شیطنتهای کودکیتون رو واسه بچه ها تعریف کنید!!!!

ملیسا

عضو جدید
کاربر ممتاز
شیطنتهای کودکیتون رو واسه بچه ها تعریف کنید!!!!:w12:
 

saraaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
من انقدر بچه مظلوم و آرومی بودم که نگوووووووووووووووو


الانشم همیجوریم

 

soper.star

عضو جدید
یه بار پسر خالم داش از مغازه میومد
بقیه ی بچه ها از تو بالا پشتبوم داشتن واسه اذیت کردنش سنگ کوشولو کوشولو بش پرت میکردن
منم واسه اینکه کارشونو راحت کنم
یه آجر ورداشتو پرت کردم
از شانس خوب ماهم خورد فرق سرش
متاسفانه زنده موند:biggrin:
ولی این یه نمونش بود :cool:
بعدا میام نمونه های بعدی رو میگم
البته بچه آرومی بودمااااااااااا:redface:
 

saraaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه بار پسر خالم داش از مغازه میومد
بقیه ی بچه ها از تو بالا پشتبوم داشتن واسه اذیت کردنش سنگ کوشولو کوشولو بش پرت میکردن
منم واسه اینکه کارشونو راحت کنم
یه آجر ورداشتو پرت کردم
از شانس خوب ماهم خورد فرق سرش
متاسفانه زنده موند:biggrin:
ولی این یه نمونش بود :cool:
بعدا میام نمونه های بعدی رو میگم
البته بچه آرومی بودمااااااااااا:redface:
ایول خشونت!!!!!!!!!!

(راستی آواتارتون خیلی قشنگه.دوسش دارم);)
امضای خیلی قشنگی هم دارین...
 

soper.star

عضو جدید
ملیسا جونم از تاپیکی که زدی هم ممنون
چون تو تالار زنگ تفریحه نمیتونم تشکر کنم
مجبور شدم این جوری تشکر کنم
خیلی ممنون;)
راستی خودت چی؟
معلومه خودتم بچه شیطونی بودی:biggrin:
تعریف کن گلم
خجالت نکش بوگو;)
 

AminNePo

عضو جدید
کاربر ممتاز
شیطنتهای کودکیتون رو واسه بچه ها تعریف کنید!!!!:w12:
من انقده تخس و شیطون بودم نگو
هنوزم به بچه های فامیل یا در و همسایه که یکم شیطونی میکنن میگن امین شماره 2

یادمه یه روز بعد از ظهر وقتی همه خواب بودن
انباری خونمونو آتیش زدم
بعد هی می رفتم با آفتابه آب می آوردم تا خاموشش کنم
آخرش دیدم نمیشه اینجوری رفتم پسر همسایمون حامد و صدا کردم بیاد کمکم
اون خرفتم نه گزاشت برداشت یه دادی زد که همه بیدار شدن

جاتون خالی پدرم چه نوازشی کرد منو

حال داشتم بقیشم تعریف میکنم
 

j.et

عضو جدید
:Dکلاس دوم دبستان بودم میشه 12 سال پیش
دیکته 7 گرفتم از ترسه بابام نا بدبختی یه یک کنارش گذاشتم و رفتم خونه.
از شانس من عمو بزرگم خونه ما بود، دو سه ساعتی گذشت و بعد بابام صدام کرد و گفت: راستی امروز دیکته چند شدی، منم با اعتماد بنفس زیاد گفتم فکر کنم 17 گرفتم بابا من هم گفت بیار ببینم غلطهات چی بودخ.
چشمتون روز بد نبینه دفترم رو اوردم دادم به بابابم تا صفحه مورد نظر رو بازکرد ضد زیر خنده و به من نگاه کرد گفت پس 17 گرفتی آفرین تو انقدر دیکتت قوی شده که 71 گرفتی و تازه فهمیدم از هولم جای 1 رو اشتباهی گذاشتم.
:D
 

