این سواللات احمقانه حدودا 25 ساله داره مطرح میشه وهمواره افراد بی خرد انها را طرح می کننداصلا باید جام زهر خورده میشد یا تا کربلا و بعدش قدس باید میرفتیم؟
اصلا جرا سال اول که پیشنهاد پایان جنگ و دادن غرامت داده شد نوشیده نشد؟
آیا لازم بود جوانان ما شهید شن و کلی سرمایه مملکت هدر بره؟
![]()
این سواللات احمقانه حدودا 25 ساله داره مطرح میشه وهمواره افراد بی خرد انها را طرح می کنند![]()
بی خردی و احمقیت از حرف زدنت مشخصه اگه جواب داری بده اگه هم نداری سکوت کن و توهین نکن این چندمین بار شهیدی که هرکس چیزی میگه پاچش را میگیری .این سواللات احمقانه حدودا 25 ساله داره مطرح میشه وهمواره افراد بی خرد انها را طرح می کنند![]()
دوستان توجه داشته باشین که پیشنهاد صلح اول جنگ کاملا به ضرر ایران بود . پس بهترین کار جنگ بود تا سال 64.
تا سال 64 که پیشروی های خوبی به مدد تجربه ارتش و فداکاری بچه های داوطلب ( بسیجی ) حاصل شد و حتی باعث شد در برخی محورها به خاک عراق هم نفوذ کنیم و مثلا فاو رو تصرف کنیم یا حلبچه که صدام اون نامردی رو در حق مردم خودش کرد.
از سال 64 ارتش به حالت تدافعی در اومد ( مخصوصا در منطقه غرب ) و پیشروی به بچه های سپاه و بسیج سپرده شد که باید گفت متاسفانه بهای سنگینی بابت زیاده خواهی مسئولان وقت داده شد. در سال 64 میشد جنگ رو در مرزهای قرارداد الجزایر تموم کرد و غرامت گرفت اما آقایون طرح دادن که با 10 تا عملیات کربلا میرسیم به کربلا! و بعد هم طریق القدس! برای آزادی قدس.
رویایی که از ناپختگی مسئولان وقت سرچشمه گرفت . از سال 63-64 تا پایان جنگ فقط تلفات دادیم و پیشروی چندان چشمگیری نداشتیم.( درسته آقا سید؟)
با پایان یافتن ذخیره های مهمات ارتش شاهنشاهی مجبور شدیم از اسراییل تاو بخریم ( رسوایی واترگیت اگه اشتباه نکنم ) یا از کره به ده برابر قیمت سیم خاردار. از اون طرف صدام تا دندون مسلح شد و نتیجه این شد که جام زهر در سال 67 نوشیده شود.
ای کاش زودتر نوشیده میشد تا هم غرامت بگیریم هم اروند رود رو بگیریم ( به طور کامل) و این همه جوون شهید نمیشد.
متاسفم!این سواللات احمقانه حدودا 25 ساله داره مطرح میشه وهمواره افراد بی خرد انها را طرح می کنند![]()
دوست عزیز مگه جون دهها هزار شهیدی که به خاطر زیاده خواهی مسئولان داده شد چغندره که به این راحتی به ای کاش گیر میدی؟ مگه مسئولین ندیدن که انبارهای رژیم شاهنشاهی ته کشیده و دارن با سپر انسانی مقاصدشون رو جلو میبردن؟ به همین راحتی میگی کسی نمیدونست یه ماه بعد چی میشده؟ همین بی عرضگی و نفهمی مسئولین رو میرسونه که جنگ رو به جای رصد بلند مدت اون به اونجایی رسوندن که نمیدونستن یه هفته بعد میخواد چی بشه!خیلی ها همیشه بعد از بعضی کارها میگن که "ای کاش"
بله شاید خیلی کارهای آرمانی دیگری هم میشد انجام داد ، ولی مهم تصمیمات اون موقع بود ، و الا چه کسی میدونست که یک ماه بعدش چه اتفاقی می افتاد
دوست عزیز مگه جون دهها هزار شهیدی که به خاطر زیاده خواهی مسئولان داده شد چغندره که به این راحتی به ای کاش گیر میدی؟ مگه مسئولین ندیدن که انبارهای رژیم شاهنشاهی ته کشیده و دارن با سپر انسانی مقاصدشون رو جلو میبردن؟ به همین راحتی میگی کسی نمیدونست یه ماه بعد چی میشده؟ همین بی عرضگی و نفهمی مسئولین رو میرسونه که جنگ رو به جای رصد بلند مدت اون به اونجایی رسوندن که نمیدونستن یه هفته بعد میخواد چی بشه!
به همین راحتی میگی مهم تصمیمات اون موقع بود؟ تصمیماتی که به قیمت شهید شدن، مجروح و جانباز شدن دهها هزار نفر تموم شد.
بر عکس چیزی که تو محل سکونتت نوشتی تو هیچ موقع نمی تونی در همچین جایی زندگی کنی چون خودت متحجر تر از همه هستی سوالی بیخودی را مطرح میکنند ومعلومه چرا؟ در ضمن پاچه گرفتن کار فک و فامیل شماست نه من خودت خواستی بشنوی من همه جا نظرمو میدم به تو وامثال تو هم اصلا مربوط نیستokبی خردی و احمقیت از حرف زدنت مشخصه اگه جواب داری بده اگه هم نداری سکوت کن و توهین نکن این چندمین بار شهیدی که هرکس چیزی میگه پاچش را میگیری .
مرسی از اینکه گفتی در حد یه ضربالمثل بود! البته فکر کنم منظورت این بود که اصطلاح محاوره ای به کار بردی.این یه چیزی تو مایه های یک ضرب المثل بود ، و الا یک ماه و هفته که هیچ اونا برای 3 سال برنامه می ریختن برای عملیات
یه سوال
وقتی عملیاتی صورت می گرفت آیا معلوم بود چقدر تلفات می دهند ؟؟
یا اصلا برگردیم اول جنگ ، عراق که میگفت 3 روزه در تهرانیم پس چطور زمین گیر شد؟؟؟
اصلا باید جام زهر خورده میشد یا تا کربلا و بعدش قدس باید میرفتیم؟
اصلا جرا سال اول که پیشنهاد پایان جنگ و دادن غرامت داده شد نوشیده نشد؟
آیا لازم بود جوانان ما شهید شن و کلی سرمایه مملکت هدر بره؟
![]()
دوستان توجه داشته باشین که پیشنهاد صلح اول جنگ کاملا به ضرر ایران بود . پس بهترین کار جنگ بود تا سال 64.
تا سال 64 که پیشروی های خوبی به مدد تجربه ارتش و فداکاری بچه های داوطلب ( بسیجی ) حاصل شد و حتی باعث شد در برخی محورها به خاک عراق هم نفوذ کنیم و مثلا فاو رو تصرف کنیم یا حلبچه که صدام اون نامردی رو در حق مردم خودش کرد.
از سال 64 ارتش به حالت تدافعی در اومد ( مخصوصا در منطقه غرب ) و پیشروی به بچه های سپاه و بسیج سپرده شد که باید گفت متاسفانه بهای سنگینی بابت زیاده خواهی مسئولان وقت داده شد. در سال 64 میشد جنگ رو در مرزهای قرارداد الجزایر تموم کرد و غرامت گرفت اما آقایون طرح دادن که با 10 تا عملیات کربلا میرسیم به کربلا! و بعد هم طریق القدس! برای آزادی قدس.
رویایی که از ناپختگی مسئولان وقت سرچشمه گرفت . از سال 63-64 تا پایان جنگ فقط تلفات دادیم و پیشروی چندان چشمگیری نداشتیم.( درسته آقا سید؟)
با پایان یافتن ذخیره های مهمات ارتش شاهنشاهی مجبور شدیم از اسراییل تاو بخریم ( رسوایی واترگیت اگه اشتباه نکنم ) یا از کره به ده برابر قیمت سیم خاردار. از اون طرف صدام تا دندون مسلح شد و نتیجه این شد که جام زهر در سال 67 نوشیده شود.
ای کاش زودتر نوشیده میشد تا هم غرامت بگیریم هم اروند رود رو بگیریم ( به طور کامل) و این همه جوون شهید نمیشد.
البته به سود کلانی که عده ای از مسولین (اطرافیان هاشمی و ..) از جنگ میبردند رو هم باید بررسی کرد.
از طریق دلالی . خرید سلاح خیلی ها سود کلان بردند که پایان جنگ به نفع اونا نبود.
دوست عزیز مگه جون دهها هزار شهیدی که به خاطر زیاده خواهی مسئولان داده شد چغندره که به این راحتی به ای کاش گیر میدی؟ مگه مسئولین ندیدن که انبارهای رژیم شاهنشاهی ته کشیده و دارن با سپر انسانی مقاصدشون رو جلو میبردن؟ به همین راحتی میگی کسی نمیدونست یه ماه بعد چی میشده؟ همین بی عرضگی و نفهمی مسئولین رو میرسونه که جنگ رو به جای رصد بلند مدت اون به اونجایی رسوندن که نمیدونستن یه هفته بعد میخواد چی بشه!
به همین راحتی میگی مهم تصمیمات اون موقع بود؟ تصمیماتی که به قیمت شهید شدن، مجروح و جانباز شدن دهها هزار نفر تموم شد.
مرسی از اینکه گفتی در حد یه ضربالمثل بود! البته فکر کنم منظورت این بود که اصطلاح محاوره ای به کار بردی.
ببین بهرام اول جنگ هم صدام اشتباه در مورد ایران قضاوت میکرد. اونا 25 روز طول کشید تا از سد مردم خرمشهر و بچه های دانشکده افسری خرمشهر عبور کنن که فقط چند تا ژ3 و کلاش داشتن.
مقاومت جانانه مردم بر کسی پوشیده نیست. عشق مرده به جهاد و شهادت هم همینطور. سوال اینجاست به چه قیمتی مسئولین ما صلح رو قبول نکردن و دم از فتح کربلا و قدس زدن؟
دوستان من
من دو برادرم در سنین نوجوانی بعنوان بسیجی رفتند بج جبهه یکی شان جانباز شد و برادر بزرگترم سال 77 سر نجات یکی از هم دانشکده ای هایش که با موفقیت انجام شد جان خود را فدای دیگری کرد . من خودم جنگ تا الان هم ادامه پیدا می کرد بدون هیچ تاملی می رفتم ولی این برمیگرده به اینکه من نمیخوام یک خارجی بیاد و بر من حاکم بشه و ربطی به سیاستهای درست حکومت نداره. یعنی وقتی شما نیازی به فداکاری نداری و ماشاالله همه شعارها بجای مغز از معده سرچشمه میگیرند 300000 نفر را به کشتن میدی و بعدشم هزار تا توجیه. تو جنگ صفین حضرت علی صلحی که کاملاً نتیجه اش را میدونست قبول کرد چون صلح همیشه اولیت برجنگ داره مگر در موضع دفاع.
کاش این جام زهر رو 10 سال قبلش و البته زهر واقعی بود. یکی از دوستامون نوشته بود که اواخر جنگ فرماندهان جنگ دیگه امام را تحت فشار گذاشتند. چرا امام باید کار را به جائی رساندند که فرماندهان مطیعش اون رو برای اتمام جنگ تحت فشار قرار بدهند.
جالبه الان وقتی یک سرباز آمریکائی بخاطر منافع آمریکا(درست یا غلط) میمیره حکومت ما گوش دنیا را کر میکنه که آمریکا برای جان شهروندانش ارزشی قائل نیست ولی 300000 نفر بخواست خودشون رفتند و بجهنم که مردند.
امام آنقدر از اوضاع و احوال جامعه مطلع بودند که بیمارستان اختصاصی شون تو جماران را بعد از چهار پنحج سال میفهمند که در جماران واقع است(این مطلب را امسال در سالگرد مرگش تو تلویزیون پخش شد) از این آدم که کینه مرگ مصطفی را هم از صدام داشت چه توقعی دارید.
جنگ جهانی اول حدود چهار سال طول کشید و جنگ جهانی دوم شش سال . تا حالا به این فکر کردید که چرا جنگ ما هشت سال طول کشید؟ یعنی دو کشور مسلمان همسایه تو هشت سال نتونستند به یک راه حل مناسب برسند. تحت هر شرایطی این بی عرضگی یا غرض داشتن یک یا دو طرف جنگ را میرساند.
مرسی از اینکه گفتی در حد یه ضربالمثل بود! البته فکر کنم منظورت این بود که اصطلاح محاوره ای به کار بردی.
ببین بهرام اول جنگ هم صدام اشتباه در مورد ایران قضاوت میکرد. اونا 25 روز طول کشید تا از سد مردم خرمشهر و بچه های دانشکده افسری خرمشهر عبور کنن که فقط چند تا ژ3 و کلاش داشتن.
مقاومت جانانه مردم بر کسی پوشیده نیست. عشق مرده به جهاد و شهادت هم همینطور. سوال اینجاست به چه قیمتی مسئولین ما صلح رو قبول نکردن و دم از فتح کربلا و قدس زدن؟
اینایی که میگی درست اما منظور من این نبود
منظورم اینه که چیز قابل پیش بینیی وجود نداره ، مثلا مثال صدام رو زدم که میخواست 3 روزه تهران باشه اما عاقبت شد اون ، خوب اگه میشد حدس بزنه که عاقبتش اون میشه که جنگ نمی کرد و
اگر در فلان عملیات ما ، فرماندهان حدس میزدند که فلان مقدار تلفات خواهند داد که انجام نمی دادن که بخوان الان هم سرزنش بشن
توی جنگ که همه میدونن حلوا خیرات نمیکنن و همه پی گلوله ترکش و مرگ رو به تن خودشون مالیدن.اگه همه میخواستن اینجور فکر کنن که نمیشدن پیر فرهنگ حسین. حسین مگه نمیدونست توی دهان شیره؟مگه نمیدونست به فجیه ترین شکل به شهادت میرسه؟اما چه کار کرد؟
ارتشی سپاهی بسیجی اگه یک درصد هم احتمال میداد مرگش باعث میشه یک دقیقه حتی یک دقیقه فرصت برای مملکتش به وجود بیاره از بذل جان دریغ نمیکرد.
سوالات فوقولاده ایی پرسیدین.اصلا باید جام زهر خورده میشد یا تا کربلا و بعدش قدس باید میرفتیم؟
اصلا جرا سال اول که پیشنهاد پایان جنگ و دادن غرامت داده شد نوشیده نشد؟
آیا لازم بود جوانان ما شهید شن و کلی سرمایه مملکت هدر بره؟
![]()
دوستان توجه داشته باشین که پیشنهاد صلح اول جنگ کاملا به ضرر ایران بود . پس بهترین کار جنگ بود تا سال 64.
تا سال 64 که پیشروی های خوبی به مدد تجربه ارتش و فداکاری بچه های داوطلب ( بسیجی ) حاصل شد و حتی باعث شد در برخی محورها به خاک عراق هم نفوذ کنیم و مثلا فاو رو تصرف کنیم یا حلبچه که صدام اون نامردی رو در حق مردم خودش کرد.
از سال 64 ارتش به حالت تدافعی در اومد ( مخصوصا در منطقه غرب ) و پیشروی به بچه های سپاه و بسیج سپرده شد که باید گفت متاسفانه بهای سنگینی بابت زیاده خواهی مسئولان وقت داده شد. در سال 64 میشد جنگ رو در مرزهای قرارداد الجزایر تموم کرد و غرامت گرفت اما آقایون طرح دادن که با 10 تا عملیات کربلا میرسیم به کربلا! و بعد هم طریق القدس! برای آزادی قدس.
