هر دم چو شرر زبانه می گیرم
پیوسته تو را بهانه می گیرم
گاهی به امید آن که می آیی
گرد از سر و روی خانه می گیرم
با عکس تو من چه مجلس ختمی
در خلوت خود شبانه می گیرم
گه موی تو شانه می زنم، گاهی
تابوت تو را به شانه می گیرم
تو جانب خود گرفتی و رفتی
من جانب خویش را نمی گیرم
با کوچکی ام سراغ کویت را
از وسعت بی کرانه می گیرم
روزی که محک خورند گوهر ها
آن روز تو را نشانه می گیرم
پیوسته تو را بهانه می گیرم
گاهی به امید آن که می آیی
گرد از سر و روی خانه می گیرم
با عکس تو من چه مجلس ختمی
در خلوت خود شبانه می گیرم
گه موی تو شانه می زنم، گاهی
تابوت تو را به شانه می گیرم
تو جانب خود گرفتی و رفتی
من جانب خویش را نمی گیرم
با کوچکی ام سراغ کویت را
از وسعت بی کرانه می گیرم
روزی که محک خورند گوهر ها
آن روز تو را نشانه می گیرم