*ملینا*

عضو جدید
کاربر ممتاز
:Dکلاس دوم دبستان بودم میشه 12 سال پیش
دیکته 7 گرفتم از ترسه بابام نا بدبختی یه یک کنارش گذاشتم و رفتم خونه.
از شانس من عمو بزرگم خونه ما بود، دو سه ساعتی گذشت و بعد بابام صدام کرد و گفت: راستی امروز دیکته چند شدی، منم با اعتماد بنفس زیاد گفتم فکر کنم 17 گرفتم بابا من هم گفت بیار ببینم غلطهات چی بودخ.
چشمتون روز بد نبینه دفترم رو اوردم دادم به بابابم تا صفحه مورد نظر رو بازکرد ضد زیر خنده و به من نگاه کرد گفت پس 17 گرفتی آفرین تو انقدر دیکتت قوی شده که 71 گرفتی و تازه فهمیدم از هولم جای 1 رو اشتباهی گذاشتم.
:D



:w15::w15::w15:

:thumbsup2::thumbsup2::thumbsup2:
 

AminNePo

عضو جدید
کاربر ممتاز
:Dکلاس دوم دبستان بودم میشه 12 سال پیش
دیکته 7 گرفتم از ترسه بابام نا بدبختی یه یک کنارش گذاشتم و رفتم خونه.
از شانس من عمو بزرگم خونه ما بود، دو سه ساعتی گذشت و بعد بابام صدام کرد و گفت: راستی امروز دیکته چند شدی، منم با اعتماد بنفس زیاد گفتم فکر کنم 17 گرفتم بابا من هم گفت بیار ببینم غلطهات چی بودخ.
چشمتون روز بد نبینه دفترم رو اوردم دادم به بابابم تا صفحه مورد نظر رو بازکرد ضد زیر خنده و به من نگاه کرد گفت پس 17 گرفتی آفرین تو انقدر دیکتت قوی شده که 71 گرفتی و تازه فهمیدم از هولم جای 1 رو اشتباهی گذاشتم.
:D
من خدارو شکر املام خوب بود
فقط یه بار یادمه معلممون رفته بود مرخصی (کلاس دوم ابتدایی)
یکی دیگه جاش اومده بود
منم برا اینکه بگم خطم خوبه املام بهتر
همه حواسمو گزاشتم رو خطم
اون املارو شدم 3 یادش بخیر
 

ملیسا

عضو جدید
کاربر ممتاز
اصولا بچه ی ساکتی بودم .
ولی وای به روزی که شلوغ میشدم .
ولی خوب همیشه باعث میشدم همبازی بچگی هام که پسر بود یک کتک درست و حسابی از مامانش نوش جان کنه .
البته حقش بود .
البته لازم بذکر هست ایشون هم وقتی که میرفتیم دوچرخه بازی کاری میکرد که من بخورم زمین و اثار زمین خوردنها روی زانوهام نمایان هست .
 

saraaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
من استاد دوچرخه سواری بودم....(الان هستم البته)

همیشه با دوچرخه تک چرخ می زدم!!!!!!!!اونم وقتی 10 -11 سالم بود!!!!!!!!!!!

چشمتون روز بد نبینه....یه بار درحال تک چرخ زدن افتادم زمین.....اونم رو شیشه خورده!!!!!!!!!!:hypocrite::hypocrite::hypocrite:
 

pink girl

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم عاشق اين بودم كه ماهي ها رو خفه كنم ... نمي دونيد چه حالي ميده . از بچگي هر چي ماهي داشتيم من خفشون كرده بودم . يه بارم تنگ ماهي قرمز رو كه براي عيد بود گذاشتم روي گاز و ماهيه زنده زنده پخت تازه بهش نمكم زدم البته فكر نمي كردم با اين كار اون رو مي كشم آخه خيلي بچه بودم .
اينو هم بگم كه من خيلي شيطون بودم البته الان هم هستما ولي اون موقع ديگه خيلي بيشتر ... آخي بچگي هم عالمي داره ...
 

ترانه

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم عاشق اين بودم كه ماهي ها رو خفه كنم ... نمي دونيد چه حالي ميده . از بچگي هر چي ماهي داشتيم من خفشون كرده بودم . يه بارم تنگ ماهي قرمز رو كه براي عيد بود گذاشتم روي گاز و ماهيه زنده زنده پخت تازه بهش نمكم زدم البته فكر نمي كردم با اين كار اون رو مي كشم آخه خيلي بچه بودم .
اينو هم بگم كه من خيلي شيطون بودم البته الان هم هستما ولي اون موقع ديگه خيلي بيشتر ... آخي بچگي هم عالمي داره ...

بیرحم :cry:
 

alisalami

عضو جدید
منم عاشق اين بودم كه ماهي ها رو خفه كنم ... نمي دونيد چه حالي ميده . از بچگي هر چي ماهي داشتيم من خفشون كرده بودم . يه بارم تنگ ماهي قرمز رو كه براي عيد بود گذاشتم روي گاز و ماهيه زنده زنده پخت تازه بهش نمكم زدم البته فكر نمي كردم با اين كار اون رو مي كشم آخه خيلي بچه بودم .
اينو هم بگم كه من خيلي شيطون بودم البته الان هم هستما ولي اون موقع ديگه خيلي بيشتر ... آخي بچگي هم عالمي داره ...
:cry::cry::cry:
 

ملیسا

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم عاشق اين بودم كه ماهي ها رو خفه كنم ... نمي دونيد چه حالي ميده . از بچگي هر چي ماهي داشتيم من خفشون كرده بودم . يه بارم تنگ ماهي قرمز رو كه براي عيد بود گذاشتم روي گاز و ماهيه زنده زنده پخت تازه بهش نمكم زدم البته فكر نمي كردم با اين كار اون رو مي كشم آخه خيلي بچه بودم .
اينو هم بگم كه من خيلي شيطون بودم البته الان هم هستما ولي اون موقع ديگه خيلي بيشتر ... آخي بچگي هم عالمي داره ...
:surprised:
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
:whistle: میلیساجان قربونت برم که من رو دعوت کردی به تاپیکت ولی تجربه به من ثابت کرده بچگی هام اگه سر به مهر باقی بمونه خیلی بهتره!!:whistle:
 

saraaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم عاشق اين بودم كه ماهي ها رو خفه كنم ... نمي دونيد چه حالي ميده . از بچگي هر چي ماهي داشتيم من خفشون كرده بودم . يه بارم تنگ ماهي قرمز رو كه براي عيد بود گذاشتم روي گاز و ماهيه زنده زنده پخت تازه بهش نمكم زدم البته فكر نمي كردم با اين كار اون رو مي كشم آخه خيلي بچه بودم .
اينو هم بگم كه من خيلي شيطون بودم البته الان هم هستما ولي اون موقع ديگه خيلي بيشتر ... آخي بچگي هم عالمي داره ...



اصلا بهت نمیاد آبجی جونم..............
 

m0nire

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه کلا بخوام بگم چی کار کردم فکر کنم که زنده نمونم ولی یه چشمه اش اینه که یه گنجشک که داشت تخم میذاشت رو با دوستم عمل کردیم(چهار یا پنج سالم بود):biggrin:بعد گنجشکه با اجازتون مرد:w04:خلاصه اینکه من خیلی مظلوم بودم خیلی:w16:
 

ملیسا

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه کلا بخوام بگم چی کار کردم فکر کنم که زنده نمونم ولی یه چشمه اش اینه که یه گنجشک که داشت تخم میذاشت رو با دوستم عمل کردیم(چهار یا پنج سالم بود):biggrin:بعد گنجشکه با اجازتون مرد:w04:خلاصه اینکه من خیلی مظلوم بودم خیلی:w16:
منیره مامان این چه کاری بود کردی ؟:surprised:
 

AminNePo

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه ها بیاین ببینین این دخملای پاستوریزه باشگاه چیا رو دارن رو میکنن!!!!!!!!!!!!
 

pink girl

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه کلا بخوام بگم چی کار کردم فکر کنم که زنده نمونم ولی یه چشمه اش اینه که یه گنجشک که داشت تخم میذاشت رو با دوستم عمل کردیم(چهار یا پنج سالم بود):biggrin:بعد گنجشکه با اجازتون مرد:w04:خلاصه اینکه من خیلی مظلوم بودم خیلی:w16:
واي چه حركت جالبي :w12: خيلي با حال بود:w16: نظرت چيه ما با هم يه گروه تشكيل بديم من رو حيوانات آبي تحقيق مي كنم شما هم روي زميني ها :w10:
 
بالا