مشاعرۀ سنّتی

afsaneh_k

عضو جدید
یا رب چه کنم که هیچ کردارم نیست​
از جرم گنه زبان گفتارم نیست​
دستم تهی و بار گناهم سنگین​
جز لطف و عنایت تو ستارم نیست​
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا بر آمده پيري پايم از رفتار ماند
كيست تا برگيرد و در سايه تاكم برد

ذره ام سوداي وصل آفتابم در سر است
بال همت مي گشايم تا بر افلاكم برد
 

seeemesooo

عضو جدید
یا رب چه کنم که هیچ کردارم نیست
از جرم گنه زبان گفتارم نیست
دستم تهی و بار گناهم سنگین
جز لطف و عنایت تو ستارم نیست​
توبه كردم صد هزاران مستجابش كي كني
گنه راكي ببخشايي درحجابش كي كني
***seeemesooo***
 

seeemesooo

عضو جدید
تا بر آمده پيري پايم از رفتار ماند
كيست تا برگيرد و در سايه تاكم برد

ذره ام سوداي وصل آفتابم در سر است
بال همت مي گشايم تا بر افلاكم برد
دل قوي دار كه دار هستي
تا قوت آخر كند بد مستي
هر دم به دامي ترا صيدي كرد
راهي مجوي كي تواني رستي
 
  • Like
واکنش ها: abfa

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن!

و علیکٌ السلام..... شب همگی خوش!;)
 
  • Like
واکنش ها: abfa

abfa

عضو جدید
نماز در خم آن ابروان محرابی
کسی کند که به خون جگر طهارت کرد
 

Derakht-e-marefat

عضو جدید
ساحل افتاده گفت گر چه بسی زیستم
هیچ نه معلوم شد آه که من کیستم
موج شتابنده ای تیز خرامید و گفت
هستم اگر می روم گر نروم نیستم
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا عهديست با جانان كه تا جان در بدن دارم
هواداران كويش را چو جان خويشتن دارم
 
  • Like
واکنش ها: abfa

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاش در دهکده ی عشق فراوانی بود
توی بازار صداقت کمی ارزانی بود
اش اگر گاه کمی لطف به هم می کردیم
مختصر بود ولی ساده و پنهانی بود!
 

abfa

عضو جدید
در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند
تا ابد سر نکشد وز سر پیمان نرود
شب همگی بخیر
 

Mahdi JooN

عضو جدید
قلب تو پاك و دامن من ناپاك
من شاهدم به خلوت بيگانه
تو از شراب بوسه من مستي
من سر خوش از شرابم و پيمانه
 

Mahdi JooN

عضو جدید
دل نيست اين دلي كه بمن دادي
در خون طپيده، آه، رهايش كن
يا خالي از هوا وهوس دارش
يا پاي بند مهر و وفايش كن
 

laleh_a

عضو جدید
کاربر ممتاز
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟
 

Mahdi JooN

عضو جدید
آن ماه ديده است كه من نرم كرده ام
با جادوي محبت خود قلب سنگ او
آن ماه ديده است كه لرزيده اشك شوق
در آن دو چشم وحشي و بيگانه رنگ او
 

فرح نوش

عضو جدید
کاربر ممتاز
واعظان کاین جلوه درمحراب ومنبر می کنندچون بخلوت می روندان کاردیگر می کنند
 

Mahdi JooN

عضو جدید
در صبح آشنایی شیرینمان تورا
گفتم که مرد عشق نئی باورت نبود
در این غروب سرد جدایی هنوز هم
می خواهمت چو روز نخستین ولی چه سود؟
 

Mahdi JooN

عضو جدید
رواق منظر چشم من آشیانه توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست
به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل
لطیفه‌های عجب زیر دام و دانه توست
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا