Icon2008 خاطرات كودكي اعضاي ساي

soaa

اخراجی موقت
خاطرات كودكي اعضاي سايت
يكي از زيباترين يا بدترين خاطرهاي كودكيتو تعريف كنيد.
من يادمه وقتي بچه بودم با دوستم داشتم كارت بازي ميكردم و اون يه جورايي حرص منو در آورد من هم عصباني شدم دمپاييمو در آوردم يه دونه محكم زدم تو سرش و فرار كردم يه خاكي از سر پسره در اومد بعدش از دماغش خون اومد مادرشو اومد دم درمون شكايتشو كرد بعدش گفت اشكالي نداره نبايد دعوا كنيد سعي كنيد دوستاي خوبي باشيد يادش بخير دوران كودكي

شما هم خاطره كودكيتونو نعريف كنيد
:redface:
 
آخرین ویرایش:

elaheh_

عضو جدید
یادمه کلاس اول بودم.امتحان املا داشتم.اونم ترم.
صب که اومدم برم مدرسه چشمم خورد به بودر شوما:eek:
منم هرچی کلمه شما تو امتحان بدو شوما نوشتم:redface:
املامم شدم 18
:cry::biggrin:
 

strange

اخراجی موقت
کلاس چهارم دبستان بودم.یه روز نزدیک ظهر بود داشتم با دو چرخه برمیگشتم خونه.یادش بخیر.همون لحظه یه موتوری با سرعت از جولوم میومد.من کنار خیابون میرفتم.نفهمیدم چی شد.شاید چند ثانیه بیشتر طول نکشید که یه ماشین سنگین از پشت سرم اومد با موتوری برخورد کرد.موتور سوار از زیر چرخ های جلوی ماشین سنگین رد شد.تنها چیزی که بعدش یادمه گیر کردن سر موتورسوار لای چرخ های عقب ماشین سنگین بود و من که شروع به حرکت کردم و رفتم خونه تو اتاقم
 

maryam-d

عضو جدید
کاربر ممتاز
کلاس چهارم دبستان بودم.یه روز نزدیک ظهر بود داشتم با دو چرخه برمیگشتم خونه.یادش بخیر.همون لحظه یه موتوری با سرعت از جولوم میومد.من کنار خیابون میرفتم.نفهمیدم چی شد.شاید چند ثانیه بیشتر طول نکشید که یه ماشین سنگین از پشت سرم اومد با موتوری برخورد کرد.موتور سوار از زیر چرخ های جلوی ماشین سنگین رد شد.تنها چیزی که بعدش یادمه گیر کردن سر موتورسوار لای چرخ های عقب ماشین سنگین بود و من که شروع به حرکت کردم و رفتم خونه تو اتاقم
:eek::cry::cry::cry:
 

Similar threads

بالا