مشاعرۀ سنّتی

behnam-t

عضو جدید
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
 

ne_sh67

عضو جدید
کاربر ممتاز
من هماندم که وضو ساختم از چشمه عشق

چار تکبیر زدم بر هرچه که هست
 

behnam-t

عضو جدید
ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز
تا دگر خون که از دیده روان خواهد بود
 

laleh_a

عضو جدید
کاربر ممتاز
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند


دوستم داری و نمی گویی تا غرورت کشد به بیماری
زانکه می دانم این حقیقت را که همیشه دوستم می داری
 

behnam-t

عضو جدید
یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود

تقدیم به لاله جان
 

behnam-t

عضو جدید
دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت
الله الله که تلف کرد و که اندوخته بود
 

ne_sh67

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
 

رنگ خدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید!
 

Derakht-e-marefat

عضو جدید
یک شبی مجنون نمازش ر ا شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه او
پر ز لیلا شد دل پر آه او...
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا