21 آذرتولد احمد شاملو شاعر بزرگ وآزاده است

تکنو کرات

اخراجی موقت
آه اگر آزادی سرودی می‌خواند
کوچک
همچون گلوگاهِ پرنده‌یی،
هیچ‌کجا دیواری فروریخته بر جای نمی‌ماند.

سالیانِ بسیار نمی‌بایست
دریافتن را
که هر ویرانه نشانی از غیابِ انسانی‌ست
که حضورِ انسان
آبادانی‌ست. میلادت شاد باش
ای بامدادِ تمام روزهای دلتنگی ما ...
 

تکنو کرات

اخراجی موقت
بهشتِ شما در آرزوی به برکشیدنِ من، در تبِ دوزخیِ انتظاری بی‌انجام خاکستر خواهد شد؛ تا آتشی آنچنان به دوزخِ خوف‌انگیزِتان ارمغان برم که از تَفِ آن، دوزخیانِ مسکین، آتشِ پیرامونِشان را چون نوشابه‌یی گوارا سرکشند.
 

تکنو کرات

اخراجی موقت
انسان زاده شدن تجسّدِ وظیفه بود:
توانِ دوست‌داشتن و دوست‌داشته‌شدن
توانِ شنفتن , توانِ دیدن و گفتن ,توانِ اندُهگین و شادمان‌شدن
توانِ خندیدن به وسعتِ دل، توانِ گریستن از سُویدای جان
توانِ گردن به غرور برافراشتن در ارتفاعِ شُکوهناکِ فروتنی
توانِ جلیلِ به دوش بردنِ بارِ امانت و توانِ غمناکِ تحملِ تنهایی
تنهایی
تنهایی
تنهایی عریان.
انسان دشواری وظیفه است.
 

تکنو کرات

اخراجی موقت
روزهای سیاهی در پیش است. دوران پر ادباری که، گرچه منطقا عمری دراز نمی تواند داشت. از هم اکنون نهاد تیره ی خود را آشکار کرده است و استقرار سلطه ی خود را بر زمینه ئی از نفی دموکراسی، نفی ملیت، و نفی دستاورد های مدنیت و فرهنگ و هنر می جوید. اين چنین دورانی به ناگزیر پایدار نخواهد ماند، و جبر تاریخ، بدون تردید آن را زیر غلتک سنگین خویش در هم خواهد کوفت.

اما نسل ما و نسل آینده، در این کشاکش اندوهبار، زیانی متحمل خواهد شد که بی گمان سخت کمر شکن خواهد بود. چرا که قشریون مطلق زده هر اندیشه ی آزادی را دشمن می دارند و کامگاری خود را جز به شرط امحاء مطلق فکر و اندیشه غیر ممکن می شمارند. پس نخستین هدف نظامی که هم اکنون می کوشد پایه های قدرت خود را به ضرب چماق و دشنه استحکام بخشد و نخستین گام های خود را با به آتش کشیدن کتابخانه ها و هجوم علنی به هسته های فعال هنری و تجاوز آشکار به مراکز فرهنگی کشور بر داشته، کشتار همه ی متفکران و آزاد اندیشان جامعه است.

اکنون ما در آستانه ی توفانی روبنده ایستاده ایم. باد نماها ناله کنان به حرکت درآمده اند و غباری طاعونی از آفاق بر خاسته است. می توان به دخمه های سکوت پناه برد، زبان در کام و سر در گریبان کشید تا توفان بی امان بگذرد. اما رسالت تاریخی روشنفکران، پناه امن جستن را تجویز نمی کند. هر فریادی آگاه کننده است، پس از حنجره های خونین خویش فریاد خواهیم کشید و حدوث توفان را اعلام خواهیم کرد. سپاه کفن پوش روشنفکران متعهد در جنگی نابرابر به میدان آمده اند.

بگذار لطمه ئی که بر اینان وارد می آید نشانه ئی هشدار دهنده باشد از هجومی که تمامی دستاوردهای فرهنگی و مدنی خلق های ساکن این محدوده ی جغرافیایی در معرض آن قرار گرفته است.
 

تکنو کرات

اخراجی موقت
انسانِ خردگرای صاحب فرهنگ چرا باید نسبت به افکار و باورهای خود تعصب بورزد؟ تعصب ورزیدن کار آدم جاهل بی تعقل فاقد فرهنگ است: چیزی را که نمی تواند درباره اش به طور منطقی فکر کند به صورت یک اعتقاد دربست پیش ساخته می پذیرد و در موردش هم تعصب نشان می دهد
 

دکتر مهدیه

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ســــــــــــــــــــــلا خــــــــــــی زار میگریســــــت
به قنــــــــاری کوچکــــــــــــــی دلباختــــــــــــــه بــــــــــــــــود ...


همه
لرزش دست و دلم از آن بودکه عشق پناهی گرددپروازی نهگریزگاهی گردد.آی عشق آی عشقچهره ی آبیت پیدا نیست.وخنکای مرهمی بر شعله ی زخمینه شور شعلهبر سرمای درون.آی عشق آی عشقچهره ی سرخت پیدا نیست.غبار تیره ی تسکینی بر حضور وهنو دنج رهایی بر گریز حضورسیاهی بر آرامش آبیو سبزه ی برگچه بر ارغوان آی عشق آی عشقرنگ آشنایتپیدا نیست. احمد شاملو
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرا
تو
بی‌سببی
نيستی.
به‌راستی

صِلتِ کدام قصيده‌ای
ای غزل؟
ستاره‌بارانِ جوابِ کدام سلامی
به آفتاب
از دريچه‌یِ تاريک؟

کلام از نگاهِ تو شکل‌می‌بندد.

خوشا نظر بازيا که تو آغازمی‌کنی!



پسِ پشتِ مردمکان‌ات
فريادِ کدام زندانی‌ست
که آزادی را
به لبانِ برآماسيده
گلِ سرخی پرتاب‌می‌کند؟ــ
ورنه
اين ستاره‌بازی
حاشا
چيزی بدهکارِ آفتاب نيست.


نگاه از صدایِ تو ايمن‌می‌شود.

چه مومنانه نامِ مرا آوازمی‌کنی!



و دل‌ات

کبوترِ آشتی‌ست،

درخون‌تپيده

به بامِ تلخ.

بااين‌همه چه بالا چه بلند پروازمی‌کنی!
 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
گر بدینسان زیست باید پست
من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوایی نیاویزم
بر بلند کاج خشک کوچه ی بن بست
گر بدینسان زیست باید پاک
من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود،چون کوه
یادگاری جاودانه،بر طراز بی بقای خاک

« احمد شاملو »
 

sara23

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مبارکه

چقدر صدا و شعراشو دوس دارم

:gol::heart:

دو روز با تولد من فاصله داره
 

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز
شعـــــــــراش عالین...روحش شاد و یادش گرامی:gol:
 

.angel.

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون از اطلاع رسانیتون منکه خیلی از شعراشون خوشم اومد
 

baran270

عضو جدید
کاربر ممتاز
راست است که صاحبان دل های حساس نمی میرند ،


بی هنگام ناپدید میشوند!



احمد شاملو
 

Similar threads

بالا