رویایی که از ناپختگی مسئولان وقت سرچشمه گرفت . از سال 63-64 تا پایان جنگ فقط تلفات دادیم و پیشروی چندان چشمگیری نداشتیم.( درسته آقا سید؟)
با پایان یافتن ذخیره های مهمات ارتش شاهنشاهی مجبور شدیم از اسراییل تاو بخریم ( رسوایی واترگیت اگه اشتباه نکنم ) یا از کره به ده برابر قیمت سیم خاردار. از اون طرف صدام تا دندون مسلح شد و نتیجه این شد که جام زهر در سال 67 نوشیده شود.
ای کاش زودتر نوشیده میشد تا هم غرامت بگیریم هم اروند رود رو بگیریم ( به طور کامل) و این همه جوون شهید نمیشد.
مجید عزیزدوست عزیز مگه جون دهها هزار شهیدی که به خاطر زیاده خواهی مسئولان داده شد چغندره که به این راحتی به ای کاش گیر میدی؟ مگه مسئولین ندیدن که انبارهای رژیم شاهنشاهی ته کشیده و دارن با سپر انسانی مقاصدشون رو جلو میبردن؟ به همین راحتی میگی کسی نمیدونست یه ماه بعد چی میشده؟ همین بی عرضگی و نفهمی مسئولین رو میرسونه که جنگ رو به جای رصد بلند مدت اون به اونجایی رسوندن که نمیدونستن یه هفته بعد میخواد چی بشه!
به همین راحتی میگی مهم تصمیمات اون موقع بود؟ تصمیماتی که به قیمت شهید شدن، مجروح و جانباز شدن دهها هزار نفر تموم شد.
من سوال اخر رو جواب میدم.مرسی از اینکه گفتی در حد یه ضربالمثل بود! البته فکر کنم منظورت این بود که اصطلاح محاوره ای به کار بردی.
ببین بهرام اول جنگ هم صدام اشتباه در مورد ایران قضاوت میکرد. اونا 25 روز طول کشید تا از سد مردم خرمشهر و بچه های دانشکده افسری خرمشهر عبور کنن که فقط چند تا ژ3 و کلاش داشتن.
مقاومت جانانه مردم بر کسی پوشیده نیست. عشق مرده به جهاد و شهادت هم همینطور. سوال اینجاست به چه قیمتی مسئولین ما صلح رو قبول نکردن و دم از فتح کربلا و قدس زدن؟
آرش عزیز
اما دقیقا دلایلی بود برای عدم انتهای جنگ.
وقتی ما خرمشهر رو گرفتیم خیلی سر و صدا بلند شد .
در داخل کشور عده ای بودن که میگفتن باید جنگ تموم شه.
ولی واقعا عده ی زیادی از رزمنده های جنگ مخالف این بودن.
روز به روز روحیه شون بخاطر این موضوع پائین تر میومد!
به امام نامه مینوشتن.!
اگر اشتباه نکنم این موضوع دقیقا برابر شد با حمله ی اسرائیل به لبنان.
دقیقا همون موقع بود که امام فرمودن راه قدس از کربلا میگذره!
چون جو بر این ایجاد شد که ما نیروهامونو بفرستیم لبنان!
نصف این جو رو هم همین اقای گنجی میداد!
همینطور بعد از اون ماجرا هم اقای گنجی خیلی تلاش کرد مستقیما اسرائیل رو با ما وارد جنگ کنه.
ولی با هوشمندی مسئولان این اتفاق نیوفتاد.
ما به چه دلیلی میتونستیم به صدام اعتماد کنیم!؟
صدام بعد از اینکه ما خرمشهر رو گرفتیم دستور اتش بس یک طرفه داد!
به بهانه ی لبنان!
سلاح های مه تموم نمیشد.
هر روز انبارهای جدید کشف میشد.
در ضمن ما از کشورهای متعددی سلاح های متعدد میخریدیم!
اصلا خودشون میومدن سراغمون!
جنگ همینه برادرم!
کشوری پیدا نمیشه که بی سلاح بمونه چون هرکس اون وسط دنبال فروش تسلیحاتشه!
اگر جوانان ما کشته و مجروح شدند به خاطر دین و وطنشون بود!
چون ایمان داشتند که تا پیروز نشن هرگز دست از اسلحه نمیکشن!
چون خرمشهر را دیدند که بعد از اشغالش علنا به ناموس مردم در خیابان توسط سربازان عراقی هتک حرمت میشد!
جوانان رزمنده اون چیزارو دیده بودند و اگر حاکمیت میخواست اونها اسلحه رو زمین نمیگذاشتند!
من سوال اخر رو جواب میدم.
به این قیمت که از صدام نهایت امتیاز رو بگیرن.
و اینکه صدام رو تضعیفش کنند تا دیگه خطری برای ایران نباشه.
تا زمانی که صدام بشه مهره ی سوخته ی غرب!
چون صدام مجنون بود!
ما اگر صلح رو قبول میکردیم صدام با قدرتی مضاعف حمله میکرد و اگر 300 هزار شهید دادیم تو کل جنگ اونموقع تعداد شهیدامون میلیونی میشد!
سید جانآقا مجید من در خدمت هستم ،
تمام پست ها رو خوندم ،
این موضوع زوایای متعددی داره که هر کدوم از بچه ها تقریبا از یک زاویه به اون پرداختن ،
اگه کمکی بتونم بکنم خوشحال می شم ....
قبول دارم ،سید جان
وقتی داریم درباره صلح و جنگ صحبت میکنیم قطعا نظر یکی از بچه های جنگ برامون ارزش داره. میدونم هیچوقت شما خودتون رو قاطی بحثهای بچه ها نمیکنین . اینو تا حالا فهمیدم. اما این دفعه سید صحبت جنگه. صحبت تصمیمات درست اون موقعه! هنوز هم میخواین طفره برین اقا سید جان؟ من چه کنم که شما دو کلمه حرف بزنی اخه؟
مجید گرامیآرش عزیز
میدونم که باید صدام رو به نهایت تضعیفش میرسوندیم. و تو پستهام به این نکته اشاره کردم که سال 61 بعد از آزادسازی خرمشهر نمیبایست صلح میکردیم و نکریدیم. تا اینجا درست.
اما سال 64، وقتی ارتش ما حالت تذافعی به خودش گرفت، وقتی تا فاو و حلبچه پیش رفتیم اسرائیل به لبنان حمله میکنه. اتحادیه عرب با دشمنی به مراتب خطرناک تر از ایران روبرو میشه. حالا تهدید منطقه میشه اسرائیل. اتحادیه عرب میانجی گری میکنه تا جنگ تموم بشه. یک دشمن مشترک به نام اسرائیل برای عراق و ایران و عرب عرض اندام کرده. حتی پرداخت غرامت ایران رو هم اتحادیه عرب تضمین میکنه، اما اینجاست که خیال خام میاد سراغمون. ما دقیقا در همین زمان باید صلح میکردیم و با تجدید قوا در حالت اماده باش به جنگ احتمالی عراق و اعراب با اسرائیل نگاه میکردیم. اما درعمل کاری رو کردیم که اسرائیل میخواست. عراق درگیر جنگ با ما بود . کمک های سران عرب به جای لبنان به عراق واری شد و نتیجه اش همین شد.
جالب اینجاست که شعار مرگ بر اسرائیل در هیچ کشوری به اندازه ایران و عراق شنیده نمیشد . و حالا بعد از سی سال میفهمیم که یکی از بانیان جنگ ایران و عراق اسرائیل بود! چرا؟ چون از قدرت یافتن مخالفانش میترسید. ( در این مورد کتابی از طرف مرکز مطالعات استراتژیک انگلستان چاپ شده که اسراییل از زبان مصر و با دادن امتیازهایی عراق رو تشویق به جنگ میکنه)
ما به لطف فداکاری بچه های جنگ ، جنگ رو سر بلند بیرون اومدیم اما از امکانات خوبی که در ابتدای جنگ داشتیم غافل نمونیم. ما نیروی دریایی کاملا برتر از عراق، هواپیماهای مدرن در زمان خود، توپهای روسی و زره پوشهای خوب زمان خودش رو داشتیم. همونایی که هر سای 29 فروردین رنگش میکنیم و با به به بهشون نگاه میکنیم.