*** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ ***

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مـیـشـه دوسـت نـداشـته بـاشـی ایـن حـقـیـقـت رو کـه....
دوســتــت نــداره....
امــــا....
نـمـی تـونـی....
انـکـارش کـنـی.....
نـمـی تـونی....
قـبـولـش نـکـنـی....!!!
صـبـور بـاش دلـکـم....
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کودک می شوم ...

کفش هایم تا به تا می شوند ...

دستانی می خواهم که آرامم کنند ...

مهربوونی که به فکر دلتنگی هایم شود ...

و گلویی که بغض امانش را نبرد ...

بهانه گیر می شوم ...

نق می زنم که این را می خواهم ....

که آن را می خواهم ...

ولی هیچکس نمی داند ؛

که به جز تو هیــــــــچ نمی خواهم .........
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نـــمیدانی چقدر سخت استـــ
کـــه من با غم قلم بـــر دارم
با بـــغض واژه هایم را انتخابـــ کنم
با اشکـــ آنها را بـــنویسم
و تـــو آنها را با خنده بـــخوانی
 

sshimaa

عضو جدید
من عاشقی نمیدانم،اما گمان میبرم که میدانم!

***
با من عاشقی میکنی


گمان میبرم خواستنت اوج عاشقی من است،اینگونه عاشقی میکنم!


عشقم را با زیبایی کلام و معجزه مکان تقدیمت میکنم


آیا من واقعا عاشقی میکنم؟


من به ظن خویش عاشقی میکنم و تو در کمال متانت و عاشقی پاسخ میدهی

اینگونه به من عاشقی می آموزی

اینگونه با من عاشقی میکنی.

این عشق زمینی من کجا و عشق آسمانی تو کجا........

من در پوسته خود ترک میخورم.ای کاش اینبار میوه بهتری باشم....

عاشقی با خدا

بله...خدا دوست داره
اما مطمئن باش اون کسی هم که برگشته هم هنوز دوست داره
اری ارامش من تماشای قدم زدنت میان جمعیت است
قدم بزن
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
باورم نمیشود
این
تو باشی
اینقدر
سرد
اینقدر
بی رحم
همان که
هر روز
برایم
از عشق میگفت
همان که
هر روز
دست روی
قلبش میگذاشت و میگفت
تو
در قلب من
حضور داری
نه
هنوز باورم نمیشود
اری تو بردی
ضربه ات کاری بود
انقدر که
نمیتوانم
بلند شوم
هنوز هم
باورم نمیشود
به چه جرمی
تنها گذاشتی
قلبی را که
فقط
برای تو
میتپید
اینگونه
بود
رسم
عاشقیت
پس بگذار
انکه
اکنون کنارت هست را بگویم
اینگونه
محکم در
اغوشش گرفته ای
دیروز
همینگونه
محکم در اغوش من بود
ولی مرا
رها کرد
و امد
کنار تو
اه
ای
رقیب
چقدر
تلخ میگذرد
روزگار
دست در دست رقیب
 

sshimaa

عضو جدید
نمیدونم چطوری روم شده برگشتم!!!
میدونی چی بهم جسارت برگشت داده؟
نه تنهایی نه هوس نه احساس گناه
فقط احساس واقعی که در قلبمه
باور کن غرورم دیگه برام مهم نیست
چون خیلی واقعیتا رو فهمیدم
فهمیدم رفتن چند سال پیشت شرف داشتن به موندن بعضی ها...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی
رفتن بد نیست
گاهی باید بروی
از کنار
کسانی که
قدر بودنت را نمیدانند
خوب بلدند
بگویند
عشقم نفسم
عمر
میمیرم برایت
کنار اینگونه
اشخاص هرگز نمانده ام
چون
میدانم
به همان
سرعتی که
مرا نفسم خطاب میکنند
مرا رها خواهند کرد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مدت هاســـــت

نه به آمدن کسی دل خوشـــــــم

نه از رفتن کسی دل گیـــــــر


بی کسی هم عالمــــــــــــی دارد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
صدای من شد صدای تو
هوای من شد هوای تو
تپیدن قلب به خاطرت
کشیدن درد برای تو
هوس ام عشق، نفس ام عشق
تب و تاب قفس ام عشق
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جاده هنوز خیس است
و
من همچنان می روم
 
به خیال رد پای اشکهایت
 
ولی تردید مرا زجر می دهد
 
نمی دانم این خیسی اشکهای توست
یا
خیسی شرم این جاده از شکست دوباره من؟؟؟
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آخر ِاین کوچه
همان بن بستی ست
که از شکاف ِ پنجره ها
تکه تکه
تگرگ می بارد
و کنون
خسته ترین عابر ِ این شهر
منم!‎"
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می شود باران ببارد؟

همین امشب!

قول می دهم فقط

قطره های پاکش را بغل کنم!
و بی هیچ اشکی
دستهایش را بگیرم
قول می دهم
فقط بویش را حس کنم!
اصلا اگر ببارد
فقط از پشت پنجره نگاهش می کنم
قول می دهم برایش شعر نگویم
فقط... می شود؟
امشب.... ؟

خدایا

دلم به اندازه تمام روزهای بارانی تنگ است
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اينجا غزل ميفروشم
اما نه براي تو
تو مجاني ببر!
تقديم باعشق!
تقديم به تويي كه.....................
از پشت ف ا ص ل ه ها خواستمت
از پشت تمام شعرهاي عاشقانه اي
كه براي من نبود...
خوب بخوابی خوبم که چنین از تو و
نامهری تو بی خوابم...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در من
حسی
غریب نشسته
نه
بی کسیهایم را
دیگر
با کسی تقسیم میکنم
نه
تنهاییم را
با صدای بلند میگویم
تنها گاهی
ارام و زیر لب میگویم
دوستت دارم
و بعد
برمیخیزم
و ارام
دور میشوم
بی حرف
بی انکه
کسی
حتی
صدای مرا بشنود
 

maryam-25

عضو جدید
برای گفتن نامت بهانه لازم نیست . . .

کافیست زبان باز کنم

کلمات خودشان

دنبال تو می گردند … !!!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چشمانم
امشب بارانیست
و من
درخ ویش غرق شده ام
نمیدانم
اصلا
درست بود
برگشتنم
از تاریکی یا نه
شاید بهتر
باشد
دوباره
به تاریکی
برگردم
در این
سرزمین
جایی برای من
نیست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدا رو چه دیدی ، شاید با تو باشم
شاید با نگاهت از این غم رها شم
خدا رو چه دیدی ، شاید غصه رد شد
دلم راه و رسم این عشق رو بلد شد
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot] ﺧـﺪﺍﯾـــــﺎ!!!
ﺩﺳﺘﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﺯﺩﻡ ﺯﯾﺮ ﭼﺎﻧـﻪ ﺍﻡ ؛
ﻣﺎﺕ ﻭ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ !!..
ﻃﻠﺒــــﮑﺎﺭ ﻫﻢ ﻧﯿﺴـــﺘﻢ !!..
ﻓﻘـــﻂ
ﻣﺸـــﺘﺎﻕ ﺍﯾﻨﻢ ﮐﻪ ﺑـﺪﺍﻧﻢ
ﺗــﻪ ﻗﺼـــﻪ ﭼـــﻪ ﻣﯿﮑﻨـﯽ ﺑﺎﻣــﻦ . [/FONT]

 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot] دلم شکست
عیبی ندارد شکستنی است دیگر، می شکند!
اصلا فدای سرت ، قضا و بلا بود از سرت دور شد
اشکم بی امان می ریزد
مهم نیست
آب روشنی است
خانه ات تا ابد روشن عشق من . .[/FONT]

[FONT=&quot] [/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عشقت به دلم اگر بتابد چه کنم

مهرت به سراي من بخوابدچه کنم

يکدم به سوال من جوابي بده دوست

روزي که دلم تو را بخواهد چه کنم
 

venoos*m

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در ذهن زنانه ی من....

مرد یعنی تکیه گاهی امن.....

یعنی بوسه ای از روی دوست داشتن ،بدون اندکی شرم!

در ذهن زنانه ی من....

مرد یعنی کوه بودن، پر از سخاوت، پر از حیای مردانه...

در کنار این ابهت،لوس شدنهای کودکانه!!!

در ذهن زنانه ی ِمن...

مرد یعنی دوست میدارمت تو هر لحظه با منی!

تو مردی...

من بی تو از تمام آفرینش بیگانه ام
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی
چشمانم
را به سوی جاده میدوزم
تا وقت امدنت
خوب چشمانم را
با عینکی افتابی بپوشانم
تا مبادا
سرخی چشمانم
را ببینی
 

zahra.71

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستت دارم...
دوستت دارم! 
دوستت دارم...
دیگر ارزشیـــ ندارد...
دیگر نمیتوان به این جمله اعتماد کرد...چون عادیــ شده است.
راستو و دروغشــ را نمیتوان تشخیص داد..
مسئله اینجا تمام نمشود
مهم ترین نگرانی وقتی است که
میخواهی به کسی از ته دل بگویی دوستت دارم
میگویی ولی افسوس که مانند ندای چوپان دروغگو به نظر میرسد,
با این تفاوت که تو داری چوب چوپان های دروغگویی را میخوری که ندای دروغشان همه چیز را خراب کرده اند.

و افسوس......که حرمت دوستتــــ دارمـــ را شکسته اند..
 

maryam-25

عضو جدید
من اگر اشک به دادم نرسد، مي شکنم
اگر از ياد تو يادي نکنم، مي شکنم
بر لب کلبه ي محصور وجود،
من در اين خلوت خاموش سکوت،
اگر از ياد تو يادي نکنم، مي شکنم
اگر از هجر تو آهي نکشم،
تک و تنها،
مي شکنم
به خدا مي شکنم...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قرعه کشــــ♥ــــــی تمام شد…


و تــــــ♥♥ــــــو به اسم دیگری درآمــــــــدی…

تقدیــــــــ♥ـــ♥ــــــــــر جای خود….
امـــــــّــــــــا لااقــــل؛ اسم مــــ♥ــــــرا هم در کیسه ات می انداختــــــی…
 
Similar threads

Similar threads

بالا