Section of Essential Words.
1. Affection (محبت، دوستی)

She showed great affection to her children.

او به فرزندانش محبت زیادی نشان داد.
2. Agency (آژانس، نمایندگی)

I booked my ticket through a travel agency.

بلیطم را از طریق یک آژانس مسافرتی رزرو کردم.
3. Ash (خاکستر)

The volcano covered the town with ash.

آتشفشان شهر را با خاکستر پوشاند.
4. Confine (محدود کردن)

The animals were confined to small cages.

حیوانات در قفسهای کوچک محدود شده بودند.
5. Dismiss (اخراج کردن، رد کردن)

The teacher dismissed the class early.

معلم زودتر کلاس را تعطیل کرد.
6. Fate (سرنوشت)

He believed fate would bring them together.

او معتقد بود سرنوشت آنها را به هم میرساند.
7. Miserable (بدبخت، تاسف بار)

The refugees were living in miserable conditions.

پناهندگان در شرایط بدبختی زندگی میکردند.
8. Wander (پرسه زدن)

We wandered through the old city streets.

در خیابانهای شهر قدیمی پرسه زدیم.
9. Superstition (خرافه)

Some people still believe in old superstitions.

بعضی مردم هنوز به خرافات قدیمی اعتقاد دارند.
10. Slope (شیب، سراشیبی)

The house was built on a steep slope.

خانه روی یک شیب تند ساخته شده بود.