بهترین و بدترین خاطره زندیگیتون ............!

catalonia

عضو جدید
هر کی که دلش میخواد بیاد توی تایپیک و بهترین و بدترین خاطره زندگیشو واسمو بگه اجباری هم در کار نیست مرسی بچه هااااااااااااااااااااااااااا...................
 

catalonia

عضو جدید
من خودم اول شروع میکنم با بهترین خاطره:

من توی عمرم برای اولین بار بود که میخواستم برم مشهد زیارت بچه ها گفتن با قطار بریم یا اتوبوس من گفتم با قطار بچه ها هم چیزی نگفتن اونها هم با من بودن تا اینکه روز رفتن فرا رسید ما هم 10 نفر بودیم تاریخ بلیط 1386/4/14 بو ساعت 5 بامداد بود ما به یکی از بچه ها سپردیم که مارو ساعت 3:30 بیدار کنه که بریم آقا فکر کرده حرکت ما ساعت 5 بعد از ظهر حرکت داریم گرفته بود تخت خوابیده بود تا اینکه من ساعت 4:36 بیدار شدم همه رو سریع بیدار کردم که بریم همه رفتیم سوار شدیم امان از اینکه 5 تا از بچه ها بلیط هاشون جا گذاشته بودن که یکی از اونا هم من بودم رسیدیم دورود مسول واگن اومد بلیط هارو بگیره ما که بلیط نداشتیم مجبور شد مارو پیاده منه ما هم دورود پیاده شدیم بقیه راهو تا مشهد با اتوبوس رفتیم ولی بهمون خوش گذشت با اینکه خسته کننده بود
 

Majid.na

عضو جدید
جواب

جواب

ضمن تسلیت به دوست عزیزمون !


بهترین خاطره من :..............
بدترین خاطره من:............


آخه ..... نمی تونم بگم دیگه
 

waffen

اخراجی موقت
من خیلی دوست دارم جواب بدم . همینجوری دارم فکر میکنم ولی هرچی فکر میکنم بهترین خاطره ای ندارم.
خاطرات بد خیلی زیادند. ولی روزی که آیندم رو دیدم سخت ترین و بدترین روز زندگیم بود.
 

waffen

اخراجی موقت
بهترین خاطره: در 6 سالگی پدر برایم آتاری خرید :redface:
بدترین خاطره: در 6.5 سالگی پدر به دلیل خورگی مفرط آتاری را جمع کرد :razz:

من بابام برام یه آتاری خرید ولی هر کاری کرد نتونست نصبش کنه در نتیجه هیچ وقت نتونستم باهاش بازی کنم. :(
میگم که خاطرات بد زیادند.
 

NYC

عضو جدید
کاربر ممتاز
من خیلی دوست دارم جواب بدم . همینجوری دارم فکر میکنم ولی هرچی فکر میکنم بهترین خاطره ای ندارم.
خاطرات بد خیلی زیادند. ولی روزی که آیندم رو دیدم سخت ترین و بدترین روز زندگیم بود.​



WHAT ?
 

NYC

عضو جدید
کاربر ممتاز
از خدا برای پدر دوست عزیزمون طلب آمرزش میکنم.

بدترین : قبول شدن تو دانشگاه توی شیراز و دور از خونه

بهترین : قبول شدن تو دانشگاه توی شیراز و دور از خونه
 

sahar68

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدا پدر محمد حسین را بیامرزد


بهترین خاطره:امسال رفتم مکه
بدترین خاطره:.....؟؟؟؟
 

soaa

اخراجی موقت
من

من

بهترين خاطره من اين بود كه سايت زدم و بدترين خاطره ام اين بود كه بعد از سايت زدن عضو نداشتم الان هم در حال حاضر ميخوام سومين سايترو بزنم البته دو تا اولي براشون هزينه كردم ولي سومي انجمن ساز هستش اميدوارم شما هم يه سري به سايت من بزنيد لينك سايت سومو نميزارم تا قوانين رعايت بشه



مدير نيست يواشكي اين زير ميزارم به مدير نگيدا:redface:


www.zigzal.com اولين سايتم بود نا قابل 300 هزار تومن خرجش شد:(
www.sooa.ir دومين سايتم بود كه 200 تا خرجش شد:razz:
www.soaa.ir سومي هست كه 50 تا خرجش كردم:confused:
 

waffen

اخراجی موقت
بهترين خاطره من اين بود كه سايت زدم و بدترين خاطره ام اين بود كه بعد از سايت زدن عضو نداشتم الان هم در حال حاضر ميخوام سومين سايترو بزنم البته دو تا اولي براشون هزينه كردم ولي سومي انجمن ساز هستش اميدوارم شما هم يه سري به سايت من بزنيد لينك سايت سومو نميزارم تا قوانين رعايت بشه



مدير نيست يواشكي اين زير ميزارم به مدير نگيدا:redface:


www.zigzal.com اولين سايتم بود نا قابل 300 هزار تومن خرجش شد:(
www.sooa.ir دومين سايتم بود كه 200 تا خرجش شد:razz:
www.soaa.ir سومي هست كه 50 تا خرجش كردم:confused:

دوست عزیز میدونی چرا سایتت عضو نداشته ؟ برای اینکه شبیه وب سایت های اسکمینگ و فیشینگ هست. به نظر میاد از اون سایت ها باشه که وقتی بهش ای میلت رو میدی روزی 100000 تا تبلیغ برات میفرسته. در ضمن یک سایت زرد هست و همش در صفحه ی اول تا آخر تبلیغ قرار دادی. لوگوی سایت طراحی خیلی خیلی بدی داره به شکلی که انگار توسط بچه ی هشت ساله طراحی شده. یک سایت خوب سایتی هست که اولا در مرکز صفحه قرار بگیره و دما نیازی به سکرول داون کردن نداشتبه باشه و اطلاعات صفحه ی اول باید به اندازه ای باشه که کاربر برای دیدن اونها مجبور به سکرول داون کردن نداشته باشه. در ضمن اطلاعات کافی در سایت شما وجود نداره و مسلما کاربر ها دلیلی برای بازگشت به سایت شما نمی بینند.
امیدوارم ناراحت نشده باشید.
 

waffen

اخراجی موقت
:biggrin::biggrin::biggrin:
شگفت زده شدی ؟؟؟:smile:
آره برادر من آینده رو میبینم. :cool:
در آینده ی شما هم یک لباس نارنجی و یک جاروی بلند میبینم. :eek:

حالا گذشته از این حرفها. بهت گفتم که چرا اینو گفتم دیگه. میدونم احمقانه بود ولی من خیلی به این حرفم معتقدم.
 

waffen

اخراجی موقت
باور کن. آرزو به دل موندم. هنوزم دارم آتاریم رو/با دسته هاش و همه چیش.
مدتها بعد وقتی این playstation های یک اومد بابام برای جبران کارش یکی برام خرید و منم اینقدر بازی کردم که گوشه ی چشمم یه قرمزی گنده در اومده بود (رگهای چشمم بودند) و خیلی میسوخت.
یادش بخیر چقدر metal gear solid بازی میکردم. یادش بخیر دوران resident evil 2 و resident evil3 چه دورانی داشت.
شما از این خاطرات با این بازی ها دارید؟ من هنوزم بهترین دوران زندگیم با اون بازی ها بود.
 

فاطمه محبی

عضو جدید
بدترین:فوت بابا بزرگم
بهترین:قبولی تو دانشگاه که 2 هفته بعد از فوت بابابزرگم بود
 

f.azar

عضو جدید
بهترین: سفرم به مکه اردیبهشت 86
بدترین: پر پر شدن دایی عزیزم جلو چشمم
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
بهترین خاطره ی من این بود که پارسال اسمم توی عمره ی دانشجویی در اومد و مشرف شدم خانه ی خدا...
و خوشبخاته خاطذه ی بدی ندارم که بخواد تاثیره بدی روی من گذاشته باشه
 

Judass

عضو جدید
باور کن. آرزو به دل موندم. هنوزم دارم آتاریم رو/با دسته هاش و همه چیش.
مدتها بعد وقتی این playstation های یک اومد بابام برای جبران کارش یکی برام خرید و منم اینقدر بازی کردم که گوشه ی چشمم یه قرمزی گنده در اومده بود (رگهای چشمم بودند) و خیلی میسوخت.
یادش بخیر چقدر metal gear solid بازی میکردم. یادش بخیر دوران resident evil 2 و resident evil3 چه دورانی داشت.
شما از این خاطرات با این بازی ها دارید؟ من هنوزم بهترین دوران زندگیم با اون بازی ها بود.

چه شریرین :huh:
یادش بخیر.. با تمام وجود بازی میکردیم.. الانم اون دوران واسم یه جور نوستالژیه یه غم شیرینی تو دلمه از اون دوران .. مسخرست اما حقیقته :huh:
 

*sepid*

عضو جدید
کاربر ممتاز
من که زندگیم هنوز تموم نشده !!!!
بدترین خاطره زندگیم تولدمه
بهترین خاطره زندگیم مطمئناً
مرگ خواهد بود
 

alireza niazi

عضو جدید
بهترين: پيدا كردن دخترم
بدترين:مردن داييم روي دستام كه هنوزم باورش نمي كنم
 

nomber_van

عضو جدید
باور کن. آرزو به دل موندم. هنوزم دارم آتاریم رو/با دسته هاش و همه چیش.
مدتها بعد وقتی این playstation های یک اومد بابام برای جبران کارش یکی برام خرید و منم اینقدر بازی کردم که گوشه ی چشمم یه قرمزی گنده در اومده بود (رگهای چشمم بودند) و خیلی میسوخت.
یادش بخیر چقدر metal gear solid بازی میکردم. یادش بخیر دوران resident evil 2 و resident evil3 چه دورانی داشت.
شما از این خاطرات با این بازی ها دارید؟ من هنوزم بهترین دوران زندگیم با اون بازی ها بود.
پسر زدی تو خال !
مال 3 که یادش بخیر یه سیدی جدید پیدا کرده بودم باهاش میزدم بازوکا رو ان میکردم اون bossش با 4 تا موشک میوفتاد ای حال میداد :biggrin: یادش بخیر...
وقتی فکر میکنم که سال به سال دارم پیرتر میشم خیلی نا امید میشم از زندگی ...


بد ترین خاطراتم : یکیو که خیلی دوسش داشتم بهش نرسیدم و رفت ...
مادر بزرگم مرد ...
این یکی خیلی افسوس میخورم که 1 سال الکی کنکور رد شدم بخواطر اوسکول بازی خودم ...

بهترین خواطرات که تقریبا یه مدت مشخصی از زندگیم یکم توی عشق عاشقی و این چرت پرتا بودم بد گذشت . بعد از اون که با اینجور مسایل کنار اومدم خدا رو شکر زندگی خوبی داشتم و دارم !
ولی جدا یه شب با دوستام خونه مجردی بودیم که برنامه داشتیمو اتفاقات خیلی خنده داری پیش اومد که نمیشه اینجا گفت...

در کل یادش گرامی !
 

Similar threads

بالا