مشاعرۀ سنّتی

ELAHE.R

عضو جدید
يا رب ! چه فرخ طالعند ،‌ آنان كه در بازار عشق
دردي خريدند و غم دنياي دون بفروختند
 

MAHYAR.H

عضو جدید
در گلستاني كه ياران گل به دامن مي كنند
قسمت ما بي دلان جز خار دامن گير نيست
 

MAHYAR.H

عضو جدید
ني از تو حيات جاودان مي خواهم
ني عيش و تنعم جهان مي خواهم
ني كام دل و راحت جان مي خواهم
هر چيز رضاي توست آن مي خواهم
 

ELAHE.R

عضو جدید
ما اين كم و كاست را نمي دانستيم

دل آنچه كه خواست را نمي دانستيم

باور كن اگر عنايت عشق نبود

دست چپ و راست را نمي دانستيم
 

MAHYAR.H

عضو جدید
مهم نیست..بالاخره یه روز میفهمی


مرا يك شب تحمل كن كه تا باور كني اي دوست
چگونه با جنون خود مدارا ميكنم هر شب
دلم فرياد ميخواهد ولي در انزواي خويش
چه بي آزار با ديوار نجوا ميكنم هر شب
كجا دنبال مفهومي براي عشق ميگردي ؟
كه من اين واژه را تا صبخ معنا ميكنم هر شب
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
با غمِ ایّوب نیست رنجِ مرا نسبتی

صبرم از او کمتر ست ، دردم از او بیشتر
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
در وهم نیاید که چه شیرین دهنی

اینست که دور از لب ودندان منی

ما را به سرای پادشاهان ره نیست

تو خیمه به پهلوی گدایان نزنی
 
  • Like
واکنش ها: sh85

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یاد باد آنکه زما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غم دیده ما شاد نکرد

آن جوان بخت که می زد رقم خیر و قبول
بنده پیر ندانم ز چه آزاد نکرد
 

monamona

عضو جدید
در پهنه دشت رهنمودی پیداست
وندر پی آن قافله گردی پیداست
فریاد زدم ( دوباره دیداری هست ؟)
در چشم ستاره اشکی پیداست
 
  • Like
واکنش ها: sh85

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تو پنداری که بدگو رفت و جان برد
حسابش با کام الکاتبین است

مشو حافظ زکید زلفش ایمن
که دل برد و کنون در بند دین است
 

pink girl

عضو جدید
کاربر ممتاز
دايم گل اين بستان شاداب نمي ماند
درياب ضعيفان را در وقت توانائي
ديشب گله زلفش با باد همي كردم
گفتا غلطي بگذر زين فكرت سودائي
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
جامی

جامی

یک ورق ز اوصافِ حسنت خواند بلبل در چمن

دفترِ گل را صبا بر هم زد و در آب ریخت
 
  • Like
واکنش ها: sh85

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یک ورق ز اوصافِ حسنت خواند بلبل در چمن

دفترِ گل را صبا بر هم زد و در آب ریخت
تو را تیشه دادم که هیزم شکن
نگفتم که دیوار مسجد بکن

زبان آمد از بهر شکر و سپاس
به غیبت نگرداندش حق شناس

گذرگاه قرآن و پندست گوش
به بهتان و باطل شنیدن مکوش

دو چشم از پی صنع باری نکوست
زعیب برادر فروگیر و دوست
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا