دنیای مجازی الوداع

معمار67سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزی با عجله و اشتهای فراوان به یک رستوران رفتم. در رستوران محل دنجی را انتخاب کردم، چون می خواستم از این فرصت استفاده کنم تا غذایی بخورم و برای آن سفر برنامه ریزی کنم.

فیله ماهی آزاد با کره، سالاد و آب پرتقال سفارش دادم. در انتهای لیست نوشته شده بود: غذای رژیمی می خورید؟ ... نه

نوت بوکم را باز کردم که صدایی از پشت سر مرا متوجه خود کرد:
- عمو... میشه کمی پول بهم بدی؟
- نه کوچولو، پول زیادی همراهم نیست.
- فقط اونقدری که بتونم نون بخرم.
- باشه برات می خرم.
صندوق پست الکترونیکی من پُر از ایمیل بود. از خواندن شعرها، پیامهای زیبا و همچنین جوک های خنده دار به کلی از خود بی خود شده بودم.
صدای موسيقی یادآور روزهای خوشی بود که در لندن سپری کرده بودم.
- عمو.... میشه بگی کره و پنیر هم بیارن؟
آه، یادم افتاد که اون کوچولو پیش من نشسته.
- باشه ولی اجازه بده بعد به کارم برسم. من خیلی گرفتارم. خُب؟
غذای من رسید. غذای پسرک را سفارش دادم. گارسون پرسید که اگر او مزاحم است، بیرونش کند. وجدانم مرا منع می کرد. گفتم نه مشکلی نیست.
بذار بمونه. برایش نان و یک غذای خوش مزه بیارید.
آنوقت پسرک روبروی من نشست.
- عمو... چیکار می کنی؟
- ایمیل هام رو می خونم.
- ایمیل چیه؟
- پیام های الکترونیکی که مردم از طریق اینترنت می فرستن.
متوجه شدم که چیزی نفهمیده. برای اینکه دوباره سئوالی نپرسد گفتم:
- اون فقط یک نامه است که با اینترنت فرستاده شده
- عمو تو اینترنت داری؟
- بله در دنیای امروز خیلی ضروریه
- اینترنت چیه عمو؟
- اینترنت جائیه که با کامپیوترمیشه خیلی چیزها رو دید و شنید. اخبار، موسیقی، ملاقات با مردم، خواندن و نوشتن، رویاها، کار و یادگیری. همۀ اینها وجود دارن ولی در یک دنیای مجازي.
- مجازی یعنی چی عمو؟
تصمیم گرفتم جوابی ساده و خالی از ابهام بدهم تا بتوانم غذایم را با آسایش بخورم.
- دنیاي مجازی جائیه که در اون نمیشه چیزی رو لمس کرد. ولی هر چی که دوست داریم اونجا هست. رویاهامون رو اونجا ساختیم و شکل دنیا رو اونطوری که دوست داریم عوض کردیم.
- چه عالی. دوستش دارم.
- کوچولو فهمیدی مجازی چیه؟
- آره عمو. من توی همین دنیای مجازی زندگی می کنم.
- مگه تو کامپیوتر داری؟
- نه ولی دنیای منم مثل اونه. مجازي:
مادرم تمام روز از خونه بیرونه. دیر برمی گرده و اغلب اونو نمی بینیم.
وقتی برادر کوچیکم از گرسنگی گریه می کنه، با هم آب رو به جای سوپ می خوریم.
خواهر بزرگترم هر روز میره بیرون. میگن تن فروشی میکنه اما من نمی فهمم چون وقتی برمی گرده می بینم که هنوزم هم بدن داره.
پدرم سالهاست که زندانه
و من همیشه پیش خودم همۀ خانواده رو توی خونه دور هم تصور می کنم. یه عالمه غذا، یه عالمه اسباب بازی و من به مدرسه میرم تا یه روز دکتر بزرگی بشم.
- مگه مجازی همین نیست عمو؟
قبل از آنکه اشکهایم روی صفحه کلید بچکد، نوت بوکم را بستم.
صبر کردم تا بچه غذایش را که حریصانه می بلعید، تمام کند. پول غذا را پرداختم. من آن روز یکی از زیباترین و خالصانه ترین لبخندهای زندگیم را همراه با این جمله پاداش گرفتم:
- ممنونم عمو، تو معلم خوبی هستي.

آنجا، در آن لحظه، من بزرگترین آزمون بی خردی مجازی را گذراندم.




ما هر روز را در حالی سپری می کنیم که از درک محاصره شدن وقایع حقیقی و بی رحم زندگی توسط مـَجازها، عاجزيم.


واقعا ما داریم به کجا میریم


چرا همه زندگیمان باورهامان اندیشه هامان مجازی شده


چرا احساس را مجازی کرده ایم...
 

معمار67سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
و اما حرف آخر..........

و اما حرف آخر..........

نمی دونم پست اول چه ربطی به خدافظیم داره ولی از وقتی خوندمش یه حالیم این متنو از وبلاگ اسپاو برداشتم و از وقتی خوندمش همش داره دور سرم می چرخه. شاید به خاطر اینکه منم از این دنیاهای مجازی اطرافم دارم و می خوام که بهشون خاتمه بدم.​


چند وقت پیش تو تاپیک خدافظی سهیل گفتم که منم دیگه نمیام ولی چند بار اومدم گفتم شاید اینجا برام هنوز هم قشنگ باشه ولی نبود اینجا به جای اینکه خوشحالم کنه دلمو می گیره یاد گذشته ها میوفتم و ناراحت می شم یه وقتی اینجارو خیلی دوست داشتم ولی الان دیگه نه.خیلیا رفتن و الان هم نوبت من شده و این چرخه طبیعیه زندگیه که همه میان و می رن.​


دلم برای همه دوستام تنگ می شه.​


برای محمد رضا که عین داداش کوچیکم دوسش دارم. ادوارد که خیلی براش احترام قائلم و با تمام وجودم برا دوستش دعا می کنم که حالش خوب شه و اونم از نگرانی در بیاد. برا سارا و سهند که همشهریهای گل منن. برا میلاد و شیطونیاش ، سیندرلا شقایق و خیلیای دیگه که شاید اسمشون از قلم افتاد.​


این ایمیل منه اگه کاری چیزی داشتین در خدمتم: Fati.arch67@yahoo.com


با تمام احترام در مقابلتون سر فرود میارم و از همتون خدافظی می کنم خوبی بدی چیزی از ما دیدین حلال کنین دوستتون دارم​

قربان شما آبجی کوچیکتون فاطمه:gol:
 

piton

عضو جدید
رفتی ولی اینو بدون که یاد ما به یادت
یادت نره دوست دارم یادت نره که قلب من بی تو شبا چی میکشه
یادت باشه یادم باشی وقتی ستاره میکشی یادت باشه یادت نرم وقتی که افتابو دیدی
یواشکی سلام بکن حتی اگه ازم دوری

خداحافظ این دنیا هم مثل اون دنیاست تموم شدنی
اما خدا کنه توی اون دنیا دوستهای خوبی برای هم باشیم
روحت شاد و یادت گرامی
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمی دونم پست اول چه ربطی به خدافظیم داره . . . .
دلم برای همه دوستام تنگ می شه.
:gol:

باورم نمیشه.
این رفتن نیست.
این جازدنه.
اما حقشو نداری.
همه اراده ات همین بود؟
ادعا هامونو کم کنیم همه جا برامون بهشت میشه.
حیفه که جا بزنی.
من اهل سیاست و این حرفا نیستم. ولی همه رو دوست دارم.شما باید میموندی .چون با این رفتارت زیر پای خیلی ها رو هم سست میکنی.
یا بیدار نمیشدی
حالا که بیدار شدی نباید بخوابی.
برات متاسف میشم اگه جا بزنی.​
 

mina jojo

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما هم کم کم میریم ان شا الله هر جا هستی موفق باشی:gol:
 

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
قضیه رفتن چیه ؟؟
چرا همه نممونن؟

اصلا کی باید رفت؟

خیلی دلم میگیره؟:cry:
 

amirhossein65

عضو جدید
کاربر ممتاز
متاسفم از اینکه بازم یکی دیگه از جمعمون داره جدا میشه!! ای کاش دلیلشو هم میگفت!! این سایت یواش یواش داره تعطیل میشه چون همه ی بچه های خوبش دارن جدا میشن!! چندتا از مدیراش استعفا دادن و.....:cry:
 

mr.abooli

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمی دونم پست اول چه ربطی به خدافظیم داره ولی از وقتی خوندمش یه حالیم این متنو از وبلاگ اسپاو برداشتم و از وقتی خوندمش همش داره دور سرم می چرخه. شاید به خاطر اینکه منم از این دنیاهای مجازی اطرافم دارم و می خوام که بهشون خاتمه بدم.​



چند وقت پیش تو تاپیک خدافظی سهیل گفتم که منم دیگه نمیام ولی چند بار اومدم گفتم شاید اینجا برام هنوز هم قشنگ باشه ولی نبود اینجا به جای اینکه خوشحالم کنه دلمو می گیره یاد گذشته ها میوفتم و ناراحت می شم یه وقتی اینجارو خیلی دوست داشتم ولی الان دیگه نه.خیلیا رفتن و الان هم نوبت من شده و این چرخه طبیعیه زندگیه که همه میان و می رن.​


دلم برای همه دوستام تنگ می شه.​


برای محمد رضا که عین داداش کوچیکم دوسش دارم. ادوارد که خیلی براش احترام قائلم و با تمام وجودم برا دوستش دعا می کنم که حالش خوب شه و اونم از نگرانی در بیاد. برا سارا و سهند که همشهریهای گل منن. برا میلاد و شیطونیاش ، سیندرلا شقایق و خیلیای دیگه که شاید اسمشون از قلم افتاد.​


این ایمیل منه اگه کاری چیزی داشتین در خدمتم: Fati.arch67@yahoo.com


با تمام احترام در مقابلتون سر فرود میارم و از همتون خدافظی می کنم خوبی بدی چیزی از ما دیدین حلال کنین دوستتون دارم​

قربان شما آبجی کوچیکتون فاطمه:gol:
سهند به قربون همشهری منم از اول اسفند نیستم هر جا باشی قربانت برم موفق اولاسان همیشه شاد یاشا همشهری:gol:
 

...pianist

عضو جدید
کاربر ممتاز
اين متني كه نوشته بودي باعث شده كه بغض كنم ولي خوشبختانه نتركيد چون سرسختانه جولوشو گرفتم. :surprised: اميدوارم هرجا كه هستي خوش باشي :)
مرسي:gol:
 

cinderella

عضو جدید
کاربر ممتاز
اووووووووووووووووووااا خاک به چوک مثه اینکه دنگه فنگه!!!

معمارم رفت؟؟؟
آخه چرا؟؟؟
این چه ویروسی که جدیدا همه رو به رفتن تحریک می کنه؟؟؟

چقده جو داره متشنج میشه!!!
 
بالا