب ....آب .....آب
دیگر فریب هم به سرابم نمی برد !
 

aftab

عضو جدید
کاربر ممتاز
بی هدف ، در کوچه پس کوچه های زندگی ، قدم می زدم ؛
شاید ...
دلیلی بیابم ، برای نفس کشیدن !
تورا یافتم .
تو ، بهترین دلیل نفس کشیدنی !!!!!!
 

آیاتای

عضو جدید
به سان خودت
دوستت خواهم داشت

اما آنگونه که
نه از آینده انتظار باشد و
نه به گذشته افتخار
نه سنگ به سینه نشان از مهر
نه دل پر کینه اشاره به قهر

به سان خودم دوستم داشته باش

که نه حال فراموش شود

نه وصل بی آغوش

آنگاه اگر بودم باش و اگر بودی هستم
ورنه به دل دوست بدار و

به زبان خاموش باش
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنها با یک ترانه، درهمه عمر
نامش این گونه جاودان بماند
صبح که در شهر آن ترانه درخشید
نرمی مهتاب داشت ، گرمی خورشید
بانگ هزار آفرین زجا هر جا پر شد
شور وسروری به جان مردم بخشید
نغمه پیامی ز عشق بود و ز پیکار
مشعل شب های رهروان فداکار
شعله بر افروختن به قله ی کهسار
بوسه به یارن ، امید و وعده به دیدار
خلق به بانگ " مرا ببوس " تو بر خاست
شهر به ساز" مرا ببوس " تو رقصید
هر کس به هر کس رسید نام تو را پرسید
هر که دلی داشت بوسه دادو ببوسید
یاد تو در خاطرم همیشه شکافته ست
کودک من با " مرا ببوس " تو خفته ست
ملت من با " مرا ببوس " تو بیدار
خاطره ها در ترانه ی تو نهفته است
روی تو را بوسه داده ایم چه بسیار
خاک تو را بوسه می دهیم دگر بار
ما همگی " سوی سرنوشت " روانیم
زود رسیدی، برو، خدانگهدارت
"هاله" ی مهر است این ترانه بدانید
بانگ ترانه است این ترانه بخوانید
بوسه ی او را به چهره ها بنشانید
آتش اورا به قله ها برسانید
فریدون مشیری
 

samis48

عضو جدید
امید

امید

گاه دنیا آنقدر بزرگ میشود که از دلتنگیم خنده اش میگیرد! وگاه من آنقدر کوچک میشوم که به چشم دنیا نمی آیم!
اما سیب زندگی ام هنوز به چرخ هزارم نرسیده!
– یک روز من بزرگ خواهم شد –
!
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به تو می اندیشم
به تو و تندی طوفان نگاهت بر من
به خود و عشق عمیقت در تن
به تو و خاطره ها
که چرا هیچ زمانی من و تو ما نشدیم ؟

جام قلبم که به دست تو شکست
من چرا باز تو را می بخشم؟؟؟
به تو می اندیشم
به تو که غرق در افکار خودی
من در اندیشه افکار توام
قانعم بر نگه کوته تو
هر زمان در پی دیدار توام…
 

my heart

کاربر فعال
سکوت را تجربه کن و آیینه صفت شو

سکوت را تجربه کن و آیینه صفت شو



سکوت راتجربه کن وآیینه صفت شو
زندگیرا در خود منعکس کن

ذهنخود را به آلبومخاطرات مرده تبدیل نکن
همچونآیینه باش ولحظه لحظه زندگی کن

آیینههرگز عکسی رادر خود نمی گذارد همواره خالی است
عشقرایحه و روشناییشناخت خویشتن و خود بودن است

عشقلبریزی شور ومستی است...سهیم شدن خویشتن با دیگران است
وقتیدر میابی که ازهستی جدا نیستی عشق تحقق میابد

عشقرابطه نیستمرتبه ای از وجود است
عشقبه هیچ کس تکیهندارد

آدمیعاشق نمی شودبلکه عین عشق می شود
البتهوقتی عین عشقشد عاشق نیز هست

عاشقیمحصول عشق استنه منبع عشق
اگرندانی که کیستیعاشق نیز نخواهی بود

اگرندانی که کیستیعین ترس خواهی شد
ترسنقطه ی مقابلعشق است ...نقطه مقابل عشق نفرت نیست

نفرتعشق وارونه است
درعشق آدمی بسطمیابد در ترس آدمی منقبض میشود

عشقدرهای دل آدمیرا میگشاید...ترس درهای دل آدمی را می بندد
عشقاعتماد میکند وترس شک می کند

درترس آدمی احساستنهایی میکند و در عشق آدمی محو میشود
درعشق مرزهای وجودآدمی میریزد

و بدینسان درختان ...پرندگان... آب ها... ابرها
ماه وخورشید وستاره ها

پارهای از وجودآدمی میشوند
عشقهنگامی تحقق مییابد که تو آسمان درون خویش را تجربه کرده باشی

مراقبهکن - سکوت وآرامش ذهن
غواصوجود خود شو و بهعمق وجود خود برو

وقتیپرندگانمیخوانند خوب به آوازشان گوش بسپار
وقتیبه آستانه یگلی می رسی با حیرت گرم تماشایش شو

اجازهنده دانستههای کهنه و بیات حجاب نگاه تو شوند
بهچیزی برچسبنچسبان

یادبگیر سازی رابنوازی
آدمها را ببین و باآنها در آمیز

هرانسانی آیینهایست که خدا را به شیوه ی ویژه خود به تو نشان میدهد
ازآدم ها یادبگیر... نترس

هستیتو را به شیوههای گوناگون حمایت میکند
اعتمادکن

اعتمادتو را ازنیروی عشق سرشار میکند
نیرویعشق همه هستیرا متبرک میکند

عشقبه خودی خودکامل است
نیازینیست عشقکاملتر از آن چیزی شود که هست

میلبه کامل کردنعشق نتیجه ی فهم غلط از عشق است
دایرهدایره است مادایره کامل تر و ناقص تر نداریم

همهدایره ها کاملاند
اگرکامل نیستنددایره نیستند

کمالذاتی عشق نیزهست

تونمی توانی کم تریا بیشتر عشق بورزی
تو یا عشق می ورزییا عشق نمی ورزی
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همه هست آرزویم که ببینـــم از تو روئی

چه زیان ترا که من هم برسم به آرزوئی؟

به کسی جمال خود را ننموده ای و بینم
همه جا به هر زبانی بُوَد از تو گفتگوئی

به ره تو بسکه نالم، زغـــم تو بسکه مویم
شده ام زناله نا ئی، شده ام ز مویه موئی

همه خوشدل اینکه مطرب بزند به تار چنگی
من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار موئی

چه شود که راه یابد س وی آب تشنه کامی؟
چه شود که کام جوید، زلب تو کـــــــامجوئی؟

شود اینکه از ترحم، دمی ای سحاب رحمت
من خشک لب هم آخر ز تو تر کنم گلوئی؟

بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت
سر خمّ می سلامت، شکند اگـــــــر سبوئی

همه موســــم تفرج به چمن روند و صحرا
تو قدم به چشم من نه، بنشین کنار جوئی

ز چه شیخ پاکدامن سوی مسجـــــــدم بخواند
رخ شیخ و سجده گاهی، سر ما و خاک کوئی

نه وطن پرستی از من به وطن نموده یادی
نه زمن کسی به غربت بنموده جستجـویی

بنموده تیره روزم ستم سیاه چشمـی
بنموده مو سپیدم صنم ســـــپید رویی

نظری به سوی رضوانی دردمنــد مسکین
که به جز درت ندارد نظری به هیچ سویی

فصیح الزمان رضوانی
 

زيگفريد

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]فکر می کردیم عاشقی هم بچگیست...[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]اما حیف این تازه اول یک زندگیست...[/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]زندگی چیزیست شبیه یک حباب.. [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]عشق آبادیه زیبایی در سراب...[/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]فاصله با آرزو های ما چه کرد... [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]کاش می شد در عاشقی هم توبه کرد [/FONT]​

:razz:
 

aftab

عضو جدید
کاربر ممتاز
بدين وسيله من رسماً از بزرگسالي استعفا مي دهم و مسئوليتهاي يک کودک هشت ساله را قبول ميكنم..مي خواهم به يک ساندويچ فروشي بروم و فکر کنم که آنجا يک رستوران پنج ستاره است.
مي خواهم فکر کنم شکلات از پول بهتر است، چون مي توانم آن را بخورم!
مي خواهم زير يک درخت بلوط بزرگ بنشينم و با دوستانم بستني بخورم.
مي خواهم درون يک چاله آب بازي کنم و بادبادک خود را در هوا پرواز دهم.مي خواهم به گذشته برگردم، وقتي همه چيز ساده بود، وقتي داشتم رنگها را، جدول ضرب را و شعرهاي کودکانه را ياد مي گرفتم، وقتي نمي دانستم که چه چيزهايي نمي دانم و هيچ اهميتي هم نميدادم.
مي خواهم فکر کنم که دنيا چقدر زيباست و همه راستگو و خوب هستند.مي خواهم ايمان داشته باشم که هر چيزي ممکن است و مي خواهم که از پيچيدگيهاي دنيا بي خبر باشم.
مي خواهم دوباره به همان زندگي ساده خود برگردم، نمي خواهم زندگي من پر شود از کوهي از مدارک اداري، خبرهاي ناراحت کننده، صورتحساب، جريمه و ..
مي خواهم به نيروي لبخند ايمان داشته باشم، به يک کلمه محبت آميز، به عدالت، به صلح، به فرشتگان، به باران، و ...
[FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 
آخرین ویرایش:

noom

عضو جدید
برف باشد،
باران،
یا آفتاب...
چتر نمی خواهم!
بگو زبان را
از نو بنویسند،
"امنیت"
حصار دست های توست
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز





 

noom

عضو جدید
شناسنامه‌ام را گم نكرده‌ام
نامم را اما از ياد برده‌ام
از دهان تو
كه نمي‌شنوم
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
فکر می کردم آنقدر از نگاهم بیزار شده ای که دوردور رفته ای
اما دور شده بودی تاپا به پا شدنت را نبینم و
اشک های خداحافظی را و تو ای کاش مرا می فهمیدی
حالا که می روی قرارمان هیچ ولی بگو به چه بهانه ای مرا تنها گذاشتی و
((رفتی))
 
  • Like
واکنش ها: noom

noom

عضو جدید
[FONT=Times New Roman (Arabic)]چهار سال شد
چهار سالی که هر لحظه اش بیشتر از لحظه ی قبل عاشقت شدم!!
فکر کردی چهل سال که بشه چی به سر من میاد؟!!

[/FONT]
 

noom

عضو جدید
زمستان هر چه هم که سخت باشد،بهاری میشوم
وقتی سر روی سینه ات میگذارم!!!
 

noom

عضو جدید
نبودنت چه فصلی از سال است،
که هم روزها و هم شب ها آنقدر طولانی شده اند؟!!​
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
در حضور واژه های بی نفس
صدای تیک تیک ساعت را گوش کن
شاید مرهم درد ثانیه ها را پیدا کنی
 
  • Like
واکنش ها: noom

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببین اندام تنهاییم را
که در لحظه های خاکستری
در انتظار طلوع خورشید است:gol::gol:
 
  • Like
واکنش ها: noom

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
فانوس تنهایی آرزوهای زیبا ادبیات 3

Similar threads

بالا