تقدیم به همه دوستان گلم در کوی دوست
*****************************
 
دست هامان نرسیده است به هم
=====================
از دل و ديده ، گرامی تر هم
آيا هست ؟
- دست،
آری ، ز دل و ديده گرامی تر :
دست !
زين همه گوهر پيدا و نهان در تن وجان ،
بی گمان دست گرانقدرتر است .
 
هر چه حاصل كنی از دنيا ،
دستاورداست ! 
هر چه اسباب جهان باشد ، در روی زمين ،
دست دارد همه را زير نگين ! 
سلطنت را كه شنيده ست چنين ؟!
 
شرف دست همين بس كه نوشتن با اوست ! 
خوشترين مايه دلبستگي من با اوست .
 
در فروبسته ترين دشواری ،
درگرانبارترين نوميدی ،
بارها بر سرخود ، بانگ زدم :
- هيچت ار نيست مخور خون جگر ،
دست كه هست !
 
بيستون را ياد آر ،
دست هايت را بسپار به كار،
كوه را چون پَر كاه از سر راهت بردار !
 
وه چه نيروی شگفت انگيزي است ،
دست هايی كه به هم پيوسته است !
به يقين ، هر كه به هر جای ، در آيد از پاي
دست هايش بسته است !
 
دست در دست كسی ،
يعنی : پيوند دو جان ! 
دست در دست كسی
يعنی : پيمان دو عشق ! 
دست در دست كسی داری اگر ،
دانی ، دست،
چه سخن ها كه بيان می كند از دوست به دوست ؛
 
لحظه ای چند كه از دست طبيب ،
گرمی مهر به پيشانی بيمار رسد ؛
نوشداروی شفا بخش تر از داروی اوست !
 
چون به رقص آيی و سرمست برافشاني دست ،
پرچم شادی و شوق است كه افراشته ای ! 
لشكر غم خورد از پرچم دست تو شكست ! 
دست ، گنجينه مهر و هنر است :
خواه بر پرده ساز ،
خواه در گردن دوست ،
خواه بر چهره نقش ،
خواه بردنده چرخ ،
خواه بر دسته داس ،
 
خواه در ياري نابينايی ،
خواه در ساختن فردايی ! 
آنچه آتش به دلم مي زند ، اينك ، هر دم
سرنوشت بشرست ،
داده باتلخی غم های دگر دست به هم !
 
بار اين درد و دريغ است كه ما
تيرهامان به هدف نيك رسيده است ، ولی
دست هامان ، نرسيده است به هم
"فریدون مشیری"